در کتب تاریخ و رجال هر چه تفحص کردیم، مدرکی بدست نیاوردیم که بتواند دوران کودکی او را روشن کند و از چگونگی تحصیلات و شمار آموزگاران او در فنون مختلف پرده بردارد. جز اینکه از بررسی اشعارش بدست آمد که در محضر اخفش کوچک علی بن سلیمان در گذشته سال 310 ادب آموخته است.
این دانش اندوزی، یا در هنگامی بوده است که اخفش در مصر بوده، زیرا او در سال 287 وارد مصر شده و در سال 306 به حلب کوچ کرده، یا در بغداد، اوقاتی که اخفش هنوز بغداد را به عزم مصر ترک نگفته.
این موضوع از قصیدهای مکشوف است که اخفش را ستایش میکند و یادآور میشود که در شام بر او حدیث عرضه کرده: این برخورد در شام، یا موقعی است که اخفش به سوی مصر میرفته، یا هنگام بازگشت از مصر، در هر حال میگوید:
– هنگامیکه تصور میشد صبح دمیده و هنوز پرتو آن آشکار نبود.
– راه دشت و دمنی پیش گرفتم که گیاه معطر آن چهرهام را خرم کرد.
– به سوی کعبه آداب که در سرزمین شام زیارتگاه همگان است.
– کان علم و دانش که با حکمت و ادب درهم آمیخته.
– گاه بر او عرضه میکنند و گاه خود به افاده و تعلیم مینشیند، و علم و دانش او چون دریا مواج است.
– کیست که تحریفات حسود را با علم و دانش او برابر گیرد.
– هنگامی که اخبار مشکله بر او عرضه شود، تار و پود آن را حلاجی کرده، درهم میپیچد.
– بوسیله اوست که دلهای اهل دانش از شک و تردید خنک میشود.
– و اوست که راههای حکمت و کاردانی را برای دریافت همگان هموار نموده.
– من راهی خدمت او گشتهام تا مشکلی را که از حل آن عاجز ماندهام بگشاید.
– و هم بدین جهت که از دانش و ادب خود مرا بهرمند سازد.
– چه کسی سزاوار تکریم و شایسته احترام من است جز آن که من فارغ التحصیل دانشگاه اویم.
– آن که، از علم و دانش خود زیباترین تاجها را بر فرق من نهاده است.
و اما تألیفات او:
1- ادب الندیم، چنانکه در فهرست ابن ندیم یاد شده.
2- کتاب رسائل (نامهها).
3- دیوان شعر.
4- کتاب مصاید و مطارد (ابن خلکان ج 2 ص 379 را ببینید).
5- خصائص طرف (چشم)
6- الصبیح (زیبا)
7- بیرزه در علم شکار.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص: 33