اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

عثمان اهل عفو و بخشش است

متن فارسی

عثمان ؛ اهل عفو و بخشش !

10/ روایت دیگری با سند ” شعیبی ” ثبت کرده است به این عبارت : هنگامی که بدعتها و حوادث در مدینه پدیدار گشت عده ای برای جهاد (خارجی) و نزدیک شدن به قبائل عرب از مدینه به شهرستان ها رهسپار شدند، بعضی به بصره رفتند و جمعی به کوفه و گروهی به شام . پس آن عده از فرزندان مهاجرانی که به شهرستان ها رفته بودند بنای حمله به آنگونه کارهائی که علیه مردم مدینه می شد واگذاشتند جز آنها که در شام بودند. سپس همگی به استثنای مهاجر زادگانی که در شام بودند به مدینه بازگشتند. وضع آنها به عثمان گزارش شد، در نتیجه میان مردم به نطق ایستاده گفت : مردم مدینه شما ریشه و اساس اسلامید . مردم بر اثر فاسد شدن شما به فساد می گرایند و با صالح شدن شما به صلاح خواهند گرائید. خدای را خدای را در صورتی که از هر یک از شما اطلاعی به من برسد دائر بر این که کار ناروائی مرتکب گشته حتما او را تبعید خواهم کرد. هان مبادا ببینم کسی بر ایشان پیشدستی کرده سخنی به زبان آورده یا تقاضائی مطرح سازد. زیرا پیش از شما کسانی بودند که اعضای بدنشان را به شکنجه قطع می کردند و هیچ از حق و وظیفه خویش چیزی به زبان نمی آوردند. عثمان این سیاست را پیش گرفت که هر کس از آنها (یعنی مهاجر زادگان) را که مرتکب شرارتی می شد یا اسلحه می کشید – از چوب دستی گرفته تا شمشیر – یا بی درنگ تبعید می کرد . در نتیجه، پدرانشان از این کار بر آشفتند، حتی به عثمان گزارش رسید که آنها می گویند : در تبعید کردن بدعت گذاشته است، فقط پیامبر خدا (ص) حکم بن ابی العاص را تبعید کرده است . پس گفت : حکم (بن ابی العاص) اهل مکه بود و پیامبر خدا (ص) او را از اینجا به طائف تبعید کرد، و بعد او را به شهرش باز گرداند. بنابراین رسول خدا (ص) او را به خاطر گناهی که کرده بود تبعید کرد و از راه عفو و گذشت به دیارش باز گردانید همچنین جانشین پیامبر (ص) کسانی را تبعید کرد و عمر – رضی الله عنه – نیز پس از آن خلیفه تبعید کرد. قسم بخدا من از راه عفو با شما رفتار می کنم . حوادثی در شرف رخ دادن است که مایل نیستم برای ما و شما رخ دهد و من با احتیاط و دقت از وقوعش جلوگیری می کنم، بنابراین شما هم دقت کنید و از وقوعش پیشگیری کنید .

  الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 323

متن عربی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 323

10- و أخرج «1» (ص 135) بالإسناد الشعیبی:

لمّا حدثت الأحداث بالمدینة خرج منها رجال إلی الأمصار مجاهدین، و لیدنوا من العرب، فمنهم من أتی البصرة، و منهم من أتی الکوفة، و منهم من أتی الشام. فهجموا جمیعاً من أبناء المهاجرین بالأمصار علی مثل ما حدث فی أبناء المدینة، إلّا ما کان من أبناء الشام، فرجعوا جمیعاً إلی المدینة إلّا من کان بالشام، فأخبروا عثمان بخبرهم، فقام عثمان فی الناس خطیباً، فقال:

یا أهل المدینة أنتم أصل الإسلام، و إنّما یفسد الناس بفسادکم، و یصلحون بصلاحکم، و اللَّه و اللَّه و اللَّه لا یبلغنی عن أحد منکم حدثٌ أحدثه إلّا سیّرته، ألا فلا أعرفنّ أحداً عرض دون أُولئک بکلام و لا طلب، فإنّ من کان قبلکم کانت تُقطع أعضاؤهم دون أن یتکلّم أحد منهم بما علیه و لا له. و جعل عثمان لا یأخذ أحداً منهم علی شرّ أو شَهْرِ سلاح عصاً فما فوقها إلّا سیّره. فضجّ آباؤهم من ذلک حتی بلغه أنّهم یقولون: ما أحدث التسییر إلّا أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم سیّر الحکم بن أبی العاص، فقال: إنّ الحکم کان مکیّا، فسیّره رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم منها إلی الطائف، ثمّ ردّه إلی بلده، فرسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم سیّره بذنبه و رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم ردّه بعفوه، و قد سیّره الخلیفة من بعده، و عمر رضی الله عنه من بعد الخلیفة، و ایم اللَّه لآخذنّ العفو من أخلاقکم، و لأبذلنّه لکم من خلقی، و قد دنت أُمور، و لا أُحبّ أن تحلّ بنا و بکم و أنا علی وجلٍ و حذر، فاحذروا و اعتبروا.