نامه عثمان به اهالی شهرها
طبری و دیگر مورخان می نویسند : ” عثمان در نامه هایش به اهالی شهرستانها از آنها استمداد کرد و نوشت :
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از سپاس و ستایش پروردگار… خدای عز و جل محمد را به راستی و با آیین راستین به مثابه بشارت دهنده و بر حذر دارنده فرستاد تا پیام و اوامر خدا را به خلق رسانید و در حالی درگذشت که رسالتش را به پایان رسانده بود و از خویشتن کتاب خدا را بر جای نهاده که در آن حلال و حرام و اموری که مقدر گشته بیان شده است اموری که بندگان (خدا) خوش می دارند و ناخوش . آنگاه ابوبکر – رضی الله عنه – جانشین گشت و عمر رضی الله عنه. بعد من بدون اینکه اطلاع داشته یا تقاضا کرده باشم به عضویت شورا تعیین گشتم و این در حضور امت و در برابرش بود. سپس به اتفاق آرای اعضای شورا و در حضور همه شان و در برابر مردم بدون این که تقاضا کنم یا دوستی و محبتی در آن تاثیر داشته باشد به خلافت برداشته شدم. مردم را به روشی اداره کردم که مورد قبولشان بود و آن را منکر نمی شمردند . و در حکومت، تابع (قوانین و اصول اسلام یا اصحاب) بودم نه آن که دیگران را به تبعیت خویش درآورم، پیرو احکام اسلامی بودم نه بدعت گذار. راه جوی بودم نه اینکه خود را به زور چنان بنمایم. تا آنگاه که کارها به انجام رسید و بدخواهی و بدکاری در متصفاتش به جنبش درآمد بدون این که جرمی مرتکب شده یا خلافی نموده باشم کینه ها و خواست های ناروا متوجه من گشت البته به استثنای امضای آن نامه که مرا متهم به نوشتنش می کنند. اینها به دنبال مقصودی دیگرند و به ظاهر چیز دیگری را عنوان می سازند وهیچ دلیل و مستمسکی هم ندارند. کارهایی را انتقاد می کنند که خودشان قبلا به آن رضایت داده اند و کارهایی دیگر را که به شهادت مردم مدینه جز به همان گونه که من عمل می کنم مصلحت نیست که عمل شود. من در برابر این انتقادات سالهاست صبر و شکیبایی نموده ام و همینطور تماشا می کنم و میشنوم و عکس العملی نشان نمی دهم. بر اثر آن، گستاخیشان زیادتر شده و عصیان آنها در برابر خدا به جایی رسیده که بر من – که در پناه و همسایگی پیامبر خدا (ص) هستم و در حریم و منطقه امان و در سرزمین هجرت – یورش آورده اند. بدینسان آنها قبایل مشرک و جنگجویی را می مانند که در جنگ معروف احزاب به ما یورش آوردند یا آنها را که در احد به ما حمله ور گشتند، و تنها فرقشان با آنها اظهارت زبانی ایشان است. بنابراین هر کس می تواند خودش را به من برساند به سرعت به من بپیوندد.
وقتی نامه به مردم شهرستان ها رسید به هر وسیله و ستوری که در اختیار داشتند برای یاری عثمان به سوی او شتافتند. معاویه، حبیب بن مسلمه فهری را بسیح کرد و عبد الله بن سعد، معاویه بن خدیج را و از اهالی کوفه قعقاع بن عمرو رهسپار گشت… “
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 267 )