14- سهل بن حنیف انصارى بدرى،
15- رفاعة بن رافع انصارى بدرى،
16- و حجاج بن غزیه انصارى
بلاذرى مینویسد: «ابو مخنف روایت کرده که زید بن ثابت انصارى گفت: اى جماعت انصار! شما خدا و پیامبرش را یارى نمودید، بنابراین خلیفه پیامبرش را یارى دهید. عدهاى از انصار به او پاسخ دادند. سهل بن حنیف گفت: اى زید! عثمان شکم تو را با نخلستانهاى تازه به ثمر نشسته مدینه پر کرده است! زید گفت: این پیر مرد (یعنى عثمان) را نکشید و او را که چیزى به آخر عمرش نمانده بگذارید خودش بمیرد. حجاج بن غزیه انصارى گفت: به خدا قسم اگر نصف روز هم از عمرش بیش نمانده باشد او را میکشیم تا با قتلش به خدا تقرب جوئیم. رفاعة بن مالک انصارى آتشى همراه هیزم آورده آنرا بر یکى از دو درب خانه عثمان افروخته آتش زد تا فرو غلطید، و مردم درب دیگر را گشوده به خانه در آمدند». «1»
بنا به روایت دیگرى که بلاذرى آورده است: «زید به انصار گفت: شما پیامبر خدا (ص) را یارى دادهاید و «انصار» یعنى یارى دهندگان خدا لقب گرفتید، بنابراین خلیفه (جانشین) او را یارى دهید تا دوبار «انصار» باشید.
حجاج بن غزیه گفت: بخدا این گاو پر صدا نمیداند چه میگوید. بخدا قسم اگر نصف روز هم از عمرش بیش نمانده باشد او را میکشیم تا با قتلش به خدا تقرب جوئیم» «2».
ابن حجر مینویسد: «حجاج بن غزیه، حدیثى را که از پیامبر اکرم (ص) درباره حج شنیده براى مؤلفان حدیث و سنت نقل کرده است. ابن المدینى میگوید: او همان شخصى است که روز تسخیر خانه عثمان، مروان بن حکم را آنقدر زده که بر زمین افتاده است» «3».
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج9، ص: 181