– حدیث صبا، و یاد دختران لطیف اندام را، بر این عاشق دلشکسته آشکار کن.
– و باران اشک را بر مژگان مجروح من بباران، اشگى که بر گذشته بى بازگشت و عنفوان جوانى نثار میشود.
– و اجازه بده که اندوه سرآغاز دوستى و عشق را، از این دل برتافته از آتش عشق، به هر سوى بپراکنم.
تا میرسد به ابیاتى که تخلص به مدح امیر مؤمنان علیه السّلام کرده، میگوید:
– ابو الحسن، آن سرچشمه زلال براى تشنگان، و بهترین پذیراى ستمدیدگان.
– آن بزرگوار پاک نسبى، که اوصاف کمالش از حد و حصر بیرون است.
– پیشوایى که افتخاراتش را در هنگام افتخار، هیچ کس نتواند شمرد.
– و هر شخص نکو خصالى را که با او مقایسه کنى، ناپسند خواهى یافت.
– کسى که اعلام هدایت را، پس از آنکه مدروس و فراموش شده بود، دوباره برافراشت و تازه گردانید.
– آثار اسلام و آیین حق را- که از دیدهها محو شده بود- به استوارى بنیاد نهاد و زنده کرد.
– در عرصه مکارم و بزرگواریها، تنها فرد شایسته، و در جنگها، پیشرو و پیشتاز دلاوران بود.
– و بدین جهت بود که پیامبر خدا، آنگاه که دریاى طوفانى حوادث موج میزد، کلید کارها و اختیار امور را به کف او سپرد.
– آنجا که در روز غدیر، جبرئیل، پیمبر را ندا در داد، که این پیام را بمردم برسان.
– هر کس را که من پیشواى اویم، وصى من على- صلوات اللّه علیه- مولاى اوست، و بر شاهد و مشهودى سرورى دارد.
– آن پیشواى دلاورى که در کارزار با اشتران (مهریه) «1»، همواره پیشتاز است، و بسوى دشمنان اسلام میشتابد.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 479