اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۷ خرداد ۱۴۰۲

محمد بن عبدالله حمیری

متن فارسی

شرح حال شاعر

محمّد بن عبد اللّه حمیرى (عدیل و رفیق عمرو عاص) گمان می‌رود پسر قاضى عبد اللّه بن محمّد حمیرى است، همان کسى که معاویه، دیوان خاتم خود را به عهده او گذارد و به طوری که جهشیارى در کتاب «الوزراء و الکتاب» ص 15 متذکر شده عبد اللّه داراى مقام قضاوت بوده، گوید:

معاویه اوّل کسى است که دیوان خاتم را تأسیس کرد و علت این کار این بود که معاویه ضمن فرمانى که به زیاد بن ابیه، عامل خود در عراق صادر نمود، دستور داد که یکصد هزار درهم به عمرو بن زبیر کار سازى دارد.
عمرو بن زبیر، پس از دریافت این فرمان سر آن را گشود و یکصد هزار را به دویست هزار افزایش داد و هنگامى که زیاد صورت حساب خود را براى معاویه فرستاد و این رقم را دید گفت: من فقط یکصد هزار درهم حواله نمودم و مراتب امر را به زیاد نوشت و امر نمود که یکصد هزار درهم اضافى را بگیرد و او را هم زندانى کند؛ در نتیجه این جریان، معاویه دیوان خاتم تأسیس کرد و سرپرستى آن را همانطور که گذشت به عبد اللّه بن محمّد حمیرى واگذار نمود که علاوه بر منصب قضاوت این سرپرستى را هم قبول نمود و به احتمال قوى صاحب اشعار فوق الذکر، خود قاضى عبد اللّه بن محمّد حمیرى باشد و در تاریخ نام پدر را به جاى پسر گذارده‌اند.
و اما دیوان خاتم که معاویه بناى آن را نهاده:

ابن طقطقى در «الآداب السلطانیة» ص 72 گوید که:
از جمله امورى که معاویه تأسیس کرد، دیوان خاتم است؛ این دیوان از بزرگترین دیوانها بود و داراى اعتبار و رسمیت شد و پیوسته تا اواسط دولت بنى عباس بر قرار بود و کار این دیوان این بود که دفاترى تشکیل میداد که به مسئولیت نواب خاص سلطان اداره میشد و اگر امرى از طرف خلیفه راجع به موضوعى صادر می‌شد ابتداء آن امریه را به دیوان می‌بردند و نسخه‌اى از آن را مهر و موم کرده و با نخ می‌بستند و در دیوان نگه می‌داشتند چنانکه همین رویّه در بین قضاة این زمان معمول است.

 الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 261

متن عربی

الشاعر

محمد بن عبد اللَّه الحمیری زمیل عمرو بن العاص، أحسبه ابن القاضی عبد اللَّه ابن محمد الحمیری الذی قلّده معاویة بن أبی سفیان دیوان الخاتم، و کان قاضیاً کما ذکره الجهشیاری فی کتاب الوزراء و الکتّاب «3» (ص 15) قال: کان معاویة أوّل من اتّخذ دیوان الخاتم، و کان سبب ذلک: أنّه کتب لعمرو بن الزبیر بمائة ألف درهم إلى زیاد و هو عامله على العراق، ففضّ عمرو الکتاب و جعلها مائتی ألف درهم، فلمّا رفع زیاد حسابه قال معاویة: ما کتبت له إلّا بمائة ألف. و کتب إلى زیاد بذلک و أمره أن یأخذ المائة ألف منه، فحبسه بها فاتّخذ معاویة دیوان الخاتم و قلّده عبد اللَّه بن محمد الحمیری و کان قاضیاً… انتهى.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 262

و یُحتمل قویّا أن یکون صاحب الشعر هو القاضی عبد اللَّه نفسه، و وقع الاشتباه بتقدیم الوالد على الولد.

و أمّا دیوان الخاتم فقد اخترعه معاویة، قال ابن الطقطقی فی الآداب السلطانیة «1» (ص 78): و ممّا اخترع معاویة من أمور الملک دیوان الخاتم، و هذا دیوانٌ معتبرٌ من أکابر الدواوین، لم تزل السنّة جاریة به إلى أواسط دولة بنی العبّاس فأُسقط، و معناه: أن یکون دیوانٌ و به نوّابٌ، فإذا صدر توقیعٌ من الخلیفة بأمر من الأمور أُحضر التوقیع إلى ذلک الدیوان، و أُثبتت نسخته فیه، و حُزم بخیط و خُتم بشمع، کما یُفعل فی هذا الزمان بکتب القضاة. و خُتم بختم صاحب ذلک الدیوان.