حقیقت معنی مولی از میان معانی (متعدد) نیست مگر: اولی بالشیء، و این معنی جامع تمامی آن معانی است و در هر یک از آن معانی با نوعی از توجه ماخوذ است و لفظ مولی بر هیچ یک از آن معانی اطلاق نشده مگر به مناسبت این معنی، بنابراین
1- پروردگار سبحان اولی (سزاوارتر) است به خلق خود از هر غالب و قاهر، ما سوا را آفریده، به طوری که حکمتش خواسته و تصرف میکند به مقتضای اراده خود.
2- و عمو از همه مردم محافظت فرزند برادرش و عطوفت به او اولی (سزاوارتر) است و او جایگزین پدر او است، که اولی (سزاوارتر) به او بوده.
3- و پسر عمو اولی (سزاوارتر) به یگانگی و پشتیبانی پسر عموی خود است چه آن دو دو شاخه های یک درختند.
4- و فرزند اولی (سزاوارترین) خلق است به اطاعت پدر و فروتنی در برابر او. خدای متعال فرماید: “و اخفض لهما جناح الذل منالرحمه”
5- و فرزند خواهر، نیز اولی (سزاوارترین) خلق است به فروتنی و خضوع نسبت به دائی خود که برادر مادرش بوده.
6- و معتِق (آزاد کننده) اولی (سزاوارتر) است به تفضل نسبت به کسی که آزاد کرده است از غیر خود.
7- و معتَق (آزاده شده) اولی (سزاوارتر) است به اینکه احسان و نیکی کسی را که او را آزاد کرده منظور دارد و به وسیله فرمان بردن اوامر او و فروتنی در قبال او سپاسگذاری او را بنماید.
8- و عبد (بنده مملوک) نیز اولی (سزاوارتر) است به تبعیت و اطاعت امر مولای خود از غیرش و این اطاعت امر مالک بر او واجب است و سعادت او منوط به آن میباشد.
9- و مالک اولی (سزاوارتر) است به سرپرستی و حفاظت بنده های مملوک خود و امور آنها و تصرف در آنان تا حدودی که به حد ستم نرسد.
10- و تابع اولی (سزاوارتر) است به یاری متبوع خود از کسی که تابع (پیرو) او نیست.
11- و منعم علیه، اولی (سزاوارتر) است به سپاسگذاری منعم خود از غیرش.
12- و شریک اولی (سزاوارتر) است به رعایت حقوق شرکت و حفظ رفیق و شریکش تا به او زیانی نرسد.
13- و حلیف (هم پیمان) امر او واضح است، چه او اولی (سزاوارتر) است به قیام به حفظ کسی که با او هم پیمان است و دفع هرستمکاری از ساحت او.
14- و همچنین است صاحب (رفیق)، او اولی (سزاوارتر) است به ادای حق صحبت از غیرش.
15- همانطور که جار (همسایه) اولی (سزاوارتر) است به رعایت حقوق همسایگانش از آنها که دور هستند.
16- و مانند آن است -نزیل (وارد بر قومی)- او اولی (سزاوارتر) است به قدردانی و حقشناسی آنهائی که در میان آنها قرار گرفته و بدانها پناه برده و در پرتو آنها (از آنچه گریزان بوده) ایمن گردیده است.
17- و صهر (داماد) اولی (سزاوارتر) است به مراعات حقوق کسی که داماد او گردیده و بدین وسیله پشتیبانی یافته و در زندگی نیرومند گشته، در حدیث است که: سه کس دارای سمت پدری است، پدری که تو را به وجود آورده، کسی که به تو زن داده، کسی که به تو تعلیم داده.
18- و بر آن قیاس کن، قریب (نزدیک) را، چه او اولی (سزاوارتر) است به امر نزدیکانش و دفاع از آنان و کوشش در راه مصالح آنان.
19- و منعم، اولی (سزاوارتر) است به زیادتی مهر و صفا بر کسی که مورد انعام او واقع گشته و اینکه نیکی را نسبت به او تکرار نماید.
20- و عقیده (وابسته) مانند حلیف (هم پیمان) است در اولویت برای یاری کردن آن کس که با او پیوند نموده (عهد بسته).
21- و همانند آن دو است محب و
22 – ناصر، چه هر یک از این دو اولی (سزاوارتر) هستند به دفاع از کسی که او را دوست دارند یا یاری او را به عهده گرفته اند.
23- و در مورد ” ولی ” و
24 – سید و
25 – متصرف در امر و
26 – متولی امر- به شرحی که قبلا داده شد.
از چگونگی حال آگاه شدید. حال که وضعیت معانی مشروحه بالا و عدم تناسب آنها با مورد بحث روشن گشت، دیگر برای مولی باقی نمانده مگر یک معنی، و آن: اولی بالشیء است و این اولویت به حسب استعمال در هر یک از مواردش مختلف است، و بنابراین اشتراک در مولی، اشتراک معنوی است، و این اشتراک (معنوی) است از اشتراک لفظی اولی بهتر است، چه آنکه اشتراک لفظی مستلزم وضع های زیاد و نامعلوم است به نص ثابت که بنا به اصل مسلم آنها وضعها منتفی است
(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج1، ص: 649)