در گفتگوئی که میان هیئت اعزامی امیرالمومنین علی (ع) با معاویه انجام گرفته نظریه و رفتار عمار یاسر نسبت به عثمان توضیح داده شده است. معاویه میگوید “: شما مرابه اطاعت و حفظ اتحاد دعوت میکنید. اتحادی که به آن دعوت میکنید، ما خود داریم. اطاعت از رهبرتان را نیز نمی پذیریم چون رهبرتان خلیفه ما را کشته و اتحاد ما را بر هم زده است و قاتلین افراد ما را پناه داده است. رهبر شما ادعا میکند که عثمان را نکشته است. ما حرفش را رد نمیکنیم. آیا شما قاتلین دوست ما (یعنی عثمان) را ندیده اید؟ آیا نمیدانید که آنها دوست و همراه رهبر شمایند؟ بنابراین باید آنها را تحویل ما بدهد تا بقصاص قتل عثمان بکشیم، و آنوقت دعوت شما را دائر بر اطاعت (از علی ع) و اتحاد بپذیریم”.
شبث ربعی یکی از اعضای هیئت اعزامی در جواب معاویه میگوید: “آیا تو ای معاویه از اینکه به عمار یاسر دست پیدا کرده او را بکشی خوشحال خواهی شد “؟ معاویه میگوید “: چه دلیلی دارد که او را بقصاص خون عثمان نکشم؟ بخدا اگر پسر سمیه (یعنی عمار یاسر) به چنگم بیفتد نه تنها او را در ازای قتل عثمان خواهم کشت بلکه حتی حاضرم در ازای قتل ” ناتل ” برده آزاد شده عثمان بکشم ” شبث بن ربعی میگوید”: سوگند به خدای زمین و سوگند به خدای آسمان که عادلانه و بر حق سخن نگفتی. نه، بخدای یگانه قسم که تا خونها بر زمین نریزد و از کشته هایت پشته ها ساخته نشود و زمین و آسمان بر تو تنگ نگردد دستت به عمار یاسر نخواهد رسید”…
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 165