اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

اعتراف به جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه»

متن فارسی

90- عمر بن خطاب (در سال 23 کشته شد) حافظ ابن المغازلى در «المناقب» بدو طریق از عمران بن مسلم از سوید بن ابى صالح از پدرش از ابى هریره از عمر بن خطاب (رض) با ذکر سند روایت نموده که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر که من مولاى اویم على علیه السّلام مولاى او است. و این روایت را سمعانى در «فضایل الصحابه» باسناد خود از ابى هریره از او ذکر نموده و محب الدین طبرى در جلد 2 «الریاض النضره» ص 161 نقل از مناقب احمد و ابن سمّان به طریق آن دو و از او آورده (زیادتى چاپ دوم) و در ص 244 به آن اشاره نموده و در «ذخایر العقبى» ص 67 نقل از مناقب احمد و از شعبه به اسناد آن دو از او روایت شده و حافظ محمّد خواجه پارسا در کتاب «فصل الخطاب» آنرا ذکر نموده و خطیب خوارزمى در مقتلش و ابن کثیر شامى در جلد 7 «البدایة و النهایه» ص 349 و شمس الدین جزرى در «اسنى المطالب» او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده اند.
و در «مودّة القربى» تألیف شهاب الدین همدانى. از عمر بن خطاب مذکور است که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله- على علیه السّلام را بطور نمایان منصوب داشت و فرمود:
هر کس که من مولاى اویم على علیه السّلام مولاى او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و خوار گردان آنکه را که او را خوار گرداند و یارى فرما آنکه را که او را یارى نماید. بار خدایا تو گواه منى بر ایشان. عمر بن خطاب برسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: یا رسول اللّه در حالی که شما این سخن می فرمودى جوان زیبا و خشبوئى پهلوى من بود و به من گفت:
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به طور تحقیق رشته اى را بست و استوار ساخت که جز منافق (دو رو) آن را نمیگشاید، پس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست مرا گرفت و فرمود: اى عمر، این جوان که پهلوى خود یافتى و این سخن را از او شنیدى از جنس آدمیان نبود. بلکه او جبرئیل بود که خواست گفتار مرا- درباره على علیه السّلام- بر شما استوار و مؤکد نماید و این داستان را قندوزى حنفى در «ینابیع» ص 249 از عمر روایت نموده و ابن کثیر در جلد 5 ص 213 از جزء اول از «کتاب غدیر» تألیف ابن جریر روایت نموده که در آنجا از قول محمود «1» ابن عوف طائى و او از عبد اللّه بن موسى و او به طور اخبار از اسماعیل بن کشیط «1» از جمیل بن عماره «2» از سالم بن عبد اللّه بن عمر (ابن جریر گوید: گمان دارم که گفت: از عمر، و این جمله در کتاب من نیست).
روایت نموده که گفت: شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالیکه دست على علیه السّلام را گرفته بود فرمود: هر کس من مولاى اویم پس این على علیه السّلام مولاى او است.
بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 136

متن عربی

90- عمر بن الخطّاب: المقتول (23).

أخرج الحافظ ابن المغازلی فی المناقب «1» بطریقین، عن عمران بن مسلم، عن سهیل بن أبی صالح، عن أبیه، عن أبی هریرة، عن عمر بن الخطاب رضى الله عنه قال: قال رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه».

و رواه السمعانی فی فضائل الصحابة بإسناده عن أبی هریرة عنه، و محبّ الدین الطبری فی الریاض النضرة «2» (2/161) نقلًا عن مناقب أحمد «3» و ابن السمّان بطریقهما عنه، و أشار إلیه فی (ص 244)، و فی ذخائر العقبى (ص 67) نقلًا عن مناقب أحمد و مسنده بإسنادهما عنه، و الحافظ محمد خواجه پارسا فی فصل الخطاب، و عدّه الخطیب الخوارزمی فی مقتله «4»، و ابن کثیر الشامی فی البدایة و النهایة «5» (7/349)، و شمس الدین الجزری فی أسنى المطالب «6» (ص 3) ممّن روى حدیث الغدیر من الصحابة.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 136

و فی مودّة القربى «1» لشهاب الدین الهمدانی، عن عمر بن الخطاب رضى الله عنه قال:

نصب رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم علیّا عَلَماً، فقال: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه، اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه، و اخذل من خذله، و انصر من نصره، اللّهمّ أنت شهیدی علیهم».

قال عمر بن الخطاب: [قلت:] یا رسول اللَّه، و کان فی جنبی شابٌّ حسن الوجه طیِّب الریح، قال لی: «یا عمر لقد عقد رسول اللَّه عقداً لا یحلُّه إلّا منافق».

فأخذ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم بیدی، فقال: «یا عمر إنَّه لیس من ولد آدم، لکنّه جبرائیل أراد أن یؤکِّد علیکم ما قلته فی علیّ».

و رواه عنه الشیخ القندوزیّ الحنفی فی ینابیعه «2» (ص 249).

و روى ابن کثیر «3» (5/213) عن الجزء الأوّل من کتاب غدیر خُمّ لابن جریر: حدّثنا محمود «4» بن عوف الطائی، حدّثنا عبید اللَّه بن موسى، أنبأنا إسماعیل بن کشیط «5»، عن جمیل بن عمارة «6»، عن سالم بن عبد اللَّه بن عمر. قال ابن جریر: أحسبه قال: عن عمر، و لیس فی کتابی:

سمعت رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم و هو آخذٌ بید علیّ یقول: «من کنت مولاه فهذا مولاه، اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه». «7»