28 خلیفه براى خود و کسانش چراگاه خصوصى قرار می دهد
اسلام علفزارها و چمنهائى را که بر اثر آب باران روئیده و مالک خصوصى ندارد حق همه ى مسلمانان شناخته که بصورت مساوى و به گونه اى که در همه ى مباحات اصلیه- از میانه هاى بیابان و کناره هاى خشکی ها- معمول است از آن بهره مند شوند چهارپایانشان را از گوسفند و اسب و شتر در آن بچرانند و نه هیچکس مزاحم دیگرى شود و نه براى خود چراگاه اختصاصى قرار دهد و دیگران را از آن محروم سازد پیامبر (ص) گفت: مسلمانان در سه چیز شریکاند: مرغزار و آب و آتش.
و گفت: سه چیز است که مردم را از آن نباید محروم کرد: آب و مرغزار و آتش.
و گفت: زیادى آب را نباید منع کرد تا به وسیله ى آن، استفاده از مرغزار ممنوع گردد. و به عبارتى: زیادتى آب را منع نکنید تا به وسیله ى آن از زیادتى مرغزار منع نمائید. و به عبارتى: هر کس زیادتى آب را منع کند تا به وسیله ى آن از زیادتى مرغزار منع کند خدا در روز قیامت لطف خود را از او منع می نماید «1» آرى در روزگار جاهلیت گردن کلفتها هر قطعه اى از زمین را که خوش می داشتند براى چارپایان و شتران خود قرق می کردند و با آن که خود در استفاده از دیگر مرغزارها با مردم شریک بودند نمی گذاشتند در استفاده از آن مرغزارهاى قرق شده کسى شریکشان شود و این از نمونه هاى زورگوئى رایج در آن روزگار بود و پیامبر (ص) همراه با جارو کردن دیگر عادات گردنکشان و سنتهاى زور گویان این رسم را نیز بر انداخت و گفت: هیچ چراگاهى نیست مگر براى خدا و رسول «1»
و شافعى در تفسیر این حدیث می نویسد: «در روزگار جاهلیت چون کسى از گردن کلفتهاى عرب در شهرى فرود می آمد سگى را به پارس وا می داشت و و آنگاه تا هر جا را که صداى سگ می رفت چراگاه اختصاصى براى مخصوصان خود قرار می داد و هیچ کس را نمی گذاشت در استفاده از آن با او شریک شود، و چارپایان خود را در آن بچراند با این که در استفاده از دیگر چراگاه هاى آن حوالى خود با دیگران شریک می شد … پس پیامبر (ص) منع کرد از این که چنانچه در روزگار جاهلیت عمل می شد کسى چراگاه اختصاصى اختیار کند و دیگران را از آن محروم سازد.»
سپس گوید: این که پیامبر گفت: «مگر براى خدا و رسول او» مقصود آن است که مگر چراگاه اختصاصى را براى اسبان و شتران مسلمانان قرار دهند که براى جهاد در راه خدا در کار سوارى و باربرى از آن استفاده می شود یا براى شترانى که متعلق به بیت المال است و به صورت زکات از مردم گرفته شده، چنانچه عمر منطقه ى نقیع «2» را براى شترانى که به عنوان صدقه از مردم می گیرند و نیز براى اسبانى اختصاص داد که براى جهاد در راه خدا آماده می داشتند «3».
عمر برده اى از آن خود را به کار گزارى چراگاه اختصاصى بر گماشت- که نامش هنى بود- و به او گفت: هنى! دست و بازوى خویش را براى مردم فراهم آر و از نفرین مظلوم بپرهیز که نفرین ستمدیده مستجاب است و
صاحب زمین کشت دروده و صاحب غنیمت «1» را (در آن) داخل کن و بپرهیزم از شتران پسر عفان «2» (عثمان) و شتران پسر عوف که اگر هم شترانشان هلاک شود بر می گردند به سراغ نخلستانها و کشتزارهاشان و صاحب زمین کشت دروده و صاحب غنیمت، نانخورانش را می آرد و می گوید: «اى امیر مؤمنان!» یعنى من آنان را رها می کنم؟ پدر مباد تو را. تا پایان «3».
این قانون در میان مسلمانان مورد اتفاق بود تا عثمان به خلافت رسید و چنانچه در انساب بلاذرى 5/37 و سیره حلبى 2/87 آمده- به جاى چراگاه براى شترانى که به صورت مالیات گرفته می شد- براى خود چراگاهى برگزید- یا چنان چه در روایت واقدى آمده براى خود و حکم بن ابى العاص.- یا هم براى خود و هم براى او و هم براى همه ى امویان چنان چه در شرح ابن ابى الحدید 1/67 آمده که می نویسد: عثمان چار پایان همه ى مسلمانان را از استفاده از چراگاه پیرامون مدینه محروم ساخت مگر آن چه از آن بنى امیه بود و در ص 235 آورده است که واقدى گفت: عثمان ربذه و شرف و نقیع را قرق کرده بود و در چراگاه هیچ شترى و اسبى از آن او و بنى امیه گام نمی نهاد تا بازپسین روزگار، منطقه ى شرف «4» را چراگاه اختصاصى شتران حکم بن ابى العاص و شتران خودش گردانیده بود- که شتران خودش هزار شتر بود- و منطقه ى ربذه «5» را نیز چراگاه اختصاصى شترانى گردانید که به صورت زکات گرفته می شد و منطقه ى نقیع را چراگاه اختصاصى گردانید براى اسبهاى جنگاوران اسلام و اسبهاىخودش و اسبهاى بنى امیه پایان.
آرى این هم از جمله کارهائى بود که مسلمانان بر عثمان عیب شمردند و عایشه نیز آن از کارهائى شمرد که بر وى انتقاد کردند و گفت: و ما او را سرزنش کردیم براى فلان کار و براى آن که مرغزارها را چراگاه اختصاصى خود گردانید «1» و با عصا و تازیانه به کتک زدن این و آن پرداخت، پس قصد او کردند تا او را مانند پیراهن ترى که آبش را با فشردن دور کنند درهم فشردند «2». ابن منظور در ذیل حدیث می نویسد: مردم در استفاده از گیاهانى که باران آسمان سیرابش کرده شریکاند- اگر ملک خاص نباشد- و به همین علت مردم عثمان را نکوهش می کردند.
کار خلیفه در تعیین چراگاه اختصاصى، بازگشت و نو کردن عادات جاهلیت نخستین بود که پیامبر اسلام (ص) آنها را نابود کرده و مسلمانان را در چراگاه ها شریک گردانیده بود و می گفت: سه کساند که خدا در دشمن می داردشان- و از آن میان یکى هم کسى را شمرده که سنت جاهلیت را در اسلام بنهد «3»- بر این مرد حق آن بود که پیش از قرق کردن چراگاه ها، و به جاى جلوگیرى از استفاده ى مردم از آنها، حریم اسلام را بپاید و از دستبرد به قوانین آن جلوگیرى کند و آن چه را پیامبر (ص) آورده شیوه اى شایتسه ى پیروى شمارد و سنت جاهلیت را زنده نکند و بداند که سنت الهى را تغییرپذیر نخواهى یافت ولى چه کنیم که او …
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج8، ص: 332