اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

عمر بن عبد العزیز :قسم به خدا من نیز ازدوستان علی بن ابیطالب (ع)هستم

متن فارسی

حافظ، ابو نعیم. در جلد 5 “حلیه الاولیاء” صفحه 364 ، از ابی بکر محمد تستری (شوشتری) روایت نموده و او از یعقوب، و از عمربن محمد سری (متوفای 378) از ابن ابی داود، و آن دو از عمر بن شبه، از عیسی، از یزید بن عمر بن مورق که گفت: من در شام بودم هنگامی که عمر بن عبد العزیز به مردم عطا مینمود، من نیز به نزد او رفتم، به من گفت: تو از چه قبیله‌ای هستی؟ گفتم: از قریش، گفت از کدام گروه از قریش؟ گفتم: از بنی هاشم، گوید: در اینجا پس از کمی تامل و سکوت گفت: از کدام قبیله از بنی هاشم؟ گفتم: از پیروان و دوستان علی علیه السلام، گفت: علی کیست؟ و ساکت شد، سپس دست خود را بر سینه نهاد و گفت: من نیز قسم به خدا، از دوستان علی بن ابی طالب علیه السلام هستم. سپس گفت: عده ای برای من حدیث نمودند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدند میفرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه،» سپس خطاب به مزاحم کرد و گفت: به کسانی مانند این شخص چه مبلغی از عطای مرا میدهی؟ گفت: صد، یا دویست درهم، گفت: به او (یعنی به من) پنجاه دینار اعطاء کن (ابن ابی داود گوید، دستور داد که شصت دینار اعطاء کند برای ولایت او نسبت به علی بن ابی طالب علیه السلام) سپس به من گفت: به محل و شهر خود بر گرد، قریبا آنچه به افرادی مانند تو اعطاء میشود، به تو نیز اعطاء خواهد شد.

افزایش چاپ دوم

و این روایت را، ابوالفرج در ” الاغانی ” ج 8 ص 156 از طریق عمر بن شبه از عیسی بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علی- از یزید بن عیسی بن مورق ذکر نموده است.

و ابن عساکر نیز در جلد 5 تاریخش صفحه 320 از زریق قرشی مدنی-از موالی و دوستان علی بن ابی طالب علیه السلام- با دقت در سند روایت نموده.

و حموینی در ” فراید السمطین ” در باب دهم از استاد خود ابو عبد الله بن یعقوب حنبلی باسنادش از حافظ ابی نعیم بسند و لفظ مذکور، آنرا روایت نموده،

و حافظ جمال الدین زرندی در ” نظم درر السمطین “

و سهمودی در ” جواهر العقدین ” از یزید بن عمرو بن مرزوق آنرا روایت نموده اند (در آن تصحیف “اشتباهی” وجود دارد.)

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 417

متن عربی

روی الحافظ أبو نعیم فی حلیة الأولیاء (5/364) عن أبی بکر محمد التستری عن یعقوب، و عن عمر بن محمد السریّ- المتوفّی (378)- عن ابن أبی داود، قالا: حدّثنا عمر بن شبّة، عن عیسی، عن یزید بن عمر بن مورق قال:

کنت بالشام و عمر بن عبد العزیز یعطی الناس، فتقدّمتُ إلیه، فقال لی: ممّن أنت؟ قلت: من قریش. قال: من أیِّ قریش؟ قلت: من بنی هاشم [قال: من أیّ بنی هاشم؟] قال: فسکتُّ. فقال: من أیِّ بنی هاشم؟ قلت: مولی علیّ. قال: من علیّ؟
فسکتُّ، قال: فوضع یده علی صدره، فقال: و أنا و اللَّه مولی علیّ بن أبی طالب- کرّم اللَّه وجهه.
ثمّ قال: حدّثنی عدّة أنَّهم سمِعوا النبیّ صلی الله علیه و سلم یقول: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه».
ثمّ قال: یا مزاحم کم تُعطی أمثاله؟ قال: مائة أو مائتی درهم. قال: أعطه خمسین دیناراً.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 418

و قال ابن أبی داود: ستّین دیناراً لولایته علیَّ بن أبی طالب. ثمّ قال: الحق ببلدک، فسیأتیک مثلُ ما یأتی نظراءک.
و أخرجه أبو الفرج فی الأغانی (8/156) من طریق عمر بن شبّة، عن عیسی بن عبد اللَّه بن محمد بن عمر بن علیّ، عن یزید بن عیسی بن مورق.

و أخرجه ابن عساکر فی تاریخه (5/320) عن رزیق القرشیّ المدنیّ مولی أمیر المؤمنین علیِّ بن أبی طالب.

و رواه الحمّوئی فی فرائد السمطین فی الباب العاشر عن شیخه أبی عبد اللَّه بن یعقوب الحنبلی بإسناده عن الحافظ أبی نعیم بالسند و اللفظ المذکورین، و ذکره الحافظ جمال الدین الزرندی فی نظم درر السمطین، و السمهودی فی جواهر العقدین، عن یزید بن عمرو بن مرزوق- فیه تصحیف.