تولد شیخ:
شیخ بحرانى، در لؤلؤة البحرین ص 20، و شیخ میرزا حیدر على اصفهانى در اجازه خود، و چندین نفر از اصحاب ما، تولد شیخ بهائى را در بعلبک و در غروب پنجشنبه، سیزده روز مانده به پایان محرم سال 953 دانستهاند و سید مدنى در «سلافة العصر» مینویسد: «تولد او در غروب آفتاب روز چهارشنبه سیزده روز مانده به آخر ذى الحجة بسال 953 روى داده است» و همین سخن را محبى در «خلاصة الاثر» آورده است، اما روایت معتبر در این باره، نوشتهاى است که صاحب «ریاض العلماء» در نامه خطى پدر بزرگوار شیخ بهائى یعنى شیخ حسین در شرح حال شیخ بهائى ملاحظه کرده، و در آن چنین نوشته است:
تولد مولود مبارک دخترم در شب دوشنبه سیزدهم صفر سال 950، و تولد برادرش ابو الفضایل محمّد بهاء الدین- اصلحه اللّه وارد شده- بهنگام غروب آفتاب در روز چهار شنبه 27 ذى حجة سال 953 روى داده است.
وفات:
دو سید بزرگوار صاحبان «السلافة» و «الروضة البهیة» و شیخ بزرگوار صاحب حدائق در «لؤلؤة البحرین» آوردهاند که شیخ بهائى، 12 روز مانده به آخر شوال سال 1031 و بروایتى 1031 وفات یافته است. علامه مجلسى اول که بسال 1070 درگذشته، در «شرح الفقیه» خود چنین مینویسد: شیخ بهائى در شوال سال 1030 درگذشته است.
روایت «امل الامل» نیز همین تاریخ را تأیید میکند و چنین مینویسد: «از مشایخ و اساتید خود شنیدهایم که شیخ بهائى بسال 1030 درگذشته، و این تاریخ در نزد علما معتبر شناخته شده است.
علامه شیخ هاشم اتکانى در پشت جلد «اثنى عشریات» استادش شیخ بهائى، نام سى نفر از شاگردان شیخ را برده، و اجازهاى که خودش از استاد در رجب بسال 1030 آورده است. و صاحب «مفتاح التواریخ» چنین نوشته است.
شیخ بهائى، روز سه شنبه 12 شوال سال 1030 در اصفهان درگذشته، و جنازه او را بر طبق وصیت خودش، بیش از اینکه به خاک بسپارند، به مشهد حضرت رضا علیه السّلام بردند و در آن خاک مقدس در جوار آرامگاه آن حضرت دفن کردند، و من بسال 1348 به زیارت قبر او موفق شدم.
علامه شیخ ابراهیم عاملى بازرونى که شاگرد شیخ بهائى بوده، در رثاى استاد چنین گفته است:
خداوند، پیوسته ابرهاى رحمت خود را بر شیخ انام بهاء الدین بباراند.
– او بزرگمردى بود که راههاى هدایت را روشن داشته، و با فقدانش دین و آیین جامه سیاه به تن کرده است.
دیگر از جامههاى بزرگى و مجد- از فراوانى اندوه- جز پنبهها و کهنه و پارهها چیزى بجاى نمانده است.
آیات و جلوههاى علم، همه مخفى و مدروس گشته، و خانههاى احادیث و اخبار ویران شده است.
– بسا اندیشههاى ناب و شایسته که از میان رفته، و در بین مردم، جز اندیشههاى عیبناک، چیزى بچشم نمیخورد.
– و چه بسا افکار پست که من آنرا بهائى نمیشناختم، و جز در زبالهدانها محلى براى آن نمییافتم، در کوههاى بلند علم جاى گرفته است.
– بسا محرابهاى مساجد، که آنگاه با پرتوهاى روشن برتافته و درخشان گشتهاند، و همه به یاد او گریه سر دادند.
– آرى، خوى بزرگواران اینست که همواره گرسنگان را اطعام میکنند، و برهنگان را میپوشانند.
– چه بزرگوار و با شکوه است آن شخصیتى که در سرزمین طوس، آنجا که پهنه آرمگاه عزیز خاندان طهارت آرمیده، به خاک رفته است.
– امام هشتم، که در روز قیامت، از سر احسان وجود، همه باغهاى بهشت را تضمین خواهد کرد.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 371