اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

تأیید سخنان و عملکرد ابوذر توسط پیامبر(ص)

متن فارسی

اما آنچه را از پیامبر اسلام در این باره رسیده است، پاره‌ای از آنرا پیشتر یاد کردیم و اینک زمینه‌ای فراخ نیست که بگوئیم پیامبر بزرگوار با دانش گسترده پیامبرانه‌اش از کاری که ابوذر در بازپسین روزهای زندگیش به آن پرداخت و از سخنان و کرده‌های او که بر دشمنانش گران می‌آمد نیک آگاه بود و نیز میدانست که توده پیروان، آنچه را وی بر زبان آورده بنیادهایی شایسته پیروی خواهند گرفت. پس اگر او کمترین انحرافی در ابوذر سراغ کرده بود- با به زبان راندن آن سخنان پر گهر- توده را به همسازی با وی بر نمی‌انگیخت چه رسد به اینکه او (ص) به وی گزارش کرد و سپرد که آنچه از پیشامدهای سخت اندوهزای بر سر دعوت وی به او میرسد در راه خدا و در برابر نگاه اوست پس خردمندانه نیست که در برداشت او هیچگونه انحرافی از راه دین باشد. و گرنه او (ص) میبایستی وی را از نادرست بودن برداشت و باطل بودن دعوتش آگاه سازد. پس چون چنین نکرد و گذشته از آن، ستایش رسا و سفارشهای آنچنانی‌اش را ارزانی وی داشت در می‌یابیم که ابوذر همان مرد نیکوکار و پرهیزگار و اصلاح طلب است و نمونه دلسوزی و مهربانی بر ناتوانان توده، و جویای نیکی و خوشبختی برای قدرتمندان آن. و آنهمه سختیها را نیز بر خود هموار ساخت تا کسانی را که دو دستی به جهان چسبیده بودند از سرانجام زشت کارشان رهایی بخشد و دیگران را نیز- با رساندن به زندگی فراخ و آسوده- خوشبخت گرداند به گونه‌ای که حلقه‌های زندگیشان در این جهان با پایگاههای برتر دیگر جهان پیوند بخورد ولی او را نشناخته و کار و فرمان او را در نیافتند و حق او را ندانستند و دنیایش را تباه کردند و بر چه جوانمردی زندگی دنیا را تباه کردند و سفارش پیامبرش (ص) را درباره او تباه ساخته و گروهی با او دشمنی نمودند که همتای او نبودند. شعر:
«اگر من دچار کسی از هاشمیان می‌شدم که فرزندان عبد المدان دائی‌هایش بودند.
آنچه را میدیدم برایم آسان بود ولی بیائید و بنگرید که من گرفتار چه کسی شده‌ام.»

پس کسانی را که گرویدند در برابر دشمن ایشان یاری دادیم تا در حالی شب را به بامداد رساندند که پیروز بودند. سوره صف آیه 14

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 500

متن عربی

ثناء النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم علیه و عهده إلیه:

أمّا ما أُثر عن نبیّ الإسلام من ذلک فقد قدّمنا شطراً منه فی صفحة (312- 319) و لا منتدح من أن نقول: إنّ نبیّ العظمة کان جدّ علیم بواسع علم النبوّة بما سوف ینوء به أبو ذر فی خواتیم أیّامه بأقوال و أعمال تبهظ مناوئیه، و کان یعلم أیضاً أنّ أُمّته سیتّخذون کلّ ما لهج به أصولًا متّبعة. فلو کان یعلم فی أبی ذر شذوذاً لما أغرى الأُمّة بموافقته بتلکم الکلم الدرّیة، على أنّه صلى الله علیه و آله و سلم عهد إلیه و أخبره أنّ ما یصیبه من الکوارث من جرّاء ما یدعو إلیه فی اللَّه و بعینه؛ فلا یعقل أن یکون فی رأیه شذوذ عن طریقة الدین، بل کان من واجبه صلى الله علیه و آله و سلم أن یُنبّهه على خطئه فی الرأی و غلطه فی الدعوة، فإذ لم یفعل و أشفع ذلک بثنائه البالغ علیه و عهده إلیه علمنا أنّ أبا ذر هو ذلک البرّ التقیّ، و رجل الإصلاح، و مثال العطف و الحنوّ على ضعفاء الأُمّة، و طالب الخیر و السعادة لأقویائها، و لقد تحمّل الشدائد لینقذ المکبّین على الدنیا من مغبّة العمل السیّئ، و لیسعد آخرین برغد العیش و بُلهنیة الحیاة، موصولة حلقات حیاتهم الدنیا بدرجات الآخرة العلیا، لکن جهلوه و جهلوا أمره و جهلوا حقّه،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 501

و أضاعوه و أیّ فتىً أضاعوا؟ و أضاعوا فیه وصیّة نبیّه صلى الله علیه و آله و سلم و ناوأه قوم لیسوا له بأکفاء.

و لو أنّی بُلیت بهاشمیٍّ             خؤولته بنو عبد المدانِ‏

لهان علیَّ ما ألقى و لکن             تعالوا و انظروا بمن ابتلانی‏

 (فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلى‏ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ‏) «1»