روایتی است که احمد حنبل در”مسند ” ش ثبت کرده است از طریق عثمان بن عبد الله بن موهب. می گوید: “مردی از مصر برای زیارت کعبه آمد. دید جمعی نشسته اند. پرسید: اینها کیستند؟ گفتند: قریش. پرسید: پیرو رئیسشان کیست؟ گفتند: عبد الله بن عمر. گفت: ای پسر عمر من از توچیزی می پرسم و ترا به احترام این خانه سوگند می دهم که جواب درست بدهی آیا می دانی که عثمان در جنگ ” احد”گریخت؟ گفت: آری. پرسید. می دانی که در بیعت ” رضوان ” حضور نداشت ” گفت: آری دراین هنگام مرد مصری تکبیرگفت. پسر عمر گفت: بیا تا درباره آنچه پرسیدی توضیح بدهم. درباره فرارش از جنگ ” احد گواهی می دهم که خدا از او درگذشت و بخشیدش. درباره حضور نداشتنش در جنگ ” بدر”، چون همسرش که دختر پیامبر خدا (ص) بود مریض شد و پیامبر(ص) به او فرمود: تو پاداش یک شرکت کننده در جنگ ” بدر ” را خواهی داشت یا سهم او را. درباره عدم حضورش در بیعت”رضوان، ” اگر در نظر قبائل مکه کسی بیش از عثمان عزت و احترام می داشت او را می فرستاد، ولی پیامبر خدا (ص) عثمان رافرستاد، و بیعت ” رضوان پس از رفتن او به مکه صورت گرفت، و به همین جهت پیامبر (ص) دست خویش برهم نهاده گفت: این هم برای عثمان. حالا که این مطالب را فهمیدی برو”. این را بخاری هم ثبت کرده است.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ،ج10،ص100)