ازجمله کسانی که در سوگ شریف رضی ، مرثیه ساختند، شاگردش مهیار دیلمی است .وی دو قصیده دارد، که یک قصیده آن 70 بیت است، و در دیوان او ج 3 ص 366 ثبت شده، این چنین شروع می شود:
– بازوی ” هاشم ” را که فرو انداخت؟ دست ” لوی ” را در پیچید و از پایگاه حشمت فرو کشید؟
– در ریگزار حجاز، قریش را درهم کوبید و سرا پرده عزتشان برکند؟
– پای بر فرق ” مضر ” نهاده با خفت و خواری پامالشان کرد، و کس دم بر نیاورد؟
– کیست که به مکه تاخت و حرمت خانه خدا بشکست؟
– از آن پس به مدینه تاخت و تربت پاکان عترت را پی سپر ستوران ساخت؟
– رسول خدا گریان است، فاطمه در صحرای ” طف ” برفرزندان عزیزش زار و نالان.
– دین خدا در امن و امان بود، چه کسش بر آشوفت؟ حصار دژ بلند و افراخته چه کسش به عزم تسخیر برخاست؟
– بازوی مردان دلاور از کار ماند که تسلیم شدند؟ یا سر از مسلمانی برتافتند؟
– یا ” شریف رضی ” شبان فداکار این خاندان، طعمه اجل گشت که رمه آنان از چرا باز ماند.
و قصیده دیگرش 40 بیت است و در دیوانش ج 1 ص 249 با این مطلع ثبت شده:
اقریش لالفم اراک و لاید
فتواکلی غاض الندی و خلی الندی
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص: 290 و 291