اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

اجماع صحابه در محکومیت عثمان

متن فارسی

عثمان و اجماع

در انبوه روایات تاریخی، سخن و نظریه اصحاب پیامبر (ص) اعم از مهاجران و انصار درباره عثمان را دریافتیم، سخنانی را که یکایک مهاجران و انصار درباره او بزبان آورده اند یا سخن دسته جمعی ایشان را. این جمله اظهار نظر که به دویست اظهار نظر و سخن میرسد ثابت مینماید که همه اصحاب پیامبر (ص) در انتقاد رویه عثمان و مخالفت و ضدیت با او همداستان بوده اند جز چهار نفر که عبارتند از: زید بن ثابت، حسان بن ثابت، کعب بن مالک، و اسید ساعدی. از این چهار نفر که بگذریم اصحاب هر یک بنوعی با عثمان مخالفت نموده اند: یکی در کشتنش شرکت داشته، دیگری مردم را به قتلش تشویق نموده یا کشندگانش را تحسین کرده است، سومی بدعتهایش را برشمرده و محکوم نموده، یا در تزلزل حکومتش کوشیده، یا زبان بدشنامش گشوده، یا از رویه اش انتقاد کرده و او را امر بمعروف و نهی از منکر نموده، یا از یاریش خودداری وزریده و کار مخالفان و انقلابیون را بر خلاف اصول و دستوراتاسلام نیافته و آنها را از مبارزه تبلیغاتی باز نداشته و حق را به جانبعثمان ندیده و نه به دفاع از او برخاسته است. این همداستانی و اتفاقدر محکومیت عثمان و رویه اش دلیل بر حقیقت بزرگی است، دلیل این که کار ورویه عثمان بطور آشکار و صریح بر خلاف اسلام بوده و جای تردید و اهمالبرای اصحاب پیامبر (ص) باقی نگذاشته است. نظر اجماعی و دسته جمعی اصحاب نمیتواند خطا شمرده شود زیرا چنانکه مولا امیرالمومنین (ع)میفرماید: خدا نمیگذارد آنان بطور دسته جمعی گمراه یا دچار عدم بصیرت شوند. از طرفی، تحقق اتفاق آراء و اجماعی که در محکومت عثمان و رویه اش نشان داده اند امری مسلم تر و ثابت تر است از اجماعی که میگویند قبلا درانتخاب ابوبکر داشته اند.

بنابراین اگر کسانی اجماع اصحاب را در انتخاب ابوبکر، دلیل شرعی و حجت بشمارند ناچارند اجماع آنان را در محکومیت رویه عثمان حجتی قاطع تر از آن یا اقلا در ردیف آن بشمار آورند. سخنان و اظهار نظرهائی که درباره عثمان آوردیم یا در همین جلد خواهیم آورد و از اشخاص مهم و معاریف زمان او است، از

-1 امیرالمومنین علی بنابیطالب (ع).

-2 عائشه ام المومنین.

-3 عبد الرحمن بن عوف، عضو شورای شش نفره، و یکی از ده نفری که- میگویند- مژده بهشت یافته اند.

-4 طلحه بن عبید الله، عضو شورا و از همان ده نفر.

-5 زبیر بن عوام، عضو شورا و از همان ده نفر.

-6 عبدالله بن مسعود، رازدار پیامبر خدا (ص) و مجاهد بدر.

-7 عمار یاسر، ما بین دو دیده پیامبر (ص)، مجاهد بدر و ستوده قرآن.

-8 مقدار بن ابیاسود، مجاهد بدر، و ستوده پیامبر (ص).

-9 حجر بن عدی کوفی، پارسای نیکوکار.

-10 هاشم مرقال، از نیکوترین شخصیتهای صاحب فضیلت و علم.

-11 جهجاه غفاری، از بیعت کنندگان زیر درخت.

-12 سهل بن حنیف انصاری، مجاهد بدری.

-13 رقاعه بن رافع انصاری، مجاهد بدری.

-14 حجاج بن غزیه انصاری.

-15 ابو ایوبانصاری، صاحبخانه پیامبر (ص)، مجاهد بدر.

-16 قیس بن سعد انصاری، رئیس قبیله خزرج، پاکدامن، و” بدری.”

-17 فروه بن عمرو بیاضی انصاری، بدری.

-18 محمد بن عمرو بن حزم انصاری، بدری.

-19 جابر بن عبد الله انصاری.

-20 جبله بن عمرو ساعدی انصاری، بدری.

-21 محمد بن مسلمه انصاری، بدری.

-22 عبد الله بن عباس، علامه امت.

-23 عمرو عاصی.

-24 ابو طفیل کنانی.

-25 سعد بن ابی وقاص، از آن ده نفر.

-26 مالک اشتر، که امیرالمومنین (ع) او را کم نظیر میداند.

-27 عبد الله بن عکیم.

-28 محمد بن ابی حذیفه.

-29 عمرو بن زراره.

-30 صعصعه بن صوحان، رئیس قبیله عبد القیس.

-31 حکیم بن جبله عبدی، شهید جنگ جمل.

-32 هشام بن ولید مخزومی.

-33 معاویه بن ابی سفیان.

-34 زید بن صوحان، از بهترین نیکمردان.

-35 عمرو بن حمق خزاعی، کسی که به افتخار دعای پیامبر (ص) نائل آمده است.

-36 عدی بن حاتم طائی، صحابی عظیم الشان.

-37 عروهبن سعد، صحابی.

-38 عبد الرحمن بن حسان.

-39 محمد پسر ابوبکر، که امیرالمومنین (ع) او را ستوده است.

-40 کمیل بن زیاد نخعی.

-41 عائذ بن حمله تمیمی.

-42 جندب بن زهیر ازدی.

-43 ارقم بن عبد الله کندی.

-44 شریک بن شداد.

-45 قبیصه بن ضبیعه.

-46 کریم بن عفیف.

-47 عاصم بن عوف.

-48 ورقاء بن سمی.

-49 کدام بن حیان.

-50 صیفی بن فسیل شیبانی.

-51 محرز بن شهاب.

-52 عبد الله بن حویه سعدی.

-53 عتبه بن اخنس سعدی.

-54 سعید بن نمران همدانی.

-55 ثابت بن قیس نخعی.

-56 اصغر بن قیس حارثی.

-57 یزید بن مکفکف نخعی.

-58 حارث بن عبد الله همدانی.

-59 فضل بن عباس هاشمی.

-60 عمرو بن بدیل بن ورقاء خزاعی.

-61 زیاد بن نضر حارثی.

-62 عبد الله اصم عامری.

-63 عمرو بن اهتم.

-64 ذریح بن عباد.

-65 بشر بن شریح قیسی.

-66 سودان بن حمران سکونی.

-67 عبد الرحمن بن عدیس.

-68 عروهبن شییم ملقب به ابن البیاع.

-69 کنانه بن بشر سکونی.

-70 غافقی بن حرب عکی.

-71 کعب بن عبده، زاهد پارسا.

-72 مثنی بن مخربه عبدی.

-73 عامر لیثی کنانی، مجاهد بدر.

-74 عبید بن رفاعه.

-75 عبد الرحمن بن عبد الله جمحی.

-76 مسلمبن کریب.

-77 عمرو بن عبید حارثی.

-78 عمرو بن حزم انصاری.

-79 عمیربن ضابی تمیمی.

-80 اسلم بن اوس ساعدی.

اینها و جمعی دیگر که اظهار نظرشان را آوردیم یا بعدا خواهد آمد در مورد عثمان اجماع نموده اند، و اجماع و اتفاق نظرشان حجتی قاطع بر محکومیت عثمان و رویه او است. در این جمع، بزرگترین و معروف ترین اصحاب پیامبر (ص) قرار گرفته اند و شخصیتهای با نفوذ و صاحبنظر و متقی و پارسا، از مجاهدان بدر و دیگران، و نیز عائشه ام المومنین و چند تن از ده نفر که- میگویند- مژده بهشت دریافته اند، و اعضای شورای شش نفره ای که عمر بن خطاب برای انتخاب حاکم تعیین کرد و عثمان را به حکومت برگزیدند.

اگر همداستانی و اتفاق نظر و اجماع چنین جماعتی ” اجماع ” و حجت شمرده نشود پس چه اجماعی میتواند حجت بشمار آید؟ کسانی که اگر یکی از افراد این جماعت درباره کسی تعریف و تمجید یا مذمت نموده باشد حرفش را حجت قاطع میدانند چگونه میتوانند اتفاق و اجماع همه آنان را علیه عثمان حجت ندانند؟ در پرتو آنچه گفتیم، تباهی و سستی بسیار حرفها بر ملا و روشن میشود، حرفهائی که برای فریب و گمراهی مردم ساخته اند مثل حرفی که در تاریخ ابن کثیر نوشته است “: ایوب و دار قطنی گفته اند: هر کس علی را برتر از عثمان بداند به مهاجران و انصار اهانت کرده است. و این سخنی راست و درست و محکم است “… بخوانید و بخندید. حقیقت نه آن حرف، بلکه این است که پس از اجماع واتفاق نظری که مهاجران و انصار و همهاصحاب در مورد عثمان یافته اند اگر کسی عثمان را برتر از نه مولای متقیان (ع) بلکه برتر از حتی هر مسلمانی مومنی بداند به مهاجران و انصار اهانت کرده است و به پیشاهنگان اصحاب و تابعین عالیقدر.”سخن راست و حق از جانب پروردگارت به تو در رسید. پس در شمار شک آوران و بتردید افتادگان در نیا. “

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 232 تا 237)

متن عربی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 232

الإجماع و الخلیفة:

تُعلمنا هذه الأحادیث المتضافرة الواردة عن آحاد الصحابة من المهاجرین و الأنصار أو عامّة الفریقین، أو عن جامعة الصحابة البالغة مائتین حدیثاً أنّه لم یشذّ عن النقمة علی عثمان منهم أحد ما خلا أربعة و هم: زید بن ثابت، و حسان بن ثابت، و کعب بن مالک، و أُسید الساعدی. فمن مُجهز علیه إلی محبّذ لعمله، إلی محرّض علی قتله، إلی ناشر لأحداثه، إلی مؤلّب علیه یسعی فی إفساد أمره، إلی متجاسر علیه بالوقیعة فیه، إلی مُناقد فی فعاله یأمره بالمعروف و ینهاه عن المنکر، إلی خاذل له بترک نصرته لا یری هنالک فی الناقمین الثائرین علیه منکراً ینهی عنه، أو فی جانب الخلیفة حقّا یتحیّز إلیه، و هم کما مرّ فی (ص 157)

عن مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام: «ما کان اللَّه لیجمعهم علی ضلال، و لا لیضربهم بالعمی»

فکان ذلک إجماعاً منهم أثبت من إجماعهم علی نصب الخلیفة فی الصدر الأوّل، فإن کانت فیه حجّة فهی فی المقامین إن لم تکن فی المقام الثانی أولی بالاتّباع.

و من أمعن النظر فیما مرّ و یأتی من النصوص الواردة عن:

1- مولانا أمیر المؤمنین.

2- عائشة أُمّ المؤمنین.

3- عبد الرحمن بن عوف، أحد العشرة المبشّرة و رجالات الشوری.

4- طلحة بن عبید اللَّه، أحد العشرة المبشّرة.

5- الزبیر بن العوام، أحد العشرة المبشّرة.

6- عبد اللَّه بن مسعود صاحب سرّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم- بدری.

7- عمّار جلدة ما بین عینی النبیّ، النازل فیه القرآن- بدری.

8- المقداد بن أبی الأسود، الممدوح بلسان النبیّ الطاهر- بدری.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 233

9- حجر بن عدیّ الکوفی الصالح الناسک.

10- هاشم المرقال، الذی کان من الفضلاء الخیار کما فی الاستیعاب «1».

11- جهجاه بن سعید الغفاری، من رجالات بیعة الشجرة.

12- سهل بن حنیف الأنصاری- بدری.

13- رفاعة بن رافع الأنصاری- بدری.

14- حجّاج بن غزیّة الأنصاری.

15- أبی أیّوب الأنصاری صاحب منزل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم- بدری.

16- قیس بن سعد الأنصاری، أمیر الخزرج الصالح- بدری.

17- فروة بن عمرو البیاضی الأنصاری- بدری.

18- محمد بن عمرو بن حزم الأنصاری- بدری.

19- جابر بن عبد اللَّه الأنصاری.

20- جبلة بن عمرو الساعدی الأنصاری- بدری.

21- محمد بن مسلمة الأنصاری- بدری.

22- عبد اللَّه بن عبّاس، حبر الأُمّة.

23- عمرو بن العاصی.

24- عامر بن واثلة أبی الطفیل الکنانی اللیثی.

25- سعد بن أبی وقاص، أحد العشرة المبشّرة.

26- مالک بن الحارث الأشتر:

 «و هل موجود کمالک؟». قاله أمیر المؤمنین.

27- عبد اللَّه بن عکیم.

28- محمد بن أبی حذیفة العبشمی.

29- عمرو بن زرارة بن قیس النخعی.

30- صعصعة بن صوحان، سیّد عبد القیس.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 234

31- حکیم بن جبلة العبدی، الشهید یوم الجمل.

32- هشام بن الولید المخزومی.

33- معاویة بن أبی سفیان.

34- زید بن صوحان، من الخیار الأبرار کما فی الحدیث.

35- عمرو بن الحمق الخزاعی، المشرّف بدعاء النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم.

36- عدی بن حاتم الطائی الصحابی العظیم.

37- عروة بن الجعد الصحابی.

38- عبد الرحمن بن حسان العنزی الکوفی.

39- محمد بن أبی بکر بن أبی قحافة، الممدوح بلسان مولانا أمیر المؤمنین.

40- کمیل بن زیاد النخعی.

41- عائذ بن حملة الطهوی التمیمی.

42- جندب بن زهیر الأزدی.

43- الأرقم بن عبد اللَّه الکندی.

44- شریک بن شداد الحضرمی.

45- قبیصة بن ضبیعة العبسی.

46- کریم بن عفیف الخثعمی العامری.

47- عاصم بن عوف البجلی.

48- ورقاء بن سمیّ البجلی.

49- کدام بن حیّان العنزی.

50- صیفی بن فسیل الشیبانی.

51- محرز بن شهاب التمیمی المنقری.

52- عبد اللَّه بن حویّة السعدی التمیمی.

53- عتبة بن الأخنس السعدی.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 235

54- سعید بن نمران الهمدانی.

55- ثابت بن قیس النخعی.

56- أصعر بن قیس الحارثی.

57- یزید بن المکفکف النخعی.

58- الحارث بن عبد اللَّه الأعور الهمدانی.

59- الفضل بن العبّاس الهاشمی.

60- عمرو بن بدیل بن ورقاء الخزاعی.

61- زیاد بن النضر الحارثی.

62- عبد اللَّه الأصم العامری.

63- عمرو بن الأهتم، نزیل الکوفة.

64- ذریح بن عباد العبدی.

65- بشر بن شریح القیسی.

66- سودان بن حمران السکونی.

67- عبد الرحمن بن عدیس أبی محمد البلوی.

68- عروة بن شییم بن البیّاع الکنانی اللیثی.

69- کنانة بن بشر السکونی التجیبی.

70- الغافقی بن حرب العکّی.

71- کعب بن عبدة، الزاهد الناسک.

72- مثنّی بن مخربة العبدی.

73- عامر بن بکیر بن عبد یالیل اللیثی الکنانی- بدری.

74- عبید بن رفاعة بن رافع الزرقی.

75- عبد الرحمن بن عبد اللَّه الجمحی.

76- مسلم بن کریب القابضی الهمدانی.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 236

77- عمرو بن عبید الحارثی الهمدانی.

78- عمرو بن حزم الأنصاری.

79- عمیر بن ضابئ التمیمی البرجمی.

80- أسلم بن أوس بن بجرة الساعدی.

إلی نظرائهم ممّن مرّ حدیثه أو یأتی فی هذا الجزء یزداد بصیرةً فی انعقاد هذا الإجماع الذی لا محید عن مؤدّاه، و لا منتدح عن الجری معه، و لا محیص عن أخذه حجّة قاطعة، و کیف لا؟ و فیهم عُمد الصحابة و دعائمها، و عظماء الملّة و أعضادها، و ذوو الرأی و التقوی و الصلاح من البدریّین و غیرهم، و فیهم أُمّ المؤمنین و غیر واحد من العشرة المبشّرة، و رجال الشوری، فإذا لم یحتجّ بإجماع مثله لا یحتجّ بأیّ إجماع قطّ، و لو جاءت عن أحد من هؤلاء کلمة واحدة فی حقّ أی إنسان مدحاً أو ذمّا لاتّخذوه حجّة دامغة، فکیف بهم، و قد اجتمعوا علی کلمة واحدة.

و بهذه کلّها تظهر قیمة الکلم التافهة التی جاء بها القوم لإغراء الدهماء بالجهل أمثال ما فی تاریخ ابن کثیر «1» (8/12) من قوله: قال أیّوب و الدارقطنی: من قدّم علیّا علی عثمان فقد أزری بالمهاجرین و الأنصار. و هذا الکلام حقّ و صدق و صحیح و ملیح. انتهی.

إقرأ و اضحک أو ابک. فمن قدّم عثمان علی أیّ موحّد أسلم وجهه للَّه و هو مؤمن بعد هذا الإجماع المتسالم علیه فضلًا عن مولی المؤمنین علیّ صلوات اللَّه علیه فقد أزری بالمهاجرین و الأنصار، و الصحابة الأوّلین و التابعین لهم بإحسان.

 (لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ ) «2»