ابو سالم کمال الدین محمد بن طلحة بن محمد بن حسن قرشى عدوى نصیبینى شافعى مفتى رحال که یکى از بزرگان و رؤساى دانشمندان است، امام در فقه شافعى بوده و در حدیث و اصول و مسائل خلافیة و ادبیات و نگارش مهارت داشته و در قضاوت و خطابه بر همه مقدم بوده و در زهد و پارسائى شهرت داشته است.
او در نیشابور از «ابو الحسن مؤید بن على طوسى» و «زینب شعریه» «2» استماع حدیث کرده و در حلب و دمشق و دیگر شهرها حدیث کرده است و حافظ دمیاطى «3» و مجد الدین بن عدیم «1» و فقیه حرمین کنجى «2» در کفایة الطالب از او روایت کردهاند.
کنجى در کفایة الطالب صفحه 108 میگوید: از این قبیل است آنچه که شیخ ما حجة الاسلام شافعى عصر «ابو سالم محمد بن طلحه» قاضى شهر حلب به ما خبر داده است.
او در دمشق در مدرسه «امینیه» اقامت داشت و به نامه نگارى از ناحیه ملوک مشغول بود و در این کار مقام ارجمندى یافت و در سال 648 ه پادشاه «الناصر» متوفى در سال 655 ه صاحب دمشق به او نوشت که عهدهدار منصب وزارت شود، ولى او امتناع کرد و شانه از زیر بار آن خالى نمود، ولى در «طبقات سبکى» جلد 5 صفحه 26 آمده تنها دو روز آن را پذیرفت آنگاه آن را ترک کرد و مخفیانه فرار نمود و تمام اموال و دارائى و آنچه از لباس و بنده و غیره داشت همه را بر جاى نهاد و با لباس پنبهاى از دمشق خارج شد و به جاى نامعلومى رفت.
و گفته شده که: او داراى علوم غریبه بوده و از آن راه از مغیبات آگاه میشده است.
بعضى گفتهاند که: او بعد از این به منصب وزارت برگشت و این گفته را گفتار او در مورد منجم تأیید میکند که گفته است:
«هنگامى که منجم در مورد چیزى حکم قاطعى کرد تو آن را نپذیر زیرا کى میداند که: خدا چه حکم کرده است؟ او به من منصبى عنایت فرموده و تو به حرف «منجم» اعتماد مکن».
و باز او در این باره چنین گفته است: «هیچ گاه به گفته منجم اعتماد مکن و همه کارها را به خدا واگذار نما و تسلیم او باش و بدان اگر تدبیر چیزى را به- ستارهاى مربوط بدانى، مسلمان نخواهى بود».
او در ابتداى کارش قضاوت «نصیبین» و سپس «حلب» را عهدهدار گردید آنگاه خطیب دمشق شد و بعد از آن پارسائى پیشه کرد و به ملکه رفت و بعد از مراجعت، کمى در دمشق ماند آنگاه به حلب رفت و در آنجا وفات کرد.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 645