اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

حمایت ابوطالب و عباس از پیامبر(ص) در مقابل مشرکین مکه

متن فارسی

فقیه حنبلیان ابراهیم بن علی‌بن محمد دینوری در کتاب خود نهایه الطلب و غایه السول فی مناقب آل الرسول به اسناد خود از طاوس از ابن عباس در ضمن گزارشی دراز آورده است که پیامبر (ص) عباس (ض) را گفت: براستی خدا مرا فرمان داده است تا کار خویش آشکار سازم اینک مرا آگاه کن و آگاهی ها را بجوی تا نزد تو چه یافت شود. عباس (ض) گفت برادرزاده ام می دانی که قریش نسبت به تبار پدری تو حسودترین مردمانند و اگر چنان که گویی رفتار کنی آنگاه بالاترین گرفتاری ها و دردسری سخت و سهمناک روی خواهد داد که ما با یک کمان تیر می اندازیم و دیگران با شمشیر آبدار و بران ما را ریشه کن می‌سازند ولی به عمویت ابوطالب نزدیک شوکه بزرگ ترین عموهایت است و اگر تو را یاری ندهد تو را فرو نخواهد گذاشت و به دست دشمن نخواهد سپرد. پس هر دو به نزد او شدند و چون‌ابوطالب آندو را دید گفت راستی را که‌نزد شما گمان خبری می رود چه انگیزه ای در این هنگام شما را واداشت که نزد من آیید؟ عباس هم آنچه را پیامبر (ص) به او گفته بود برایش بازگو کرد و هم پاسخی را که خود به وی داده بود. پس ابوطالب در پیامبر نگریست و گفت فرزند پدرم برو که تو نظری بلند داری و گروهی والا، پدرت از همه برتر است و بخدا سوگند هیچ زبانی با تو سخن سخت نگوید مگر زبان هایی تند و تیز او را خواهد آزرد و تیغ هایی بران او را درخواهد ربود، بخدا سوگند چنان تازیان رام تو شوند که گویی بچگان چارپایانی هستند در برابر سرپرست خود، و به راستی که پدرم‌همه کتاب ها را می خواند و مرا گفت به راستی از پشت من پیامبری خواهد آمد که دوست می دارم روزگار او را درک کنم و به وی بگروم پس هر که از فرزندان من روزگار او را بیابد بوی ایمان آرد .

امینی گوید: می بینی که‌ابوطالب با چه پشتگرمی ای این گزارش را از زبان پدرش می آرد و از همان نخستین روز رسول خدا (ص) را دل می دهد و پشتگرم می سازد و او را دستور می دهد که کار خویش و یاد خدا را آشکار سازد و خود در برابر این حقیقت‌سر فرود آورده که وی همان پیامبری است که وعده ظهورش از زبان پدر او و نامه های گذشته آسمان داده شده و پیشگویی نیز می کند که تازیان در برابر او سر فرود آرند اکنون آیا گمان می کنی که او (ع) همه این ها را اظهار می کند و آنگاه خود به آن ایمان ندارد؟ این بجز یک سخن ساختگی نیست.

 

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب  ج 7 ص 468)

 

متن عربی

      الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 468

4- بدء أمر النبی و أبو طالب:

أخرج فقیه الحنابلة إبراهیم بن علی بن محمد الدینوری فی کتابه نهایة الطلب و غایة السؤول فی مناقب آل الرسول «2» بإسناده عن طاووس عن ابن عبّاس فی حدیث طویل: إنّ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم قال للعبّاس رضی الله عنه إنّ اللَّه قد أمرنی بإظهار أمری و قد أنبأنی و استنبأنی فما عندک؟ فقال له العبّاس رضی الله عنه: یا ابن أخی تعلم أنّ قریشاً أشدّ الناس حسداً لولد أبیک، و إن کانت هذه الخصلة کانت الطامة الطمّاء و الداهیة العظیمة و رمینا عن قوس واحد و انتسفونا نسفاً، صلتا «3» و لکن قرّب إلی عمّک أبی طالب فإنّه کان أکبر أعمامک إن لا ینصرک لا یخذلک و لا یسلمک، فأتیاه، فلمّا رآهما أبو طالب قال: إنّ لکما لظنّة و خبراً، ما جاء بکما فی هذا الوقت؟ فعرّفه العبّاس ما قال له النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم و ما أجابه به العبّاس، فنظر إلیه أبو طالب و قال له: أخرج یا بن أخی فإنّک الرفیع کعباً، و المنیع حزباً، و الأعلی أباً، و اللَّه لا یسلقک لسان إلّا سلقته ألسن حداد، و اجتذبته سیوف حداد، و اللَّه لتذلّنّ لک العرب ذلّ البهم لحاضنها، و لقد کان أبی یقرأ الکتاب جمیعاً، و لقد قال: إنّ من صلبی لنبیّا، لوددت أنِّی أدرکت ذلک

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 469

الزمان فآمنت به، فمن أدرکه من ولدی فلیؤمن به.

قال الأمینی: أ تری أنّ أبا طالب یروی ذلک عن أبیه مطمئنّا به؟ و ینشّط رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم هذا التنشیط لأوّل یومه، و یأمره بإشهار أمره و الإشادة بذکر اللَّه، و هو مخبت بأنّه هو ذلک النبیّ الموعود بلسان أبیه و الکتب السالفة، و یتکهّن بخضوع العرب له، أ تراه سلام اللَّه علیه یأتی بهذه کلّها ثمّ لا یؤمن به؟ إن هذا إلّا اختلاق.