اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

اجتهاد خلیفه دوم درباره زنی که با غلامش آمیزش کرد

متن فارسی

رأی خلیفه دوم درباره زنی که با غلامش آمیزش کرده از قتاده روایت شده که زنی برده و غلام خود را به همسری اختیار کرد و گفت من تاویل کردم آیه ای از کتاب خدا « او ما ملکت ایمانهم » یا آنچه را که دستهای شما مالک شود . پس او را نزد عمر بن خطاب آوردند و بعضی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله به او گفتند که تاویل کرده آیه ای از کتاب خدای عز و جل را بر غیر صورت آن . گوید: پس آن غلام و برده را زد و سرش راتراشید و گفت به آن زن تو بعد از غلامت بر هر مسلمانی حرام هستی.صورت دیگری برای قرطبی :زنی غلامش را به همسری گرفت پس این را به عمر گفتند . او از آن زن پرسید : چه باعث شد که تو این کار را کردی ؟ گفت من خیال می کردم که او به سبب ملک یمین و خریداری من حلال می شود چنانچه به مرد حلال می شود زنی را که به ملک یمین وخریداری صاحب شده . پس مشورت کرد عمر در سنگسار کردن آن زن با اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله . آنها گفتند تاویلکرده کتاب خدای عز و جل را بر غیر تاویل آن . رجم و سنگساری بر او نیست پس عمر گفت : ناچار، به خدا قسم که او را هرگزبرای هیچ آزادی بعد از آن حلال نمی کنم و آن زن را شکنجه نمود و حد را از او دور کرد و دستور داد که آن غلام نزدیک به اونشود.

امینی گوید : ای کاش من و قومم می دانستیم که این شکنجه های سنگین چیست بعد از سقوط حد از این زن و غلام او ، به سببنادانی و تاویل کتاب خدا ؟ و چیست معنای شکنجه آنها بعد از عفو خدای سبحان از آنها ؟ و به کدام کتاب و یا به کدام سنتی این غلامرا زده و سر او را تراشیدند ؟ و به چه دلیل و مدرکی این زن را بر هر مسلمانی حرام کرد و غلام را از نزدیک شدن به مالکش نهینمود ؟ پس آیا دین خدا به خلیفه واگذار شده یا اینکه اسلام نیست مگر رای تنهای خلیفه ؟ پس اگر این یا آن است پس بر اسلام سلام(یعنی فاتحه اسلام را باید خواند) و اگر نه این است و نه آن پس آفرین به خلافت راشده و زهی به این آراء آزاد !!آن گاه این شکنجه ها کجا است از صحیحه خود عمر و عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که فرمود : دور داریدحدود را از مسلمین به اندازه ای که توان دارید، پس اگر یافتید مسلمانی راه بیرون رفتنی پس راه او را باز گذارید زیرا که اگر امام در عفو و بخشودن خطا کند بهتر از آنی که در عقوبت و شکنجه خطا کند .

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 169

متن عربی

21- رأی الخلیفة فی امرأة تسرّرت غلامها

عن قتادة: أنّ امرأة اتّخذت مملوکها و قالت: تأوّلت آیةً من کتاب اللَّه (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ

) «1» فأُتی بها عمر بن الخطّاب رضی الله عنه، و قال له ناس من أصحاب النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: تأوّلت آیةً من کتاب اللَّه عز و جل علی غیر وجهها، قال: فضرب العبد و جزّ رأسه، و قال: أنت بعده حرام علی کلّ مسلم.

صورة اخری للقرطبی:

تسرّرت امرأة غلامها، فذُکر ذلک لعمر فسألها: ما حملکِ علی ذلک؟ قالت: کنت أراه یحلّ لی بملک یمینی کما یحلّ للرجل المرأة بملک الیمین. فاستشار عمر فی رجمها أصحاب رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فقالوا: تأوّلت کتاب اللَّه علی غیر تأویله لا رجم علیها. فقال عمر: لا جرم؛ و اللَّه لا أُحلّک لحرّ بعده أبداً. عاقبها بذلک و درأ الحدّ

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 169

عنها، و أمر العبد ألّا یقربها «1».

قال الأمینی: لیتنی أدری و قومی ما هذه العقوبات الفادحة بعد سقوط الحدّ عن المرأة و مملوکها بالجهل و التأویل؟ و ما معنی عذابهما بعد عفو المولی سبحانه عنهما؟ و بأیّ کتاب أم بأیّة سنّة ضرب العبد، و جزّ رأسه، و حرّم المرأة علی کلّ مسلم، و نهی العبد عن قربها؟ فهل دین اللَّه مفوّض إلی الخلیفة؟ أم أنّ الإسلام لیس إلّا الرأی المجرّد؟ فإن کان هذا أو ذاک؟ فعلی الإسلام السلام، و إن لم یکن لا هذا و لا ذاک، فمرحباً بالخلافة الراشدة، و زه بتلک الآراء الحرّة.

ثمّ أنّی هذه العقوبات

من صحیحة عمر نفسه و عائشة عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أنّه قال: «ادرءوا الحدود عن المسلمین ما استطعتم، فإن وجدتم لمسلم مخرجاً فخلّوا سبیله، فإنّ الإمام إن یخطئ فی العفو خیر من أن یخطئ بالعقوبة» «2»