اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ آبان ۱۴۰۳

مرثیه امیرالمؤمنین(ع) براى پدر بزرگوارشان

متن فارسی

سبط ابن جوزى در ص 6 از تذکره‌اش می‌نویسد على (ع) در مرثیه ابوطالب گفت:

«ابوطالب! اى نگهدار پناه خواهندگان
و اى باران خشکسالی‌ها و فروغ تاریکی‌ها.
با از دست رفتن تو مرز نام و ننگ و حریم کسانى که خود را از بدی‌ها دور می‌گردانیدند در هم شکست.
خداوند نعمت بخش بر تو درود فرستاد
و پروردگارت نگهبان بهشت خود را به دیدار تو فرستاد
که تو براى پیامبر پاک از بهترین عموها بودى.»

سروده‌هاى بالا را در ص 36 از دیوان ابوطالب توان یافت و چنانچه در ص 24 از کتاب الحجة به خامه سید فخار بن معد درگذشته به سال 630 می‌بینیم ابو على موضح نیز آن را یاد کرده. و هم ابن ابى الحدید می‌گوید: سروده‌هاى زیر در رثاء ابوطالب هم از على است:

«براى پرنده‌اى بیدار ماندم که در پایان شب با نغمه‌اش دل را به شور می‌آورد،
و یاد اندوهى بزرگ و نوشونده را در دل من زنده می‌ساخت
ابوطالب! اى پناهگاه تهیدستان و بخشنده و دهشکارى که
چون دستور به انجام کارى می‌داد، انجام شده بود.
قریش سر برداشته به مرگ او شادمانى می‌کنند.
و نمی‌بینیم که هیچیک از زندگان جاودانه بمانند.
چیزهائى خواسته‌اند که خردهاشان آن را در دیده ایشان آراسته
و یک روز هم ایشان را در پرتگاهى از گمراهى سرنگون می‌سازد.
امید دارند که پیامبر را دروغگو شمرند و بکشند.
و بر او دروغ ببندند و سخنش را نپذیرند- و این تصمیم را از پیش داشتند.
سوگند به خانه خدا دروغ گفتید تا ما به شما بچشانیم مزه سر نیزه‌ها و شمشیرهاى تیز را
یا ما شما را از میان ببریم یا شما ما را
یا چنان ببینید که صلح با ما به صلاح دودمان نزدیک‏تر است.
و گرنه که پس قبیله فداى محمد باد.
و هاشمیان از همه آفریدگان بنیادى برتر دارند»

سروده‌هاى بالا را در دیوان منسوب به مولانا امیر مؤمنان (ع) نیز با تغییرى اندک و افزونی‌هائى چند توان یافت به این ترتیب:

«براى نغمه‌اى بیدار ماندم که در پایان شب دل را به شور می‌آورد.
و یاد اندوهى بزرگ و نوشونده را در دل من زنده می‌ساخت.
ابوطالب، اى پناهگاه تهیدستان و دهشکار بردبار
که نه زبون و گمنام بود و نه از گروهى که با بد کنشى جاى دیگران را بگیرند.
اى همنشین فرمانروائى! با رفتن تو رخنه‌اى تهى ماند.
که یا هاشمیان آن را پر می‌کنند یا دست درازی‌ها روا شناخته شده و آتش آن خاموش می‌گردد.
اینک قریش با از دست رفتن او شادمانى می‌کنند.
و نمی‌بینم که هیچ زنده‌اى براى هیچ چیز جاودانى بماند.
کارهائى می‌خواهند که خردهاشان آن را در دیده‌شان آراسته
و یک روز هم آنان را در پرتگاهى از گمراهى سرنگون می‌سازد.
امید دارند که پیامبر را دروغگو شمرند و بکشند
و بر او افترا و دروغ بندند و سخنش را نپذیرند
سوگند به خانه خدا دروغ گفتید
تا ما به شما بچشانیم مزه سر نیزه‌ها و پهنه تیغ‏ها را
و از سوى ما نمایش ناگواری‌ها و سختی‌هاى جنگ داده شود و کى؟
همان هنگام که جامه‌هائى بافته از آهن در بر نمائیم
تا این که یا ما شما را از میان بریم یا شما ما را یا چنان ببینید که صلح براى دودمان به صلاح نزدیک‏تر است
و گرنه که پس قبیله فداى محمد باد.
و هاشمیان از همه آفریدگان بنیادى برتر دارند
و راستى را که براى او از سوى خدا در میان شما یارانى هست.
و نبینى که دوست خداوند؛ بی‌کس بماند
پیامبرى است که از هر الهامى بهره خود را آورده
و خداوند من در نامه خویش او را محمد نام نهاده
سپید چهره‌اى که رخسار او به فروغ ماه دو هفته می‌ماند
که ابر از روى آن کنار رفته و پرتوش آشکارا می‌درخشد.
امانت‏دار همان سپرده‌هائى است که خدا در دلش نهاده
و اگر سخنى در آن میان‏ها باشد بسى استوار است.»

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏7، ص: 509

متن عربی

رثاء أمیر المؤمنین والده العظیم:

ذکر سبط ابن الجوزی فی تذکرته «2» (ص 6): أنّ علیّا علیه السلام قال فی رثاء أبی طالب:

أبا طالبٍ عصمةَ المستجیرِ             و غیثَ المحولِ و نور الظلَمْ‏

لقد هدَّ فقدُک أهل الحفاظِ             فصلّى علیک ولیُّ النعمْ‏

و لقّاک ربُّک رضوانه             فقد کنت للطهر من خیر عمْ‏

هذه الأبیات توجد فی دیوان أبی طالب أیضاً (ص 36)، و ذکرها أبو علیّ الموضح کما فی کتاب الحجّة «3» (ص 24) للسیّد فخار ابن معد المتوفّى (630)،

و قال ابن أبی الحدید: قال أیضاً:

أرقتُ لِطیرٍ آخرَ اللیلِ غرّدا             یذکّرنی شجواً عظیماً مجدَّدا

أبا طالبٍ مأوى الصعالیکِ ذا الندى             جواداً إذا ما أصدر الأمرَ أوردا

فأمستْ قریشٌ یفرحون بموتِهِ             و لست أرى حیّا یکون مخلّدا

أرادوا أموراً زیّنتها حُلومُهم             ستوردُهم یوماً من الغیِّ موردا

 

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏7، ص: 510

یُرجُّون تکذیبَ النبیِّ و قتلَهُ             و أن یُفترى قِدما علیه و یجحدا

کذبتمْ و بیتِ اللَّهِ حتى نذیقَکمْ             صدورَ العوالی و الحسامَ المهنّدا

فإمّا تبیدونا و إمّا نبیدُکم             و إمّا تروا سلمَ العشیرةِ أرشدا

و إلّا فإنَّ الحیَّ دون محمدٍ             بنی هاشم خیر البریّة محتدا «1»

 

 

هذه الأبیات توجد فی الدیوان المنسوب إلى مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام مع تغییر یسیر و زیادة و إلیک نصّها:

أرقت لنوح آخر اللیل غرّدا             یُذکّرنی شجواً عظیماً مجدَّداً

أبا طالب مأوى الصعالیک ذا الندى             و ذا الحلم لا خُلفاً و لم یک قُعددا

أخا الملک خلّى ثلمةً سیسدّها             بنو هاشم أو یستباح فیهمدا

فأمست قریشٌ یفرحون بفقدِهِ             و لست أرى حیّا لشی‏ء مُخلّدا

أرادت أموراً زیّنتها حلومهم             ستوردهم یوماً من الغیِّ موردا

یُرجُّون تکذیبَ النبیِّ و قتلَه             و أن یفتروا بهتاً علیه و یُجحدا

کذبتم و بیتِ اللَّهِ حتى نذیقَکمْ             صدورَ العوالی و الصفیحَ المهنّدا

و یبدوَ مِنّا منظرٌ ذو کریهةٍ             إذا ما تسربلنا الحدیدَ المسرَّدا

فإمّا تبیدونا و إمّا نبیدُکمْ             و إمّا تروا سلمَ العشیرةِ أرشدا

و إلّا فإنَّ الحیَّ دون محمدٍ             بنو هاشم خیرُ البریّة محتدا

و إنَّ له فیکم من اللَّهِ ناصراً             و لست بلاقٍ صاحب اللَّه أوحدا

نبیٌّ أتى من کلِّ وحیٍ بحظّهِ             فسمّاه ربِّی فی الکتاب محمدا

أغرُّ کضوء البدر صورة وجهه             جلا الغیمَ عنه ضوؤه فتوقّدا

أمینٌ على ما استودع اللَّهُ قلبَه             و إن کان قولًا کان فیه مسدَّدا