سریجی الاوالی، قرن هشتم متوفای (750 قمری)
: اگر نریزم آب مژگانم را چه اندازه قلب و مژگانم سخت و قسی است.
: پس چگونه اشک زیاد نریزد جوانمردیکه گرفتار عشق و اندوه شده باشد.
: ای بانوی پرده نشین کاش دین خود را ادا کرده بودی و دست برمیداشتی از خلف وعده و خشونتت.
: اگر در زمان بلقیس بودی هر آینه بلقیس دلربائی نمیکرد برای سلیمان بن داود علیه السلام.
: ای دل تا کی بخوب رویان مرا گرفتار میکنی و حال آنکه خرد مرا از این منع میکند.
: و دوستی امیر المؤمنین حیدر مرا باز داشته از لهو طرب.
: ای شب نشین من از مناقب او بگو و رها کن صحبت تل و خاک و نعمان را.
: هلاک کننده دلیران و کشنده سرکشان بخشنده عطایا و امان گناهکار ترسو.
: بشمشیر او اسلام استوار شد وقتی که بتها شکسته و فرو ریخت و چه بزرگست ریزنده بتها و بنا کننده اسلام.
: به پرس روز احد و چاه «1» و در روز بدر و خیبر ای کسیکه مرا سرزنش میکنی.
: و روز صفین در حالیکه دلها همه بیمناک و حیران بود در چنین هنگامیکه دو گروه بهم افتادند
: و روز عمرو بن عبدود (روز خندق) موقعی که شمشیری بر شمشیر او زد که نزدیک کرد مگر دلیران را.
: و در روز غدیر که پیامبر (ص) اظهار فرمود برای او مناقبی را که ناراحت کرد کینه توز بدگو را.
: وقتی که گفت هر کس من مولای اویم پس تو برای او مولائی که بتو هدایت میکند خدا و هم و سرگردانی را.
: تو برای من بمنزله هارون از موسائی و بعد از من دیگر پیامبری نخواهد آمد.
: برگشت خورشید بسرعت نشانه درخشندهای است که از آوردن آن هر انسانی عاجز و قاصر است.
: و براستی که در داستان افعی و رفتن او در کفش و پاپوش شما راهنمائی برای کینه توز و احمق است «1».
: و داستان مرغ بریان و برهانیت برای هر کسیکه از روی تعمّد و دشمنی از خط شما منحرف باشد.
: و سئوال کن از او روزی که بالای منبر بوده مردم میترسیدند از اژدهائی
: پس فرمود: راه را بر او باز گذارید که زیانی نخواهید دید از آمدن او بسوی من.
: پس اژدها آمد تا آنکه از پلّههای منبرش بالا رفت در حالی که همهمه میکرد بزبان نرم گنهکاری.
: کیست جز او که درونش پر از دانش نهائی باشد و کیست غیر از او که بگوید از من بپرسید پیش از مفقود شدن من.
: و کیست که جان خود را فدای جان پیامبر کرد در حالیکه اطراف فراش پیامبر را کفّار و طاغیان گرفته بودند.
: و کیست که در حال رکوع تصدّق داد و سجده به بت نکرد چنانچه آن مردم سجده به بتها میکردند.
: کیست که در خانه خدا زادگاه او بوده و خداوند او را مصون داشت از زیان و دشمنی دشمنان.
: کیست جز او که با خدا سخن گفت و پیامبری به او تقویت یافت در نهان و آشکارا.
: کیست که پرچم در روز (خیبر) باو داده شده هنگامیکه آتشجنگ شعلهور گشته و دو لشگر از جنگ پرهیز میکردند.
: کیست که به برکت دعاء او دست بریده بجای خود برگشت و چشم نابینا بینا شد.
: کیست که وحی نازل شد در اینکه درب خانه او به مسجد بسته نشود و حال آنکه تمام درهای خانه دیگران که بسوی مسجد بود بسته شد.
: و کیست که به او سوره برائت ابلاغ شد بصاحبان شرک و ناسپاسان (مکه معظمه).
: و کیست که ز کودکی بر ظلم تحمل نمود و کیست که بالا رفت بر کتف برگزیده حق بهترین پیران و جوانان.
: و کیست که میگوید ای آتش بگیر این را و واگذار آنرا و با کاسهای سیراب میکند هر تشنه کامی را.
: چه کسی غسل داد پیامبر را و کی در دستش روان شد، گرامیترین جان از بهترین بدنها.
: و کیست که نشست بر پشت باد در حالیکه بفرمان او جاری بود بامر خدای بخشنده آفریدهها.
: تا آنکه آمد پیش اصحاب کهفی که زمانها و مدتها از خواب آنها گذشته بود.
: پس بیدار شدند سپس بعد از بیداریشان گفتند تو وصی و جانشین پیامبری برای داشتن علم و یقین.
آن چه این شعر متضمن است
در این قصیده اشارهای به جمعی از فضائل مولای ما امیر المؤمنین صلوات الله علیه است و ما بسط کلام دادیم در جمله مهمّی از آن در اجزاء پیشین و در اینجا یاد میکنیم آنچه را که شاعر ما اشاره بآن نموده در قولش:
من کان فی حرم الرحمن مولده و حاطه اللّه من بأس و عدوان
قصد نموده به آن حکایت ولادت او صلوات اللّه علیه را در کعبه معظّمه در حالیکه دیوار خانه برای مادرش فاطمه دختر اسد شکافته شد پس او داخل سپس محلّ باز شده بهم آمد پس فاطمه در خانه کعبه بود تا آنکه بدنیا آمد شرافت دهنده خانه خدا باین مولود مسعود و او از میوههای بهشت خورد و شکافته نشد صدف کعبه از گوهر رخشندهاش مگر آنکه روشن نمود جهان هستی را به نور رخسار رخشنده آن و پراکنده و منتشر ساخت در فضا عطر و بوی خوش پیکر اقدسش. و این یک حقیقت و واقعیتیست که اتفاق کردهاند بر اثبات آن دو گروه شیعه و سنی و احادیث باثبات آن کمک نموده و کتابها پر از آن احادیث است پس ما باکی نداریم به داد و فریاد یاوه سرایان و سخن گویان بیهدف بعد از تصریح کردن جمع زیادی از بزرگان شیعه و سنّی بر تواتر اتفاق این حادثه تاریخی.
حاکم در مستدرک ج 3 ص 483 گوید و بتحقیق که از اخبار متواتر است که فاطمه دختر اسد زائید امیر المؤمنین علی بن ابیطالب که خدا او را سرفراز کند در دل کعبه.
و حافظ گنجی شافعی در کتاب (الکفایة) حکایت کرده از طریق ابن نجّار از حاکم نیشابوری که او گفت بدنیا آمد امیر المؤمنین علی بن ابیطالب به مکه در بیت الله الحرام در شب جمعه سیزدهم ماه رجب سال سیام عام الفیل و پیش از او و بعد از او نوزادی در بیت الله الحرام بدنیا نیامد جز او برای بزرگداشت او و برای احترام به مقام او در بزرگی و شرافت.
و پیروی کرده او را احمد فرزند عبد الرحیم دهلوی مشهور بشاه ولی الله پدر عبد العزیز دهلوی نویسنده (تحفة اثنا عشریة در ردّ بر شیعه) پس در کتابش (ازالة الخفاء) گفت: اخبار متواتر است که فاطمه دختر اسد زائید امیر المؤمنین علی علیه السلام را در دل کعبه و بدرستیکه او در روز جمعه سیزدهم ماه رجب سی سال بعد از عام الفیل متولد شد و بدنیا نیامد جز او هیچکسی نه قبل از او و نه بعد از او.
شهاب الدین سید محمود آلوسی صاحب تفسیر بزرگ گوید: در کتاب (سرح الجریدة الغیبه فی شرح القصیدة العینیة) عبد الباقی افندی عمری ص 5 در نزد گفته شاعر:
انت العلی الذی فوق العلی رفعا ببطن مکه عند البیت اذ وضعا
تو آن علی هستی که فوق بلندی بالا رفتهای چونکه در دل مکه نزد خانه خدا متولّد شدی.
و بدنیا آمدن امیر که خدا او را سرافراز کند در خانه خدا امر مشهوریست در دنیا و در کتابهای دو گروه سنّی و شیعه یاد شده
تا آنجا که گوید: و مشهور نشده که دیگری جز او که خدا سرافرازش کند در آنجا متولد شده باشد چنانچه میلاد او شهرت گرفته بلکه اتفاق کلمه بر او نشده و چه اندازه سزاوار و شایسته است برای امام امامان پیشوای رهبران که ولادتش در جائی باشد که آنجا قبله مؤمنین است. و منزّه است آن خدائی که میگذارد چیزی را در جای خودش و اوست دادرسترین دادرسان.
و در صفحه 75 نزد گفته عمری گوید:
و انت انت الذی حطّت له قدم فی موضع یده الرحمن قد وضعا
و تو آنچنان کسی هستید که گذاردی برای شکستن بتها قدمت را در محلّیکه دست خدا بر آن گذارده شده بود و گفتهاند:
که دوست داشت علی که بر او درود و تحیت خدا باد که جبران کند کعبه مکانی را که تولّد یافته بود در دل آن بریختن بتها را از بالای آن زیرا چنانچه در بعضی از اخبار آمده خانه کعبه شکایت کرد به خدای تعالی پرستش بتها را در اطراف آن و میگفت: ای پروردگار من تا چه وقت این بتها پرستیده شوند در اطراف من و خداوند تعالی او را وعده داد که از این بتها و بت پرستیدنها پاکسازی کند.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج6، ص: 33