اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۷ آذر ۱۴۰۳

قرینه هفدهم بر دلالت حدیث غدیر(نفرین علی(ع) به کتمان کنندگان حدیث غدیر)

متن فارسی

قرینه هفدهم، گیرا شدن نفرین مولای ما امیر المومنین علیه السلام درباره آنهائی که شهادت خود را به حدیث غدیر کتمان کردند در روز مناشده رحبه و روز رکبان، و در نتیجه دچار نابینائی و برص شدند و یا دچار سوء عاقبت (ارتداد بعد از اسلام) و یا آفت و بدبختی دیگری گردیدند در حالتی که آنها از افرادی بودند که در غدیر خم (در روز معهود) حاضر بوده اند!! آیا هیچ سخندان و اهل تحقیقی روا می بیند که احتمال داده شود، به اینکه وقوع این بلیه ها و بدبختی ها بر آن قوم و سخت گیری امام به نفرین کردن بر آنها برای کتمان آنها نسبت به معنای محبت و نصرتی باشد که در میان تمام افراد دینی شمول و عمومیت دارد؟در صورت روا بودن چنین امری لازم می آمد که نفرین امام شامل بسیاری از مسلمین شود که میان خود دشمنی و زد و خورد و کشتار نمودند تا ریشه این دو صفت (محبت و نصرت) را کندند تا چه رسد به آنان که ثبوت و برقراری آن دو صفت را میان خود کتمان نمودند همه دچار عواقب شوم نامبرده بشوند ولی شخص واقع بین و کنجکاو داغ ننگ و عار را میبیند که بر آنها زده شده و نفرین بر آنها رسیده که این نبا عظیم را کتمان نمودند، همان نبا عظیمی که این مولای بزرگوار صلوات الله علیه بدان مخصوص گشته، و آن نیست مگر همان معنائی که نصوص بسیار بر آن توافق کرده و قرائن متراکمه زیاد آن را نمایان ساخته که عبارت است از امامت و اولویت آن جناب بر آنها از خود آنها. و گذشته از این مرحله، کتمان شهادت آنها نسبت به یک امری عادی که در آن جناب و غیر او به طور علی السویه وجود داشته باشد نمیتواند باشد، بلکه لازم است که این کتمان نسبت به فضیلتی باشد که اختصاص به شخص آن جناب دارد، که گوئی بر آنها گوارا نبود که امام بدان امر ممتاز و مخصوص باشد و لذا کتمان نمودند لیکن نفرین آن حضرت آنان را به وسیله آشکار نمودن حق رسوا و مفتضح نمود و نشانه زشت و آشکار این کتمان بر جبهه ها و چشم ها و پهلوها آنها باقی ماند تا زنده بودند، و بعد از آنها هم اوراق تاریخ و کتب آن آثار را در خود ثبت کرد که دهان بدهان بگردد و تا پایان عمر جهان زبان زد جهانیان باشد.

(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 664)

متن عربی

القرینة السابعة عشرة: قد سلفت فی (ص 191) إصابة دعوة مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام أُناساً کتموا شهادتهم بحدیث الغدیر فی یومی مناشدة الرحبة و الرکبان، فأصابهم العمى و البرص، و التعرّب بعد الهجرة، أو آفة أخرى، و کانوا من الملأ الحضور فی مشهد یوم الغدیر.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 665

فهل یجد الباحث مساغاً لاحتمال وقوع هاتیک النقم على القوم، و تشدید الإمام علیه السلام بالدعاء علیهم لمحض کتمانهم معنى النصرة و الحبِّ العامّین بین أفراد المجتمع الدینیّ، فکان من الواجب إذن أن تصیب کثیراً من المسلمین الذین تشاحنوا، و تلاکموا، و قاتلوا، فقمّوا جذوم «1» تَینِک الصفتین، و قلعوا جذورهما، فضلًا عن کتمان ثبوتهما بینهم، لکنّ المنقِّب لا یرى إلّا أنَّهم وُسموا بِشِیَةِ العار، و أصابتهم الدعوة بکتمانهم نبأً عظیماً یختصّ به هذا المولى العظیم- صلوات اللَّه علیه- و ما هو إلّا ما أصفقت علیه النصوص، و تراکمت القرائن من إمامته و أولویّته على الناس منهم بأنفسهم.

ثمّ إنَّ نفس کتمانهم للشهادة لا تکون لأمر عادیّ هو شرع سواء بینه و بین غیره، و إنَّما الواجب أن تکون فیه فضیلة یختصُّ بها، فکأنّهم لم یرُقْهم أن یتبجّح الإمام بها، فکتموها، لکن الدعوة الصالحة فضحتهم بإظهار الحقِّ، و أبقت علیهم مثلبة لائحة على جبهاتهم و جنوبهم و عیونهم ما داموا أحیاء، ثمّ تضمّنتها طیّات الکتب فعادت تلوکها الأشداق، و تتناقلها الألسن حتى یرث اللَّه الأرض و من علیها.