هر کسی از عمر فقیه تر است”کل احد افقه من عمر “علی علیه السلام وارد بر عمر شد و دید که زن آبستنی را می کِشند که سنگسار کنند . پس فرمود : کار این زن چیست ؟ زن گفت : مرا می برند که سنگسارم کنند . پس به عمر فرمود : ای رهبر مسلمین ! برای چه سنگسار شود ؟ اگر تو سلطنت و دستی براو داری ، اما بر آنچه در شکم اوست سلطه ای نداری ! پس عمر گفت: ” کل احد افقه منی ” سه مرتبه گفت هر کسی از من داناتر است. پس علی علیه السلام ضمانت نمود او را تا پسری زائید پس از آن او را بردند و سنگسار کردند .
مدارک این داوری:
حافظ محب الدین طبری در الریاض النضره ج 2 ص 196، وذخایر العقبی ص 81 پس گفت این غیر ازآن قضیه گذشته است برای اینکه اعتراف آن بعد از شکنجه و تهدید بوده پس صحیح نبود و سنگسار نشد و این سنگسار شد . و حافظ گنجی آن را در کفایه ص 1.5 یاد کرده .
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص:159
———————————————————————
همه مردم از عمر داناترند” کل الناس افقه من عمر “
عمر روزی گذشت به جوانی از جوانان انصار در حالی که تشنه بود پس از او آب خواست، پس آن جوان ظرف آبی با عسل آمیخته کرد و به او داد پس عمر ننوشید و گفت که خدای تعالی می فرماید : « اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا » بردید، پاکیزه هاتان را در زندگی دنیاتان پس جوان به عمر گفت ای رهبر مومنین ! این آیه برای تو و یکی از اهل قبله نیست بخوان جلوتر آن را « و یوم یعرض الذین کفروا علی النار اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا و استمعتم بها »و روزی که کفار را بر آتش می اندازند به آنها می گویند بردید پاکیزه هاتان را در زندگی دنیا و تعیش کردید به آن . پس عمر گفت ” کل الناس افقه من عمر ” همه مردم از عمر داناترند.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 150