اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۷ آذر ۱۴۰۳

نکاتی درباره احادیث جعلی

متن فارسی

برای اغلب دروغگویان حدیث ساز (اگر نگوئیم همه آنها) کتاب‏هائی که مشتمل بر بسیاری از بافته‌ هایشان که از حد و اندازه، بیرون است بوده است، اما تاریخ، برای ما چیزی جز اشاره‌ای که در تراجم جمعی از نویسندگان آن رفته، حفظ نکرده است. چنانکه از گفتارشان در سابق گذشت.

اینک برخی از آنان، ذیلا آورده می‌شود:
احمد بن ابراهیم مزنی، دارای نسخه موضوعه و ساختگی است.
احمد بن محمد حمانی، در مناقب ابی حنیفه کتابی نوشته که تمام مطالب آن ساختگی است.
اسحاق بن محمشاذ، دارای کتابی درباره فضائل ابن کرام است که تمامش ساختگی است.
ایوب بن مدرک حنفی، دارای نسخه موضوعه است.
بریه بن محمد البیع، دارای کتابی است که احادیث آن ساختگی است.
حسن بن علی اهوازی، کتابی تصنیف کرده که در آن احادیث موضوعه آورده است.
حسین بن داود بلخی، دارای نوشته‌ای است که اکثر آن ساختگی است.
داود بن عفان، دارای نسخه‌ای است که به نام انس، ساخته شده است.
زکریا بن درید، دارای نسخه‌ای است که همه آن، ساختگی است.
عبد الرحمن بن حماد، نزدش نسخه موضوعه‌ای است.
عبد العزیز بن ابی زواد، پیشش نسخه ساختگی است.
عبد الکریم بن عبد الکریم، دارای کتاب ساختگی است.
عبد اللّه بن حارث، دارای نسخه‌ای است که همه آن موضوعه است.
عبد اللّه بن عمیر قاضی، به نام مالک نسخه ساختگی دارد.
عبد المغیث بن زهیر حنبلی، دارای جزوه ساختگی درباره فضائل یزید است.
عبید بن قاسم، دارای نسخه ساختگی است.
علاء بن زید بصری، دارای نسخه موضوعه‌ای است.
لاحق بن حسین مقدسی از حدیث ساختگیش، بیش از پنجاه جزء نوشته است.
محمد بن احمد مصری، دارای نسخه ساختگی است.
محمد بن حسن سلمی، تألیفاتش بیش از صد کتاب است.
محمد بن عبد الواحد زاهد، دارای جزوه‌ای در فضائل معاویه است.
محمد بن یوسف رقی، در حدود شصت نسخه وضع کرده است.
موسی بن عبد الرحمن ثقفی، کتابی در تفسیر ساخته است.

و بر شخص خواننده است که این را مقیاس قرار دهد و بدین وسیله ساخته‌های جمیع دروغ گویان و حدیث سازان، چه آنها که یاد کردیم و چه آنها که یاد نکردیم اندازه گیری نماید، در آن صورت است که گفته‌های افراد زیر را را مبالغه آمیز نخواهد دانست:

یحیی بن معین گفته است: «از دروغ گویان به قدری کتاب نوشتیم که تنور را با آن بر افروختیم و نان پخته از آن در آوردیم «1»».

و بخاری، صاحب صحیح گفته است: «دویست هزار حدیث غیر صحیح را حفظ کردم» «2».

و اسحاق بن ابراهیم حنظلی، گفته است: «چهار هزار حدیث دروغ، حفظ کرده است «3»».

و یحیی بن معین گفته است: «کدام صاحب حدیث است که از کذابی، هزار حدیث ننوشته باشد؟» «4».

و خطیب بغدادی، گفته است: «برای اهل کوفه و خراسان از احادیث موضوعه و سندهای ساختگی نسخه‌های زیادی است و بحمد اللّه، در میان محدثین بغداد چنانکهدر میان غیر آنان اشتهار به دروغ در روایت و حدیث سازی است، کمتر وجود دارد «1».

و ابو بکر بن ابی سبره وضاع و کذاب گفته است: «پیشم هفتاد هزار حدیث در حلال و حرام است» «2».

و فیروز آبادی صاحب قاموس، در خاتمه کتابش «سفر السعادة» نود و یک باب شمرده که در آنها احادیث زیادی است. و در کتب آنان، از آن احادیث موجود است آنگاه می‌گوید: و در آنها حدیث صحیحی وجود ندارد. و پیش بزرگان دانش صحت آن احادیث، به ثبوت نرسیده است.

و عجلونی، در پایان کتابش «کشف الخفاء» قسمتی از احادیث موضوعه و حدیث سازان و کتب دروغین را یادآور شده و در صفحه 419- 424 صد باب را شمرده که اکثر آنها در فقه است و بعد از هر باب گفته است: در آن حدیث صحیحی نیست و یا نظیر آن.

و ابن الحوت بیروتی، در «اسنی المطالب» بیش از سی مبحث را، از ابوابی شمرده که در آنها حتی یک حدیث صحیح وجود ندارد.

ائمه حدیث که در تألیفات صحاح و مسانیدشان، از میان آن همه احادیث زیاد، قسمتی از احادیث مورد اعتماد را انتخاب کرده و الباقی را ترک کرده‌اند، نشانه زیادی احادیث ساختگی است و پرده از روی این حقیقت بر می‌دارد که:
ابو داود سجستانی، در سننش 4800 حدیث آورده که آن را از میان 500000 حدیث انتخاب کرده است «3».
و صحیح بخاری، مشتمل بر 2761 حدیث غیر مکرر است که از میان بیش از 600000 حدیث، انتخاب شده است «4».
و در صحیح مسلم 4000 حدیث غیر مکرر است که از میان 300000 حدیث، انتخاب شده است «1».
و احمد بن حنبل، در مسندش 30000 حدیث آورده که آنها را از میان بیش از 750000 حدیث، انتخاب کرده، در صورتیکه 1000000 حدیث فراهم کرده بوده است «2».
و احمد بن فرات، متوفی در سال 258 ه یک میلیون و پانصد هزار حدیث نوشته و از میان آنها 300000 حدیث را در تفسیر و احکام و فوائد و غیره اخذ کرده است «3».

این یک سوی از شئون حدیث و در اینجا نواحی دیگری وجود دارد که ناشی از الفاظ جرح غیر کذب و وضع است که زیر هر کدام از آنها افراد زیادی از رجال حدیث قرار دارند که هر فردی از آنها احادیث زیادی روایت کرده‌اند.

آن الفاظ عبارتند از:

روایت از او روا نیست
تمام احادیثش ساختگی است
چیزهائیکه اصل ندارند روایت می‌کند از ثقات
روایات موضوعه روایت می‌کند
احتجاج بدان روا نیست
سندها را دگرگون می‌کرده و بالا می‌برده است
حدیث موقوف را بالا می‌برده و وصل می‌کرده است
حدیث می‌دزدیده و پائین و بالا می‌کرده است
در حدیث مورد اعتماد نیست
نوشتن حدیثش جائز نیست
در هیچکدام از احادیثش مورد پیروی قرار نمی‌گیرد
نقه و امین نیست
تمام اصحاب بر ترکش اجماع دارند
تمام چیزهائی که روایت می‌کند غیر محفوظ است
به آن استدلال نمی‌شود و اعتباری به آن نیست
دارای حدیث مورد اعتماد نیست
حدیثش مضطرب و ناچیز است
از احادیث نادرست در تألیفاتش زیاد آورده است
اتفاق بر ترک اوست
احادیث موضوعه می‌آورده است
احادیث دگرگون شده می‌آورده است
حدیث از یادش می‌رفته است
از او چیزی نباید نوشته شود
فریب خورده
از ناحیه دروغ گویان است
چیزی را درست انجام نمی‌داده است
در آوردن مطالب نادرست متفرد بوده است
حجت نیست
بطور کلی ضعیف و سست است
جدا ضعیف است
هلاک شونده است
سقوط کننده است
بدعت گزار است
گول خورده است
تدلیس می‌کند
در هم آمیخته است
درهم می‌آمیزد
متهم به دروغ است
متهم بوضع حدیث است
احادیثش دگرگون شده و ناشایسته است
در حدیث ناچیز است
از ثقات مطالب نادرست می‌آورد.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 467

متن عربی

و کان لجلّ الکذّابین الوضّاعین- لو لا کلّهم- تآلیف تحوی شتات ما لفّقوه ممّا لا یُحدُّ و لا یُقدّر، و التاریخ لم یحفظ لنا شیئاً منها غیر الإیعاز إلیها فی تراجم جمع من مؤلّفیها: کما مرّ من أقوالهم:

أحمد بن إبراهیم المزنی: له نسخة موضوعة.

أحمد بن محمد الحِمّانی: صنّف فی مناقب أبی حنیفة کلّها موضوعة.

إسحاق بن محمشاذ: له مصنّف فی فضائل ابن کرام کلّها موضوعة.

أیّوب بن مدرک الحنفی: له نسخة موضوعة.

بریه بن محمد البیّع: له کتاب أحادیثه موضوعة.

الحسن بن علیّ الأهوازی: صنّف کتاباً أتى بالموضوعات.

الحسین بن داود البلخی: له نسخة أکثرها موضوع.

داود بن عفّان: له نسخة موضوعة على أنس.

زکریّا بن درید: له نسخة کلّها موضوعة.

عبد الرحمن بن حمّاد: عنده نسخة موضوعة.

عبد العزیز بن أبی زواد: عنده نسخة موضوعة.

عبد الکریم بن عبد الکریم: له کتاب موضوع.

عبد اللَّه بن الحارث: له نسخة کلّها موضوعة.

عبد اللَّه بن عمر القاضی: له نسخة موضوعة على مالک.

عبد المغیث بن زهیر الحنبلی: له جزء موضوع فی فضائل یزید.

عبید بن القاسم: له نسخة موضوعة.

العلاء بن زید البصری: له نسخة موضوعة.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 468

لاحق بن الحسین المقدسی: کتب من حدیثه الموضوع زیادة على خمسین جزءاً.

محمد بن أحمد المصری: له نسخة موضوعة.

محمد بن الحسن السلمی: ألّف کتباً تبلغ مائة کتاب.

محمد بن عبد الواحد الزاهد: له جزء فی فضائل معاویة.

محمد بن یوسف الرقّی: وضع نحواً من ستّین نسخة.

موسى بن عبد الرحمن الثقفی: وضع کتاباً فی التفسیر.

و على القارئ أن یتّخذ هذا مقیاساً و یقدّر به موضوعات جمیع من ذکرناه من الکذّابین و الوضّاعین و مقلوباتهم و من لم نذکرهم، فلا یستکثر عندئذٍ قول یحیى بن معین: کتبنا عن الکذّابین و سجرنا به التنّور و أخرجنا به خبزاً نضیجاً «1».

و قول البخاری صاحب الصحیح: أحفظ مائتی ألف حدیث غیر صحیح «2».

و قول إسحاق بن إبراهیم الحنظلی: إنّه حفظ أربعة آلاف حدیث مزوّرة «3».

و قول یحیى بن معین: أیّ صاحب حدیث لا یکتب عن کذّاب ألف حدیث؟ تاریخ بغداد (1/43).

و قول الخطیب البغدادی: لأهل الکوفة و أهل خراسان من الأحادیث الموضوعة و الأسانید المصنوعة نسخ کثیرة، و قلّ ما یوجد بحمد اللَّه فی محدِّثی البغدادیّین ما یوجد فی غیرهم من الاشتهار بوضع الحدیث و الکذب فی الروایة. تاریخ بغداد (1/44).

و قول أبی بکر بن أبی سبرة الوضّاع الکذّاب: عندی سبعون ألف حدیث فی الحلال و الحرام. تهذیب التهذیب «4» (12/27).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 469

و قد عدّ الفیروزآبادی صاحب القاموس فی خاتمة کتابه سفر السعادة «1». واحداً و تسعین باباً توجد فیها أحادیث کثیرة فی کتبهم، فقال: لیس منها شی‏ء صحیح، و لم یثبت منها عند جهابذة علماء الحدیث.

و ذکر العجلونی فی خاتمة کتابه کشف الخفاء، جملة من الموضوعات و الوضّاعین و الکتب المزوّرة، و عدّ فی (ص 419- 424) مائة باب- أکثرها فی الفقه- و قال بعد کلّ باب: لم یصحّ فیه حدیث، أو لیس فیه حدیث صحیح، و ما یقرب من ذلک.

و عدّ ابن الحوت البیروتی فی أسنى المطالب ما یربو على ثلاثین مبحثاً ممّا یرى الأحادیث الواردة فیه باطلًا لم یصحّ شی‏ء منها.

و یعرب عن کثرة الموضوعات اختیار أئمّة الحدیث أخبار تآلیفهم الصحاح و المسانید من أحادیث کثیرة هائلة، و الصفح عن ذلک الهوش الهائش. قد أتى أبو داود فی سننه بأربعة آلاف و ثمانمائة حدیثٍ و قال: انتخبته من خمسمائة ألف حدیث «2»، و یحتوی صحیح البخاری من الخالص بلا تکرار ألفی حدیث و سبعمائة و واحداً و ستّین حدیثاً اختاره من زهاء ستمائة ألف حدیث «3»، و فی صحیح مسلم أربعة آلاف حدیث أصول دون المکرّرات صنّفه من ثلاثمائة ألف «4»، و ذکر أحمد بن حنبل فی مسنده ثلاثین ألف حدیث، و قد انتخبه من أکثر من سبعمائة و خمسین ألف

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 470

حدیث، و کان یحفظ ألف ألف حدیث «1»، و کتب أحمد بن الفرات المتوفّى (258) ألف ألف و خمسمائة ألف حدیث، فأخذ من ذلک ثلاثمائة ألف فی التفسیر و الأحکام و الفوائد و غیرها. خلاصة التهذیب «2» (ص 9).

هذه ناحیة واحدة من شئون الحدیث، و هناک نواحی أُخرى ناشئة عن ألفاظ الجرح المتکثّرة غیر الکذب و الوضع، توجد تحت کلّ واحدة منها أُمّة کبیرة من رجال الحدیث، جاء کلّ فرد منها بأحادیث جمّة، مثل قولهم:

لا تحلُّ الروایة عنه، أحادیثه کلّها موضوعة، یروی ما لا أصل له، یروی الموضوعات عن الثقات، أحادیثه مقلوبة منکرة، لیس بشی‏ء فی الحدیث، یأتی عن الثقات بالطامّات، لا یحلّ الاحتجاج به، یقلّب الأسانید و یرفع، یرفع الموقوف و یوصل، یسرق الحدیث و یقلّب، لیس بثقة فی الحدیث، لا یحلُّ کتب حدیثه، لا یُتابع فی جلّ حدیثه، لم یکن ثقةً و لا مأموناً، کلّ الأصحاب مجمع على ترکه، عامّة ما یرویه غیر محفوظة، لا یُستدلُّ به و یُعتبر به، لیس له حدیث یعتمد علیه، مضطرب الحدیث لیس بشی‏ء، یکثر من المناکیر فی تآلیفه، متّفق على ترکه، یأتی الموضوعات، یأتی بالمقلوبات، ذاهب الحدیث، لا یُکتب عنه، مدلّس عن الکذّابین، لا یسوى شیئاً، ینفرد بالمناکیر، لیس بحجّة، واهٍ بمرّة، ضعیف جدّا، هالک، ساقط، مبتدع، یدلّس، اختلط، یخلط، متّهم بالکذب، یُتّهم بوضع الحدیث.