سده دوازدهم سید بدر الدین، متولد سال 1062
– اى پاره کاغذى که بر روى تو، هرگاه آواى دل خود را رقم زنم بخدا که اشک خواهم فشاند، بر آن افتادهاى که پردهاى بر آن افکندهاند.
– هرگاه دیدید که ابرها اشگریزانند، بگوئید هواى زیارت کسى را دارند، که در خاک نجف آرمیده است.
– آن خاک پاکى که فرشتگان خدا، برکنار آن فرود میآیند.
– آنجا امامى که وصى پیامبر بوده، و حیدرى که پیشواى همه مخلوقات است، و آن دارنده شرف به خاک سپرده شده است.
– آنجا دوست و برادر پیغمبر، و کسى که همچون جان او بود خوابیده، که اگر خواهد، شفاعت خواهد کرد.
– آنجا برادر و فدائى پیغمبر، که جانش را بخاطر او فدا کرد، مدفون شده، که هرگاه روایات و اخبارش را بخوانند یا تحریف کنند، تفاوت ندارد.
– در اینجا امامى مدفون است، که پیغمبر، او را در «غدیر» به جانشینى خویش برگماشت، و فریاد شادباش و تبریک از مردم برخاست، و همه اعتراف کردند.
احوال شاعر
بدر الدین محمّد پسر حسین پسر حسن و او پسر منصور باللّه قاسم و او پسر محمّد حسنى صنعائى، یکى از نیکوکاران یمن و از دانشمندان بزرگ آن سرزمین است. در همه علوم و دانشها شرکت داشته، و در کلام و طب و ادبیات و شعر، قوى دست بوده است. تألیفات ارزندهاى دارد، که از آن جمله است: رسالهاى در کلام از جمله اساتیدى که از آنها کسب علم کرده، علامه شیخ صالح بحرانى ساکن هند، و فاضل حکیم محمّد پسر صالح گیلانى ساکن یمن را میتوان نام برد.
در ماه صفر 1062 متولد شده، و ما شرح حال و خلاصه اشعار او را از «نسمة السحر» ج 2 نقل کردیم.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 519