اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

پاسخ امام حسن(ع) در جواب اهانت معاویه به امیرالمؤمنین(ع)

متن فارسی

 «ابو الفرج» نقل کرده از «یحیی بن معین» که او هم از «ابو الفضل لبان» و او از «عبد الرحمن بن شریک» و او از «اسماعیل بن ابی خالد» و او از «حبیب بن ابی ثابت» نقل کرده است: معاویه که به کوفه آمد، خطبه ای خواند- حسن و حسین هر دو نشسته بودند- معاویه نام علی را برد و او را دشنام داد. آنگاه به حسن ناسزا گفت. حسین برخاست تا جوابش بدهد، حسن دست حسین را گرفت و او را نشانید.
آنگاه برخاست و چنین گفت:
«ای کسی که از علی یاد کردی، من حسنم و پدرم علی است، و تو معاویه ای و پدرت صخر. مادر من فاطمه، و مادر تو هند است. جد من رسول اللّه و جد تو عقبة بن ربیعه است. مادر بزرگ من خدیجه و مادر بزرگ تو قتیله است.
خدای کسی را که از ما به بدی یاد می کند و تبار ما را پست می دارد، و در گذشته و حال به ما خاندان بدی کرده و کفر و نفاق را برانگیخته است، لعنت کند».
گروههایی از حاضران مسجد آمین می گویند. علی بن حسین اصفهانی هم آمین گفت. عبد الحمید بن ابی الحدید (شارح معروف) مصنف این کتاب می گوید:
من هم آمین می گویم» «1». امینی (مؤلف کتاب حاضر) هم آمین می گوید.

  الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 17

متن عربی

قال أبو الفرج: حدّثنی أبو عبید محمد بن أحمد، قال: حدّثنی الفضل بن الحسن المصری، قال: حدّثنی یحیی بن معین، قال: حدّثنی أبو حفص اللبّان، عن عبد الرحمن بن شریک، عن إسماعیل بن أبی خالد، عن حبیب ابن أبی ثابت، قال: خطب معاویة بالکوفة حین دخلها و الحسن و الحسین جالسان تحت المنبر فذکر علیّا فنال منه، ثم نال من الحسن، فقام الحسین لیردّ علیه فأخذه الحسن بیده فأجلسه ثم قام فقال: «أیّها الذاکر علیّا أنا الحسن و أبی علیّ، و أنت معاویة و أبوک صخر، و أُمّی فاطمة و أُمّک هند، و جدّی رسول اللَّه و جدّک عتبة بن ربیعة، و جدّتی خدیجة و جدّتک قتیلة، فلعن اللَّه أخملنا ذکراً، و ألأمنا حسباً، و شرّنا قدیماً و حدیثاً، و أقدمنا کفراً و نفاقاً». فقال طوائف من أهل المسجد: آمین. قال الفضل: قال یحیی بن معین: و أنا أقول: آمین. قال أبو الفرج: قال أبو عبید: قال الفضل: و أنا أقول: آمین، و یقول علی بن الحسین الأصفهانی: آمین. قلت: و یقول عبد الحمید بن أبی الحدید مصنّف هذا الکتاب: آمین «1».

قال الأمینی: و أنا أقول: آمین «2».

 

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 17