اما آنچه را از پیامبر اسلام در این باره رسیده است، پارهای از آنرا پیشتر یاد کردیم و اینک زمینهای فراخ نیست که بگوئیم پیامبر بزرگوار با دانش گسترده پیامبرانهاش از کاری که ابوذر در بازپسین روزهای زندگیش به آن پرداخت و از سخنان و کردههای او که بر دشمنانش گران میآمد نیک آگاه بود و نیز میدانست که توده پیروان، آنچه را وی بر زبان آورده بنیادهایی شایسته پیروی خواهند گرفت. پس اگر او کمترین انحرافی در ابوذر سراغ کرده بود- با به زبان راندن آن سخنان پر گهر- توده را به همسازی با وی بر نمیانگیخت چه رسد به اینکه او (ص) به وی گزارش کرد و سپرد که آنچه از پیشامدهای سخت اندوهزای بر سر دعوت وی به او میرسد در راه خدا و در برابر نگاه اوست پس خردمندانه نیست که در برداشت او هیچگونه انحرافی از راه دین باشد. و گرنه او (ص) میبایستی وی را از نادرست بودن برداشت و باطل بودن دعوتش آگاه سازد. پس چون چنین نکرد و گذشته از آن، ستایش رسا و سفارشهای آنچنانیاش را ارزانی وی داشت در مییابیم که ابوذر همان مرد نیکوکار و پرهیزگار و اصلاح طلب است و نمونه دلسوزی و مهربانی بر ناتوانان توده، و جویای نیکی و خوشبختی برای قدرتمندان آن. و آنهمه سختیها را نیز بر خود هموار ساخت تا کسانی را که دو دستی به جهان چسبیده بودند از سرانجام زشت کارشان رهایی بخشد و دیگران را نیز- با رساندن به زندگی فراخ و آسوده- خوشبخت گرداند به گونهای که حلقههای زندگیشان در این جهان با پایگاههای برتر دیگر جهان پیوند بخورد ولی او را نشناخته و کار و فرمان او را در نیافتند و حق او را ندانستند و دنیایش را تباه کردند و بر چه جوانمردی زندگی دنیا را تباه کردند و سفارش پیامبرش (ص) را درباره او تباه ساخته و گروهی با او دشمنی نمودند که همتای او نبودند. شعر:
«اگر من دچار کسی از هاشمیان میشدم که فرزندان عبد المدان دائیهایش بودند.
آنچه را میدیدم برایم آسان بود ولی بیائید و بنگرید که من گرفتار چه کسی شدهام.»
پس کسانی را که گرویدند در برابر دشمن ایشان یاری دادیم تا در حالی شب را به بامداد رساندند که پیروز بودند. سوره صف آیه 14
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج8، ص: 500