*** 8- ابن حزم میگوید: رافضیان آیه: وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً«3» را به علی (رضی اللّه عنه) تأویل می کنند، و این تأویل نزد ما مورد قبول نیست زیرا شمول و ظهور آیه، هر کس که اطعام طعام کند می گیرد (3 ر 146 الفصل).
پاسخ- کسی که به شیوه استدلال مسخره و مضحک این مرد واقف گردد می تواند دروغ پردازیهای دیگرش را نیز دریابد. او گمان کرده به مجرد نسبت تأویل به رافضیان دادن و آن را دروغ و نادرست خواندن، در ارزش حدیثی که ذیل آیه شریفه رسیده، منقصتی وارد ساخته است. در حالیکه او خود می داند
گروه بسیاری از پیشوایان تفسیر و حدیث، آن را روایت کرده و در کتب حدیث خود ثبت کرده اند، و اگر عذرش نادانی و بی خبری از آن حدیث است، این خود مصیبت بزرگی است.
حافظ «ابو محمّد عاصمی» کتابی در دو جلد به نام «زین الفتی در تفسیر سوره هل أتی» تدوین کرده کتابی بزرگ، مجلّل و پر مغز، که نشانه فضل نویسنده و گسترش اطلاعات، حدیث شناسی او، و نمودار قدرت کامل او در علم کلام و تحقیقات مذهبی است. هر چند در گوشه و کنار آن اشتباهاتی متناسب با مذهب خود و روش ملّتش دارد.
شاید هم «ابن حزم» فکر کرده او نیز رافضی است و حرفش مورد قبول نیست؟ و یا می گوید او شرائط صحت حدیث را نمی داند؟ یا معتقد است هر چیزی موافق رافضیان باشد هر چند با صحیح ترین اسانید نقل شود، مورد قبول نیست؟
در هر صورت حدیث ذیل آیه را، این عدّه نقل کرده اند:
1- «ابو جعفر اسکافی» متوفی 240، او در رساله ای که در ردّ جاحظ نوشته گوید: ما مثل امامیه نیستیم که هوا داری از اشخاص، ما را به انکار مسائل مسلّم وادارد، بلکه به عکس ما تردید نداریم که احدی از صحابه پیغمبر برتر از علی بن ابیطالب نمی باشد، امّا دیگر چیزها را منکر نیستیم … (تا آنجا که گوید):
امّا انفاق علی، متناسب با حال و وضع درویشی اش بود، و او کسی است که در راه خدا مسکین و یتیم و اسیر را غذا داد و درباره او و همسر و دو فرزندانش یک سوره کامل نازل گردیده است.
2- «حکیم ابو عبد اللّه محمّد بن علی ترمذی» که تا سال 285 در قید حیات بوده آن را در کتاب خود، «نوادر الاصول» ص 64 آورده است.
3- «حافظ محمّد بن جریر طبری» متوفی 310، آن را در علت نزول سوره
هل اتی نقل کرده چنانکه در «الکفایة» آمده است.
4- «شهاب الدین ابن عبد ربّه» مالکی متوفی 328 در «عقد الفرید» 3 ر 42- 47 حدیث احتجاج مأمون خلیفه عباسی را بر چهل نفر از دانشمندان یاد کرده و در آنجا می گوید:
مأمون گفت: یا اسحاق آیا قرآن می خوانی؟ گفتم بلی گفت: برای من بخوان- هل أتی علی الانسان حین من الدّهر لم یکن شیئا مذکورا.
من خواندم تا رسیدم به
و یشربون من کأس کان مزاجها کافورا.
تا قول خدای تعالی:
و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا.
مأمون گفت اجازه بده آیا درباره چه کسی این آیات فرود آمده،؟ گفتم:
درباره علی. گفت: آیا تو می دانی وقتی علی مسکین و یتیم و اسیر را اطعام میکرد.
انّما نطعمکم لوجه اللّه گفت؟.
و آیا شنیده ای خدا در قرآن کسی را توصیف کند چنانکه از علی توصیف کرده است؟. گفتم: نه. گفت: راست گفتی، زیرا خدای بزرگ سیرت و احوال علی را میدانست. ای اسحق آیا تو آن ده نفر (عشره مبشّره) را از اهل بهشت می دانی؟ گفتم: بلی یا امیر المؤمنین، گفت: آیا اگر کسی بگوید بخدا قسم نمی دانم این حدیث صحیح است یا نه و نمی دانم آیا پیغمبر آن را گفته است یا نه، آیا نزد تو کافر است؟ گفتم پناه می برم به خدا؟ گفت: اگر او بگوید من نمی دانم آیا این سوره از قرآن است یا نه آیا کافر است؟ گفتم: بلی. گفت ای اسحاق! به نظر می رسد میان این دو کس فرقی هست.
5- «حاکم ابو عبد اللّه نیشابوری» متوفی 405 در مناقب فاطمه علیها السّلام این آیه
را آورده، چنانکه در کفایه آمده است.
6- «حافظ ابن مردویه ابو بکر اصفهانی» متوفی 416 در تفسیرش از گروهی حکایت کرده، و آلوسی در «روح المعانی» پس از نقل از او، گفته است: این خبر مشهور است.
7- «ابو اسحاق ثعلبی» متوفی 427 یا 437 در تفسیر خود «کشف البیان».
8- «ابو الحسن واحدی نیشابوری» متوفی 468 در تفسیرش به نام «البسیط و اسباب النزول» 331.
9- «حافظ ابو عبد اللّه محمّد بن فتوح ازدی اندلسی» مشهور به حمیدی متوفی 488 «در فوائدش» این حدیث را ذکر کرده است.
10- «ابو القاسم زمخشری» متوفی 538 در «کشاف» 2 ر 511.
11- «اخطب الخطبا» خوارزمی متوفی 568 در «مناقب» 180.
12- حافظ «ابو موسی مدنی» متوفی 581 در «الذیل» چنانکه «الاصابه» نقل کرده است.
13- «ابو عبد اللّه فخر الدین رازی» متوفی 606 در تفسیرش 8 ر 276.
14- «ابو عمر و عثمان بن عبد الرحمن» معروف به ابن صلاح شهر زوری شرخانی متوفی 643، بر طبق نقل «الکفایة».
15- «ابو سالم محمّد بن طلحه شافعی» متوفی 652 در «مطالب السئول» 31. او پس از ذکر حدیث، گوید: امام ابو الحسن علی بن احمد واحدی و غیر از او ائمه تفسیر، این حدیث را روایت کرده اند، آنگاه گفته است: چه عبادتی از این بهتر و چه منقبت و فضیلتی بالاتر از اطعام طعام، با نیاز شدید نسبت به آن، می توان یافت و هر گاه چنین نبود، این داستان تا این درجه عظمت پیدا نمی کرد و ارزشش بالا نمی گرفت و خدای بزرگ درباره آن به رسولش آیات قرآن فرو نمی فرستاد.
و او را شعری است که در صفحه 8 کتابش آورده:
هم العروة الوثقی لمعتصم بها مناقبهم جاءت بوحی و انزال
مناقب فی الشّوری و سورة هل أتی و فی سورة الاحزاب یعرفها التّالی
و هم أهل بیت المصطفی فودادهم علی النّاس مفروض بحکم و اسجال
آنان برای کسی که بدانها متوسل شود، دستاویزهای محکم اند که مناقبشان از راه وحی و الهام رسیده است:
مناقب و فضائلی که در سوره شوری و هل أتی و احزاب، تلاوت کنندگان قرآن میشناسند.
آنان اهل بیت مصطفی می باشند و دوستی آنها به حکم الهی در منشور قرآن الزامی است.
16- ابو المظفر «سبط ابن جوزی حنفی» متوفی 654، در «تذکره» خود از طریق بغوی و ثعلبی آنرا نقل کرده، و بر جدش ابن جوزی که آن را در ردیف حدیثهای مجعول می شمرده، ایراد گرفته و پس از آنکه سندش را از ضعف پیراسته، گوید: من از سخن جدم و از انکاری که او از این حدیث کرده در شگفتم.
و در کتاب «المنتخب» گوید: ای دانشمندان علم دین، آیا می دانید چرا علی و فاطمه ایثار کردند، و اجازه دادند آن دو کودک حسن و حسین (ع) با وجود گرسنگی، ایثار کنند؟
آیا رمز این مطلب بر آنان پوشیده بود؟ این کار نسبت به آن دو کودک دلیلی نداشت مگر که قبلا نیروی شکیب آنها را آزموده باشند، و گر نه شاخسارهای درخت رحمت الهی و پاره های تن فاطمه و جوجه های اردک شناور، را این چنین آزرده نمی ساختند «1».
17- «عز الدین عبد الحمید» مشهور به ابن ابی الحدید معتزلی متوفی 655 در شرح «نهج البلاغه» 3 ر 257.
18- حافظ «ابو عبد اللّه کنجی» شافعی متوفی 658 در «الکفایة» 201، وی پس از ذکر حدیث گوید: حافظ ابو عبد اللّه حمیدی در فوائدش چنین روایت کرده و ابن جریر طبری در سبب نزول هل أتی از این گسترده تر، روایت کرده است.
من شنیده ام حافظ علامه «ابو عمر و عثمان بن عبد الرحمن» معروف به ابن صلاح در درس تفسیر سوره هل اتی این حدیث را مطرح و درباره آن گفته است: این سائلان فرشتگان خدای رب العالمین بودند و منظور از آن امتحانی برای اهل بیت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بود.
و در مکّه از شیخ حرم بشیر تبریزی در درس تفسیر شنیدم که می گفت: سائل اول جبرئیل، و سائل دوم، میکائیل و سائل سوم، اسرافیل بوده است.
19- «قاضی» ناصر الدین بیضاوی متوفی 685 در تفسیر خود 2 ر 571.
20- حافظ «محب الدین طبری» متوفی 694 در ریاض النضرة 2 ر 207- 227 و در آنجا گوید: این عقیده حسن و قتاده نیز می باشد.
21- حافظ «ابو محمّد بن ابی حمزه ازدی اندلسی» متوفی 699 در «بهجة النفوس» 4 ر 225.
22- «حافظ الدین نسفی» متوفی 701 یا 710 در تفسیری که در حاشیه تفسیر خازن 4 ر 458 دارد در سبب نزول آیه، حدیث را روایت کرده و دیگر چیزی بر آن نیفزوده است.
23- شیخ الاسلام «ابو اسحاق حمویی» متوفی 722 در «فرائد السمطین».
24- «نظام الدین قمی نیشابوری» در تفسیرش که در حاشیه طبری 29 ر 112 دارد، و در آنجا گوید: واقدی در «البسیط» و زمخشری در «کشّاف» حدیث را ذکر کرده اند و مورد اتفاق امامیه است که تمام این سوره، درباره اهل بیت پیغمبر (ص) مخصوصا آیات مورد بحث، نازل گردیده است، آنگاه حدیث اطعام طعام را نقل کرده، گوید: روایت شده سائل در این شبها، جبرئیل بود. و بدین وسیله می خواسته، آنها را به اذن خداوند، بیازماید.
25- «علاء الدین علی بن محمّد خازن بغدادی» متوفی 741 در تفسیرش 4 ر 358 اول اشاره به نزول آیات درباره علی علیه السّلام کرده، آنگاه حدیث را نقل نموده سپس گوید: می گویند آیه نسبت به هر کسی که اطعام طعام کند، عمومیت و شمول دارد برای تضعیف این قول اولا استناد به «قیل» (گفته شده) داده و نامی از قائل به میان نیاورده است. ثانیا شمول آیه از نظر مفهوم منافاتی با انحصار مصداقش در امیر المؤمنین علیه السّلام ندارد.
26- قاضی «عضد ایجی» متوفی 756 در «المواقیت» 3 ر 278.
27- حافظ «ابن حجر» متوفی 852 در «الاصابه» 4 ر 387 حدیث را از طریق ابن موسی در «الذیل» نقل کرده و ثعلبی در تفسیر سوره «هل اتی» نقل از مجاهد از ابن عباس آن را آورده است.
28- حافظ «جلال الدین سیوطی» متوفی 911 در «الدر المنثور» 6 ر 299 از طریق ابن مردویه.
29- «ابو سعود عمادی محمّد بن حنفی» متوفی 982 در تفسیرش در حاشیه تفسیر رازی 8 ر 318.
30- شیخ «اسماعیل بروسی» متوفی 1137 در تفسیر «روح البیان» ج 10 ص 268- 269.
31- «شوکانی» متوفی 1173 در تفسیر خود به نام «فتح القدیر» 5 ر 338.
32- استاد «محمّد سلیمان محفوظ» در کتاب «اعجب ما رأیت» 1 ر 10. و گفته است این حدیث را اهل تفسیر روایت کرده اند.
33- سید «شبلنجی» در «نور الابصار» 12- 14.
34- سید «محمود قراغولی بغدادی حنفی» در «جوهرة الکلام» 56.
متن حدیث:
ابن عباس (رضی اللّه عنه) گوید: حسن و حسین بیمار شدند رسول خدا (ص) با جمعی از یاران عیادتشان کرد، همراهان پیغمبر گفتند یا ابا الحسن خوبست برای
فرزندانت نذری کنی. علی و فاطمه و کنیزشان فضه نذر کردند هر گاه دو فرزندشان از بیماری بهبود یابند، سه روز پیاپی روزه بدارند. چون از بیماری بهبودی یافته، بستر را ترک گفتند، علی از شمعون خیبری یهودی سه صاع (کاسه) جو، وام گرفت، فاطمه یک صاع آن را آسیا کرد و به تعداد (روزه داران) پنج قرصه نان طبخ نموده، هنگام افطار در مقابل آنان نهاد تا افطار کنند، ناگاه سائلی بر در خانه ایستاده، گفت:
السّلام علیکم یا اهل بیت محمّد مسکین من مساکین المسلمین اطعمونی اطعمکم اللّه من موائد الجنّة:
«درود بر شما ای خاندان محمّد، بینوائی از بینوایان مسلمینم مرا اطعام کنید خداوند شما را از غذاهای بهشتی اطعام کند».
در این موقع همه، نانهای خود را به او دادند و چیزی جز آب نه چشیده، شب را روزه دار صبح کردند، وقتی روز دوم را به آخر رساندند، نانها را در برابر خود نهاده بودند که یتیمی بر در خانه ایستاد، باز او را بر خود مقدم داشتند و روز سوم اسیری بر آنها وارد شد و مانند روزهای قبل با او نیز رفتار کردند، چون صبح (روز چهارم) فرا رسید، علی (رضی اللّه عنه) دست حسن و حسین را گرفت و متوجه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شده هنگامی که پیغمبر آنها را دید مانند جوجه ای که از تخم بیرون آمده باشند، از شدت گرسنگی بخود می لرزند، گفت:
ما أشدّ ما یسوؤتی ما اری بکم:
«من تا چه حد ناراحت می شوم که شما را بدین حالت بنگرم؟»
آنگاه برخاست و با آنها بیرون رفت، فاطمه را در محراب عبادتش دید، شکم بر پشت چسبیده و حدقه ها، در گودی چشم فرو رفته، او را این منظره بسیار ناگوار آمد. ناگاه جبرئیل فرود آمده، گفت بگیر این را ای محمّد! ترا از ناحیه اهل بیت
گوارا باد: پس سوره را بر او فرو خواند.
این تعبیر گروهی از بزرگان نامبرده بود، تعبیرهای دیگری در این حدیث رسیده که از ایراد آنها صرف نظر می کنیم.
————–
ضمنا همو است که مسکین و یتیم و اسیر را بر خود ایثار کرد و هر سه شب، تنها خوراک موجود خود را که برای افطار ذخیره داشت، بدانها بخشید، و خدای عز و جل چنین نازل فرمود: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً»
و به پیامبرش خبر داد که پاداش این عمل بهشت است.
————–
در سوره هل اتی چنین آمده است: یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً
: «آنان به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر آن انکار ناپذیر است بیم دارند و غذا را با آنکه دوست دارند، به مستمند و یتیم و اسیر می دهند» «1».