مناصب و کارگزاریها، در دوران سرورمان شریف رضی، فراوان ومتعدد بوده است، از جمله: وزارت، شامل: وزیر رسمی، وزیر مختار . استانداری عام و خاص، استانداری عام هم یا با دستور و انتخاب از مرکز خلافت، یا در اثر غلبه و استیلاء و رسمیت یافتن اضطراری از جانب مرکز. فرماندگی لشکر، آن هم با دو صورت: تنها اداره امور لشکر و فرمان جنگ و عقب نشینی، یا به اضافه تقسیم غنائم و پیمان صلح . فرمان سرکوبی مرتدین، سرکوبی یاغیان، فرمان قضاوت و داوری،سرپرستی مظالم (دادستانی) سرپرستی قبائل اشراف: بصورت عمومی و خصوصی، فرمان برگزاری نماز جماعت، فرمان رهبری حجاج، سرپرستی دفاتر مالی و حقوقی، سرپرستی امور حسبیه و حفظ ناموس اجتماع، و غیر آن از سرپرستی ها و کارگزاری ها. از جمله دفتر مخصوص دبیران و منشیان، دفتر مردان موثق و عدول و اهل انصاف (شهود)، دفتر بزرگان و اشراف و اعیان دفتر گردن فرازان و شیرمردان و تک سواران،دفتر صاحب نظران و هوشمندان و تیزبینان، دفتر سادات علوی و اشراف خاندان نبوی، دفتر فقها و پیشوایان دانش و دین.
در این میان منصبی است ویژه آن کس که تمام این فضائل و کمالات را زیر پی دارد، مانند سرورمان شریف رضی، نمونه والای فضل و کمال، از این رو کسی که درصدد بحث و کنکاش از مقام و منزلت اوست و می خواهد روحیات و معنویات او را برآورد کند، ناچار است که تمامی آن مناصبی را که شریف رضی عهده دار گشته، گر چه به صورت فهرست و اختصار باشد، مورد مطالعه و تدقیق قرار دهد.
اینجاست که شخصیت و عظمتی مافوق تصور، در برابر دیدگانش مجسم می شود شخصیتی آکنده از علم، فقه، کمت، اعتماد، رشد، مناعت، جوانمردی، هیبت،عظمت، جلال، جمال، وفاء، عزت نفس، بینش، احتیاط، تصمیم، شهامت، عفت، بزرگ منشی، کرم، گردن فرازی و بی نیازی، که هر یک کم و بیش در وجود شاعران و ادیبان دیگر وجود داشته، و مجتمعا و تماما در وجود شریف رضی.
شریف رضی، به سال 380 در سن 21 سالگی دوره طائع لله، عهده دار نقابت و سرپرستی خاندان ابی طالب گشت و هم رهبری حاجیان و نظارت در مظالم اجتماعی (دادستانی) به او سپرده شد، فرمان این مناصب و مقامات از جانب بهاء الدوله در سال 397 در بصره به نام او صادر، و در محرم سال 403 سرپرستی امور این خاندان را به طور کلی به او محول نمود، و با عنوان ” نقیب النقباء” مخاطب گشت، گویند: سرپرستی کل مقام و رتبه است که به عهده کسی محول نشده،جز پیشوای هشتمین علی بن موسی الرضا سلام الله علیه، که ولی عهد مامون بود، و حتی بنا به نوشته ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج 1، شریف رضی از جانب القادر خلیفه عباسی، بر حرم مدینه و مکه، به خلافت منصوب گشته است.
با این همه، شخصیت شریف رضی، والاتر از آن است که با منصب و مقام شناخته و یا سنجیده شود و چنانکه شاعر گوید:
لم تشید له الولایات مجدا لا، و لا قیل رفعت مقداره
بل کساهاو قد تخرمها الدهر جلالا و بهجه و نضاره
مقام و منصب، ارکان عظمتش استوار نکرد، نه. و نه بر قدر و منزلتش فزود.
– فرمانروائی، در چشم روزگار خوار و زبون گشته بود، او جامهعزت و جلالش بر تن استوار فرمود.
باری آن مناصب و مقاماتی که سرورمان شریف رضی عهده دار بوده در کتب دانشمندان سلف، با تمام شرائط و آداب تجزیه و تحلیل شده و در این زمینه کتابهای ویژه تالیف یافته است . ما در اینجا به مختصرى از آنچه در کتاب «احکام سلطانیه» نوشته «ماوردى» در گذشته سال 450 آمده است اکتفا مى نمائیم
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص:281