پیشوایان دین هم مال زیادى بدین شاعران میدادند که از کار و دیگر امور مستغنى شده و به این امر مهم که زنده کردن روح انسانى در ارواح مردم است اشتغال ورزند و مردم را با این امر حیاتى آشنا ساخته و به سویشان سوق دهند. پیشوایان حق در تشویق این شاعران چنین میگویند:
«هر که یک خط شعر، درباره ما بگوید خداوند در بهشت خانهاى برایش میسازد» و بدین سان مردم را هم در حفظ و یاد گرفتن این اشعار تحریص میکردند چنانکه حضرت صادق (ع) میفرماید:
فرزندان خود را با شعر عبدى آشنا سازید، یا میفرمودند: درباره ما کسى شعرى نگوید مگر اینکه از جانب روح القدس تأیید گردد «1».
کشّی دانشمند بزرگ علم رجال، در کتاب رجالش ص 160 از ابو طالب قمى روایت میکند که او گوید:
چند شعرى سرودم و به محضر امام باقر (ع) فرستادم و در ضمن اشعار از پدر امام باقر یادى رفته بود، از حضرت تقاضا کردم اجازه دهند که مدح خود حضرت گویم، ولى حضرت باقر (ع) کاغذ را از جائی که شعر نوشته بود جدا کردند و پیش خود نگاه داشتند و در قسمت سفیدى بالا نوشتند: احسنت چه نیکو سرودى خداى به تو سزاى نیک دهد.
و در روایت دیگر چنین است که:
از حضرت تقاضا کردم اجازه فرمایند تا در مصیبت پدرشان نوحه سرائى کنم حضرت در جواب نوشتند: اشکالى نیست براى پدرم و هم براى من نوحه سر کن.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج2، ص: 15