روزی دو تن از صحرانشینان که با هم خصومت و نزاع داشتند، نزد عمر آمدند. عمر به علی علیه السلام گفت: بین این دو نفر حکم کن. یکی از آن دو گفت: این فرد قضاوت خواهد کرد؟ (از روی تحقیر) در این هنگام عمر از جا برجست و گریبان آن مرد را گرفت و گفت: وای بر تو. می دانی این شخص کیست؟ این شخص مولای من و مولای هر مؤمن است و هر کس که این شخص مولای او نباشد، او مؤمن نیست و کافر است.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج1، ص: 667