اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

تلاش های معاویه جهت فضیلت سازی برای خلفا و صحابه

متن فارسی

در ” شرح ابن ابی الحدید ” 15:3:
ابو الحسن علی بن محمد بن ابی سیف مداینی در فضل ابو تراب علیه السلام و خاندانش آورده است: از آن پس خطیبان هر محلی، بر بالای منبر، علی علیه السلام را لعنت و معاویه را تبرئه می کردند و گناه را از علی و اهل بیتش علیه السلام می خواندند. و مردم کوفه که بیشتر شیعیان علی علیه السلام بودند، بیشتر در معرض بلا واقع شدند. معاویه بر کوفه و بصره، زیاد بن سمیه را مامور کرد. او شیعیان را جستجو می کرد و بلحاظ آنکه در روز گار علی علیه السلام آنجا بود، آنان را می شناخت و دستگیر می کرد. و هر کجا و کنار هر سنگی که آنها را می یافت، می کشت و می ترسانید. دستها و پاها را می برید و چشمان را کور می کرد و بردار می آویخت، چندان که همه شیعیان را از عراق راند و پراکنده ساخت و دیگر مرد سرشناسی در آنجا باقی نگذاشت. معاویه به ماموران خود در همه نواحی نوشت شیعیان و خاندان علی علیه السلام را کسی نباید پناه بدهد و ضمنا نوشت که از شیعیان و هواداران عثمان، هر جا یافتند بزرگداشت به عمل آورید و در مجالسشان شرکت کنید و هر یک از آنان را با اسم خود و نام پدر و نام قبیله و مشخصات به من معرفی کنید. این ماموریت را انجام دادند، چندان که بیشتر مردم در بیان فضائل و مناقب عثمان همت گماشتند و معاویه نیز بر صله ها و ارسال لباس و پوشش و مالیاتها افزود و اعراب و موالی می داد، بطوری که در شهری مقدار زیادی به این کار پرداختند و در اندوختن مال و مسکن با هم پیش دستی کردند. و هر کس از کارگزاران که از چشم می افتاد و مردود شناخته می شد، کافی بود که در مناقب عثمان قلم فرسائی و تبلیغ نماید. فورا نامش در شمار مقربان به ثبت می رسید و از او شفاعت می شد و در مقام خود تثبیت می شد.
سپس معاویه، ضمن نامه ای به کارگزاران نوشت: احادیث در فضل عثمان زیاد گفته شده و در شهر و هر ناحیه شایع گردیده است، اینک این نامه که به شما برسد، مردم را به روایت مناقب دیگر خلفا و صحابه تشویق کنید. و هیچ روایتی را در مناقب علی علیه السلام که نقل شده باشد، ترک نکنید، مگر آنکه یک روایت نقیض آنرا بیاورید تا دروغ بودن آنرا ثابت کند. این اقدامی است که من دوست دارم و چشمانم روشن می شود که ببینم برهان هواداران علی باطل گردید، و مناقب عثمان و فضایل او رونق یافته است.
آنگاه بخشنامه ای با این مضمون به همه کار گزاران خود در شهر ها صادر کرد: دقت کنید هر کس که اقامه دلیل بر دوستی علی و اهل بیتش علیه السلام بکند، او را از کار دیوانی اخراج و حقوقش را قطع کنید. بخشنامه دیگری به ضمیمه آن فرستاد که هر کس را متهم به هواداری علی علیه السلام کردید، شکنجه اش دهید و نابودش کنید و خانه اش را ویران کنید. و بدین ترتیب بلای عظیمی، عراق بویژه کوفه را فرا گرفت. و هر کس بجایی یا خانه ای که مورد اعتمادش بود، می رفت و سخنی می گفت، از خدمتکاران یا اربابان او می ترسید که راز او را فاش کنند و متهم گردانند، و بازار گفتگو و بهتان داغ شد. “

“معاویه ” چهارصد هزار درهم از بیت المال به ” سمره بن جندب ” داد تا در میان مردم شام سخنرانی کند و ضمن آن بگوید که آیه “: و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوه الدنیا و یشهد الله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام واذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد. ” یعنی “: از مردم کسی هست که گفتارش در زندگانی دنیا بر تو خوش و شگفت آید و بر آنچه در دلش است خدای را گواه می گیرد و او سخت ترین دشمنان است. و هر گاه روی بر تابد، در زمین می کوشد تا فساد بر انگیزد و کشت و نژاد را نابود کند، و خدا فساد را خوش ندارد، ” در باره علی ابن ابیطالب علیه السلام است و همچنین بگوید که آیه ” و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ” یعنی: “از مردم کسی هست که جان خود را در راه کسب خشنودی خدا می فروشد و از خودش در می گذرد ” در باره ” ابن ملجم” شقی ترین فرد مرادی نازل شده است. “

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 40

 

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 40

و فی شرح ابن أبی الحدید «1» (3/15): روی أبو الحسن علیّ بن محمد بن أبی سیف المدائنی [فی کتاب الأحداث، قال: کتب معاویة نسخة واحدة إلی عمّاله بعد عام الجماعة: أن برئت الذمّة ممّن روی شیئاً] «2» من فضل أبی تراب و أهل بیته، فقامت الخطباء فی کلّ کورة و علی کلّ منبر یلعنون علیّا و یبرؤون منه و یقعون فیه و فی أهل بیته، و کان أشدُّ الناس بلاءً حینئذٍ أهل الکوفة لکثرة من بها من شیعة علیّ علیه السلام فاستعمل علیهم زیاد بن سمیّة و ضمَّ إلیه البصرة، فکان یتتبّع الشیعة و هو بهم عارفٌ لأنّه کان منهم أیّام علیّ علیه السلام فقتلهم تحت کلّ حجر و مدر و أخافهم، و قطع الأیدی و الأرجل، و سمل العیون، و صلبهم علی جذوع النخل، و طردهم و شرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروفٌ منهم. و کتب معاویة إلی عمّاله فی جمیع الآفاق: أن لا یُجیزوا لأحد من شیعة علیّ و أهل بیته شهادة. و کتب إلیهم: أن انظروا من قبلکم من شیعة عثمان و محبّیه و أهل ولایته و الذین یروون فضائله و مناقبه فأدنوا مجالسهم و قرّبوهم و أکرموهم و اکتبوا لی بکلّ ما یروی کلّ رجل منهم و اسمه و اسم أبیه و عشیرته. ففعلوا ذلک حتی أکثروا فی فضائل عثمان و مناقبه لما کان یبعثه إلیهم معاویة من الصلات و الکساء و الحباء و القطائع، و یفیضه فی العرب منهم و الموالی، فکثر ذلک فی کلّ مصر و تنافسوا فی المنازل و الدنیا، فلیس یجی ء أحدٌ مردودٌ من الناس عاملًا من عمّال معاویة فیروی فی عثمان فضیلة أو منقبة إلّا کتب اسمه و قرّبه و شفّعه فلبثوا بذلک حیناً، ثم کتب إلی عمّاله: إنَّ الحدیث فی عثمان قد کثر و فشا فی کلّ مصر و فی کلّ وجه و ناحیة، فإذا جاءکم کتابی هذا فادعوا الناس إلی الروایة فی فضائل الصحابة و الخلفاء الأوّلین و لا تترکوا خبراً یرویه أحدٌ من المسلمین فی أبی تراب إلّا و تأتونی بمناقض له فی الصحابة مفتعلة، فإنَّ هذا أحبُّ إلیَّ، و أقرُّ لعینی، و أدحض لحجّة أبی تراب و شیعته، و أشدُّ إلیهم من مناقب عثمان و فضله.

ثم کتب إلی عمّاله نسخة واحدةً إلی جمیع البلدان: انظروا إلی من قامت علیه

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 41

البیّنة أنَّه یحبُّ علیّا و أهل بیته فامحوه من الدیوان و أسقطوا عطاءه و رزقه، و شفع ذلک بنسخة أخری: من اتّهمتموه بموالاة هؤلاء القوم فنکّلوا به و اهدموا داره. فلم یکن البلاء أشدّ و لا أکثر منه بالعراق و لا سیّما بالکوفة حتی أنَّ الرجل من شیعة علیّ علیه السلام لیأتیه من یثق به فیدخل بیته فیلقی إلیه سرّه و یخاف من خادمه و مملوکه و لا یُحدّثه حتی یأخذ علیه الأیمان الغلیظة لیکتمن علیه، فظهر حدیث کثیر موضوع و بهتان منتشر. إلی آخره.

استخلف زیاد علی البصرة سمرة بن جندب لمّا کتب معاویة إلی زیاد بعهده علی الکوفة و البصرة، فکان زیاد یقیم ستّة أشهر بالکوفة و ستّة أشهر بالبصرة، و سمرة من الذین أسرفوا فی القتل علی علمٍ من معاویة بل بأمرٍ منه.

أخرج الطبری من طریق محمد بن سلیم، قال: سألت أنس بن سیرین: هل کان سمرة قتل أحداً؟ قال: و هل یُحصی من قتل سمرة بن جندب؟ استخلفه زیاد علی البصرة و أتی الکوفة فجاء و قد قتل ثمانیة آلاف من الناس، فقال له معاویة: هل تخاف أن تکون قد قتلت أحداً بریئاً؟ قال: لو قتلت إلیهم مثلهم ما خشیت، أو کما قال.

قال أبو سوار العدوی: قتل سمرة من قومی فی غداة سبعة و أربعین رجلًا قد جمع القرآن.

و روی بإسناده عن عوف، قال: أقبل سمرة من المدینة فلمّا کان عند دور بنی أسد خرج رجل من أزقّتهم ففجأ أوائل الخیل فحمل علیه رجل من القوم فأوجره الحربة، قال: ثم مضت الخیل فأتی علیه سمرة بن جندب و هو متشحّطٌ فی دمه فقال: ما هذا؟ قیل: أصابته أوائل خیل الأمیر. قال: إذا سمعتم بنا قد رکبنا فاتّقوا أسنّتنا «1».

أعطی معاویة سمرة بن جندب من بیت المال أربعمائة ألف درهم علی أن یخطب فی أهل الشام بأنَّ قوله تعالی: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 42

وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ* وَ إِذا تَوَلَّی سَعی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ) «1» أنَّها نزلت فی علیّ بن أبی طالب علیه السلام. و أنّ قوله تعالی: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ ) «2». نزل فی ابن ملجم أشقی مراد «3».