این غرض ورزی ها و سر و صداها برای چیست؟
این روایات (مربوط به خلافت که قبلا نقل شد) جز سر و صدا بی اساس و مغلطه کاری در برابر حقیقت مسلم و خلافت حقیقی امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام که با نصوص صریح و صحیح، ثابت شده چیز دیگری نیست که پیامبر بزرگوار اسلام از نخستین روز بعثت تا هنگامی که به رحمت ایزدی پیوست به فرمان خدا مردم را بدان ترغیب می فرمود. این احادیث دروغ، جز جنجال و آشوب در برابر حقیقتی که مردم درباره آن اختیاری ندارند، نخواهد بود که پیامبر اکرم در ابتدای دعوتش تصریح فرمود که امر خلافت به دست خدا است، به هر کس که بخواهد می دهد و این کار در آن روزی که رسول خدا به قبیله بنی عامر بن صعصعه پیشنهاد اسلام کرد، صورت گرفت. آنگاه که سخنگوی آنان گفت: آیا حاضری اگر به دین تو در آئیم و خداوند تو را بر مخالفان پیروز گرداند، ریاست و خلافت را بعد از خودت به ما برگزار کنی؟ رسول خدا فرمود: “خلافت در دست خدا است به هر کس که بخواهد می دهد.” این روایات مجعول، جز زنجیر بلا و حلقه بدبختی نیست که امت اسلامی را به سوی گمراهی و بدبختی میکشاند و آنان را همواره در تاریکی جهل نگه میدارد و بسوی دره های سقوط و هلاکت سوق می دهد. این روایت جز انگیزه های نادریت و مقاصد شوم نیست که در عالم راستی و حقیقت و در بازار دانش و معرفت ارزش و اعتبار ندارند. اینها جز ساخته دست های بهتان و دروغ نیست که انحراف از قانون عدالت و راه راست و دوری از فرمان امانت، آنها را پرداخته و پدید آورده است.
این روایات مجعول، جز رنگهای دروغ و وارونه جلوه دادن حقائق نیست که صفحات تاریخ بدان وسیله چنان زشت جلوه داده شده که هیچ دانشمند دین داری آن را نمی پسندد و هیچ تحصیل کرده آگاه به آن اعتماد نمیکند و هیچ سالک راه خدا آن را راه صحیح انتخاب نمی کند و هیچ طالب حق مقصودش را در آن جستجو نمی نماید. اینها جز سر و صداها و عربده های تو خالی نیست که مطامع مادی و لذت های زود گذر زندگی آن را پدید آورده است.اینها جز گوشه ای از آتش فتنه های گمراه کننده و نمونه ای از لهیب خواهش های نفسانی نیست که نادان بیچاره را گول می زند و از رشد و تکامل بازش می دارد و او را در شناخت دینش چنان حیران و سر گردان می کند که ریشه های سعادتش را می سوزد. اینها جز دروغ های شاخدار رائج نیست که برای انحراف امت اسلامی از راه های راستی و امانت و برانگیختنش بر دروغ بستن به خدا و پیامبر و امناء وثقات امتش ساخته شده است.
حال، آیا انسان پژوهشگر برای نجاتش از این ورطه های تاریک، راهی می یابد؟ و آیا برای خلاص شدن از این زنجیره هائی که دست و پایش را بدون توجه بسته است، امیدی هست؟ و اصلا مدرک مورد اعتماد و محکمی که شایستگی آن را داشته سزاوار است کارش را موکول نماید؟ آیا کتاب ها مشحون به این دروغ هائی تصریح بر ساختگی بودن آنها شده نیست؟ آیا این صدها از هزاران احادیث دروغی نیست که در ضمن تالیفاتو کتاب ها پراکنده است؟ آدمی وقتی که می بیند از مولفین، آن احادیث دروغ را به شکل ارسال مسلم تلقی کرده و برخی دیگر آنها را با اسناد دروغین جای صحیح، قالب می کنند، و برخی دیگر آنها را بدون آنکه توجه دهند که در متن و یا سندشان نواقصی هست نقل می کنند، راه بجائی برد و نمی داند که چه کند؟ همه اینها درباره ردیف کردن فضائل (خلفاء) و یا اثبات ادعا های بی اساسدر مورد مذاهب بوده است. آدمی وقتی که در برابر چنین مشکلاتی قرار گرفت از خود می پرسد که چه کند؟ با آن حال می بیند که ورای این نویسندگان آلوده و منحرف، دروغگوی قرن چهاردهم (قصیمی) قرار دارد که در کمال پر روئی ادعا می کند “: در میان رجال حدیث اهل سنت، کسی که متهم به کذب وحدیث سازی باشد، وجود ندارد “!
بنابراین گناه نادان بیچاره در نشناختن حقیقت چیست؟ و چه چیز میتواند سنت صحیح را از نا صحیح به او بشناساند ؟ و چه دستی قادر است او را از ستم دروغ و تزویر خلاص کند؟ و آیا مصلحی پیدا می شود که در خود انگیزه دینی درستی بیابد و چنین انسان گرفتار و سرگردانی را از گمراهی نجات دهد؟ آری ” ما برای او در این الواح، ازهر چیزی پندی نوشتیم و همه چیز را توضیح دادیم تا هر کس که هلاک می شود و یا زنده می ماند روی دلیل آشکار باشد، و ما برای آنها کتابی آوردیم که بر اساس علم تفصیلش دادیم تا برای مومنان هدایت و رحمت باشد، و به آنها حقائق آشکاری ارائه دادیم، و اختلاف آنها بعد از دانائی جهت ستمکاری خواهد بود که پروردگارت روز قیامت درباره آنچه که در آن اختلاف کردهاند حکم خواهد فرمود، بنابر این تو را بر آئین حق قرار دادیم، پس از آن پیروی کن و از هواهای کسانی که نمی دانند پیروی مکن، مبادا آنهائی که با آن ایمان ندارند و از هواهایشان پیروی کرده و سقوط نموده اند، تو را از پیروی آن باز دارند، درود بر کسی که از حق پیروی نماید.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 5 ص 593 تا 595)