اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

امان نامه الهی برای عمر بن عبدالعزیز

متن فارسی

” عمر بن عبدالعزیز “، شب هنگامی به مساجد دور دست می رفت و تا آنجا که خداوند توان داده بود نماز می خواند، و هنگام صبح پیشانی بر خاک می نهاد و صورت خویش بر خاک می مالید و تا سپیده دم گریه می کرد. در برخی شبها که بر طبق معمول، این عبادت را انجام می داد و از عبادت فارغ می شد و از نماز و تضرع به درگاه خدا سر بر می داشت، نامه سبز رنگی که نور آن تا آسمان امتداد می یافت، دید که در آن چنین نوشته شده بود: ” این برائت و تبرئه نامه از آتش است که خدای عزیز بر بنده اش عبدالعزیز داده است “.

” ابن ابی شیبه ” از طریق ” عبدالعزیز بن ابی سلمه ” روایت کرده است: ” وقتی عمر بن عبدالعزیز به قبر گذاشته شد، باد سختی وزیدن گرفت و نامه ای با بهترین خط از آسمان افتاد. آنرا که خواندند، چنین نوشته شده بود: براءتی است از آتش از جانب خدا بر عمر بن عبدالعزیز. پس این نامه را در لای کفن او قرار داده او دفن کردند “. ” تاریخ ” ابن کثیر 210:9، ” الروض الفائق ” حریفیش ص 256. و ” ابن عساکر ” در ترجمه ” یوسف بن مالک ” روایت کرده و گفته است: ” در آن حالی که ما خاکها را کنار می زدیم تا قبر عمر بن عبد العزیز را آماده کنیم. ناگاه از آسمان نامه ای افتاد و در آن نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم. این امان نامه است از آتش از جانب خدا بر عمر بن عبد العزیز “

” امینی می گوید: رشد و هدایت، از گمراهی، در ” روز عرض اکبر ” روشن خواهد شد.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 157)

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 157

تبق منها شیئاً یوم [ولی ] معاویة و یزید و هلمّ جراً، أو ارجع إلی الوراء القهقری.

24- کتاب براءة لعمر بن عبد العزیز

کان عمر بن عبد العزیز یأتی المساجد المهجورة فی اللیل فیصلّی فیها ما یسّر اللَّه عزّ و جلّ، فإذا کان وقت السحر وضع جبهته علی الأرض، و مرّغ خده علی التراب، و لم یزل یبکی إلی طلوع الفجر، فلمّا کان فی بعض اللیالی فعل ذلک علی العادة، فلمّا فرغ و رفع رأسه من صلاته و تضرُّعه وجد رقعة خضراء قد اتّصل نورها بالسماء مکتوبٌ فیها: هذه براءةٌ من النار من الملک العزیز لعبده عمر بن عبد العزیز.

و أخرج ابن أبی شیبة بإسناده عن عبد العزیز بن أبی سلمة: إنَّ عمر بن عبد العزیز لمّا وضع عند قبره هبّت ریحٌ شدیدةٌ فسقطت صحیفةٌ بأحسن کتاب فقرأوها فإذا فیها: بسم اللَّه الرحمن الرحیم، براءةٌ من اللَّه لعمر بن عبد العزیز من النار. فأدخلوها بین أکفانه و دفنوها معه.

تاریخ ابن کثیر «1» (9/210)، الروض الفائق للحریفیش (ص 256).

و روی ابن عساکر «2» فی ترجمة یوسف بن ماهک، قال: بینما نحن نسوّی التراب علی قبر عمر بن عبد العزیز إذ سقط علینا من السماء کتابٌ فیه: بسم اللَّه الرحمن الرحیم، أمانٌ من اللَّه لعمر بن عبد العزیز من النار.

قال الأمینی: سوف یتبیّن الرشد من الغیِّ یوم العرض الأکبر.