اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

معنای «مولیٰ» از نظر ابن طلحه شافعی

متن فارسی

5- کمال الدین ابن طلحه شافعى، متوفاى 654 در «مطالب السئول» ص 16 بعد از ذکر حدیث غدیر و نزول آیه تبلیغ در آن باره، گوید: پس قول رسول خدا صلى اللّه علیه و آله:

 «من کنت مولاه فعلى مولاه»

مشتمل بر لفظ «من» (هر کس) میباشد و این لفظ داراى معناى عمومى است، پس اقتضا دارد این معنى را که: هر انسانى که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله مولاى او بوده، على علیه السّلام مولاى او است، و حدیث مزبور مشتمل بر لفظ (مولى) است. و این لفظ در قبال معانى متعدد استعمال شده که در قرآن کریم به آن معانى استعمال شده، یکبار به معناى اولى آمده: خداى تعالى درباره منافقین فرموده: مَأْواکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ‏

یعنى:

 «اولى بکم»

سپس نامبرده- (ابن طلحه) از جمله معانى آن- اینها را ذکر نموده: ناصر، و وارث. و عصبه (پیوند و خویش) و صدیق، و حمیم. (نزدیک) و معتق، سپس گوید:

وقتى که (مولى) به این معانى وارد شده- به هر یک از آن معانى حمل شود یا- به معناى اولى چنانکه طایفه ‏اى بر این عقیده ‏اند،- یا- به معنى صدیق و حمیم، معناى حدیث چنین میشود: هر کس، که من اولى (سزاوارتر) به او هستم، یا- ناصر اویم، یا وارث اویم. یا پیوند و خویش اویم. یا صدیق و نزدیک اویم. على نیز نسبت به او چنین است، و این بیان صراحت دارد به این که (پیغمبر صلى اللّه علیه و آله) علی علیه السّلام را به این منقبت عالیه اختصاص داده و او را براى سایرین همانند خودش نسبت به هر کس که کلمه (من عمومى) شامل آنها است قرار داده، به امتیازى که براى غیر او قرار نداده است.

و باید دانست که این حدیث (غدیر) از اسرار قول خداى تعالى است در آیه مباهله: فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ..

 که مراد از (انفسنا) شخص على است، بنابر (دلائلى) که گذشت. چه خداى متعال چون شخص رسول خدا صلى اللّه علیه و آله را با شخص علی علیه السّلام قرین هم قرار داد و هر دو را با ضمیرى که مضاف برسول خدا صلى اللّه علیه و آله است جمع کرد، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نیز به موجب این حدیث (غدیر) ثابت فرمود براى على علیه السّلام آنچه را که براى خودش ثابت است بر تمامى اهل ایمان، زیرا پیغمبر صلى اللّه علیه و آله اولى به مؤمنین است، ناصر مؤمنین است. سید (آقا و سرور) مؤمنین است .. و هر معنائى که به موجب کلمه (مولى) امکان داشته باشد که درباره پیغمبر صلى اللّه علیه و آله اطلاق شود آن را براى علی علیه السّلام قرار داد، و این مرتبه‏ ای است بسى ارجمند و درجه و جایگاهى است بس رفیع که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به علی علیه السّلام اختصاص داده، نه باحدى جز او. و براى همین امر آن روز (روز غدیر خم) روز عید و موسم سرور است براى دوستان آن جناب.

تقریر و شرح و بیان این مطلب: بدان (اى خواننده ارجمند)- خدا به نور خودش تو را به اسرار تنزیل واقف سازد و به لطفش نیروى بینش به تو عطا فرماید که تو را به شاهراه (سعادت) رهبرى فرماید که، چون از جمله معانى که لفظ (مولى) حمل به آن شده «ناصر» است، و (بنابر این معنى) جمله: «من کنت مولاه فعلى مولاه» چنین میشود:

هر کس که من ناصر او هستم، على ناصر او است،

و در این صورت، پیغمبر صلى اللّه علیه و آله علی علیه السّلام را به ناصر وصف فرموده نسبت به هر کس که خودش ناصر او است، زیرا این معنى را به لفظ عموم (من) ذکر فرموده و جز این نیست که اثبات پیغمبر صلى اللّه علیه و آله این صفت (ناصریّت) را در حقّ علی علیه السّلام براى این است که خداى عزّ و جل این صفت را درباره علی علیه السّلام قرار داده است.

 (مؤیّد این مطلب) ابو اسحق تعلبى به سند خود- در تفسیرش نقل نموده و روایت منتهى به اسماء بنت عمیس میشود که گفت: چون این آیه نازل شد: و ان تظاهرا علیه فانّ اللّه هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین. از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود:

 «صالح المؤمنین علىّ بن ابی طالب»

 (علیه السّلام) پس چون خداى تعالى در آیه که نازل فرمود به پیغمبر صلى اللّه علیه و آله خبر داد که ناصر او خدا است، و جبرئیل است، و علیّ است، وصف ناصریت (از جانب خدا) براى علیّ علیه السّلام ثابت است، پس پیغمبر صلى اللّه علیه و آله به پیروى از قرآن کریم وصف ناصریّت را براى علی علیه السّلام ثابت فرمود. سپس رسول خدا صلى اللّه علیه و آله علی علیه السّلام را به آنچه که از لوازم این سمت و وصف است توصیف فرمود به صریح سخن خود، به طوری که حافظ ابو نعیم در جلد 1 (حلیة) ص 66 به سند خود روایت نموده:

اینکه على علیه السّلام بر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله داخل شد و آن جناب فرمود: مرحبا بسیّد المسلمین، و امام المتقین، یعنى: خیر مقدم بآقا و سرور مسلمین و پیشواى پرهیز کاران، پس سیادت بر مسلمین و پیشوائى پرهیزکاران چون از صفات نفسى و شخص پیغمبر است و خداى متعال از على (بموجب کلمه: انفسنا: در آیه مباهله) به نفس او (پیغمبر) تعبیر فرموده و او را بچیزى توصیف فرموده که آن از صفات پیغمبر است این مطلب را دریاب و فهم کن.

بدین جهت، پیوسته رسول خدا صلى اللّه علیه و آله آن جناب را به صفات خاصه خود متصف فرموده است نظر به این نکته که ذکر نمودیم. حتّى، حافظ نامبرده این روایت را نیز در جلد 1 حلیه ص 67 به سند خود از انس بن مالک آورده که گفت: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به ابى برزه (در حالی که من مى‏ شنیدم) فرمود: اى ابى برزه همانا خداوند درباره علی بن ابی طالب به من سپرده که او پرچم هدایت و مرکز نورانیت ایمان و پیشواى اولیاى من و نور همه پیروان من است، اى ابو برزه على پیشواى پرهیزکاران است، هر کس او را دوست بدارد مرا دوست مى ‏دارد. و هر کسى او را دشمن بدارد مرا دشمن میدارد. پس او را به این امر بشارت ده. پس از آنکه این مستند براى تو واضح و آشکار شد سرّ و حکمت اختصاص علی علیه السّلام از طرف پیغمبر صلى اللّه علیه و آله به بسیارى از صفات که براى غیر او نیست هویدا مى‏ گردد. «و در این باب، مشتاقان باید بر یکدیگر پیشی بگیرند»(مطففین26)

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 682

 

متن عربی

5-قال کمال الدین بن طلحة الشافعیّ: المتوفّى (652) فی مطالب السؤول (ص 16) بعد ذکر حدیث الغدیر و نزول آیة التبلیغ فیه:

فقوله صلى الله علیه و سلم: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه»

قد اشتمل على لفظة (من) و هی موضوعة للعموم، فاقتضى أنَّ کلّ إنسان کان رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم مولاه کان علیٌّ مولاه، و اشتمل على لفظه (المولى) و هی لفظةٌ مستعملةٌ بإزاء معانٍ متعدِّدة قد ورد القرآن الکریم بها، فتارةً تکون بمعنى (أَولى)، قال اللَّه تعالى فی حقّ المنافقین: (مَأْواکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ‏) معناه: أَولى بکم.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 683

ثمّ ذکر من معانیها: الناصر و الوارث و العصبة و الصدیق و الحمیم و المعتِق، فقال:

و إذا کانت واردةً لهذه المعانی فعلى أیِّها حملت؟ أمّا على کونه أَولى، کما ذهب إلیه طائفة، أو على کونه صدیقاً حمیماً، فیکون معنى الحدیث: من کنت أَولى به أو ناصره أو وارثه أو عصبته أو حمیمه أو صدیقه فإنّ علیّا منه کذلک. و هذا صریح فی تخصیصه لعلیٍّ علیه السلام بهذه المنقبة العلیّة و جعله لغیره کنفسه بالنسبة إلى من دخلت علیهم کلمة (من) التی هی للعموم بما لا یجعله لغیره.

و لیُعلَم أنَّ هذا الحدیث هو من أسرار قوله تعالى فی آیة المباهلة: (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ‏) «1»، و المراد نفس علیٍّ على ما تقدّم، فإنّ اللَّه تعالى لمّا قرن بین نفس رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم و بین نفس علیٍّ و جمعهما بضمیر مضافٍ إلى رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم أثبت رسول اللَّه لنفس علیّ بهذا الحدیث ما هو ثابت لنفسه على المؤمنین عموماً، فإنّه صلى الله علیه و سلم أَولى بالمؤمنین، و ناصر المؤمنین، و سیّد المؤمنین، و کلّ معنىً أمکن إثباته ممّا دلّ علیه لفظ المولى لرسول اللَّه فقد جعله لعلیٍّ علیه السلام و هی مرتبة سامیة، و منزلة سامقة، و درجة علیّة، و مکانة رفیعة، خصّصه بها دون غیره، فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید و موسم سرور لأولیائه.

تقریر ذلک و شرحه و بیانه: اعلم أظهرک اللَّه بنوره على أسرار التنزیل، و منحک بلطفه تبصرةً تهدیک إلى سواء السبیل، أنَّه لَمّا کان من محامل لفظة (المولى) الناصرُ، و أنَّ معنى الحدیث: من کنتُ مولاه فعلیٌّ ناصره، فیکون النبیُّ صلى الله علیه و سلم قد وصف علیّا بکونه ناصراً لکلّ من کان النبیُّ ناصره، فإنّه ذکر ذلک بصیغة العموم، و إنَّما أثبت النبیُّ هذه الصفة- و هی الناصریّة- لعلیٍّ لَمّا أثبتها اللَّه لعلیٍّ، فإنّه

نقل الإمام أبو

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 684

إسحاق الثعلبی یرفعه بسنده فی تفسیره «1» إلى أسماء بنت عمیس قالت: لمّا نزل قوله تعالى: (وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ‏) «2» سمعت رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم یقول: «صالح المؤمنین علیُّ بن أبی طالب علیه السلام»، فلمّا أخبر اللَّه فیما أنزله على رسوله، و أنَّ ناصره هو اللَّه و جبریل و علیٌّ، یثبت الناصریّة لعلیّ، فأثبتها النبیُّ صلى الله علیه و سلم اقتداءً بالقرآن الکریم فی إثبات هذه الصفة له.

ثمّ وصفه صلى الله علیه و سلم بما هو من لوازم ذلک بصریح قوله،

رواه الحافظ أبو نعیم فی حلیته (1/66) بسنده: إنَّ علیّا دخل علیه، فقال: «مرحباً بسیِّد المسلمین، و إمام المتّقین»

فسیادة المسلمین و إمامة المتّقین لمّا کانت من صفات نفسه صلى الله علیه و سلم و قد عبّر اللَّه تعالى عن نفس علیّ بنفسه و وصفه بما هو من صفاته، فافهم ذلک.

ثمّ لم یزل صلى الله علیه و سلم یخصِّصه بعد ذلک بخصائص من صفاته نظراً إلى ما ذکرناه، حتى

روى الحافظ أیضاً فی حلیته (1/67) بسنده عن أنس بن مالک قال: قال رسول اللَّه لأبی برزة و أنا أسمع: «یا أبا برزة إنَّ اللَّه عهد إلیَّ فی علیّ بن أبی طالب أنَّه رایة الهدى، و منار الإیمان، و إمام أولیائی، و نور جمیع من أطاعنی، یا أبا برزة علیٌّ إمام المتّقین، من أحبّه أحبّنی، و من أبغضه أبغضنی، فبشِّره بذلک»، فإذا وضح لک هذا المستند ظهرت حکمة تخصیصه صلى الله علیه و سلم علیّا بکثیر من الصفات دون غیره، (وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ‏) «3».