اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۴ آذر ۱۴۰۳

علمای قرن یازدهم که واقعه غدیر را نقل کرده‌اند

متن فارسی

305- ملا على بن سلطان محمّد هروى معروف به «قارى» حنفى به مکّه مشرفه آمده و در آنجا مسکن گزیده و در سال 1014 وفات یافته، تألیفات بسیار گرانبهائى دارد، محبّى در جلد 4 «خلاصة الاثر» ص 185 شرح حال او را ذکر و درباره او گوید: یکى از علماء عالى مقام، یگانه زمانش، در تحقیق و تنقیح عبارات (حدیث) داراى تسلط و چهره و هیئت روشن و خیره کننده‌اى بوده، شهرت او کافی است و نیازى بستایش و توصیف ندارد، در هرات متولد شد و بسوى مکه شتافت و در آنجا از استاد ابو الحسن بکرى اخذ حدیث نمود، سپس مشایخ و استادان او را تعداد مینماید، و باز در توصیف او گوید: نام او مشهور گشت و آوازه او در بلاد منتشر گردید، تألیفات بسیار و داراى لطف و مشتمل بر فواید بزرگ فراهم ساخت: از جمله آنها: شرح بر «المشکاة» که چندین مجلد است و نام آن «المرقاة» است، و این بزرگترین و گرامی‌ترین تألیفات او است، و «شرح الشفاء» و «شرح الشمائل»- همینطور تألیفات او را تعداد نموده و تاریخ وفات او را ذکر کرده آنگاه گوید: چون خبر در گذشتن او بعلماء عصر و زمان او رسید- علمآء مصر در جامع از هر مجتمع گشتند- جمع کثیرى شامل چهار هزار تن و بیشتر- و بر او- در حالتیکه بدنش در میان نبود نماز گذاردند، و زرکلى در جلد 2 «الاعلام» خود ص 697 شرح حال او را ثبت و تألیفات او را تعداد نموده، و در جلد 1 «معجم المطبوعات» ص 1792 بیست مجلد از تألیفات چاپ شده او را تعداد کرده، نامبرده (قارى) در «المرقات فی شرح المشکات» در شرح قول مصنّف گوید: (حدیث غدیر را) احمد و ترمذى- روایت نموده‌اند، و در «الجامع»: «حدیث مزبور را» احمد و ابن ماجه از براء روایت نموده‌اند، و احمد از بریدة، و ترمذى و نسائى و ضیاء از زید بن ارقم، آنگاه (در شرح خود در این مورد) مینگارد: در اسناد مصنّف، حدیث از زید بن ارقم را به احمد و ترمذى مسامحه‌ایست که پوشیده نیست، و در روایت منسوب به احمد و نسائى و حاکم از بریده بلفظ:

من کنت ولیه فعلى ولیه ذکر شده، و محاملى در آمالى خود از ابن عباس روایت میکند و لفظ او چنین است: على بن ابى طالب مولى من کنت مولاه، و روایت از او در کلمات پیرامون سند حدیث خواهد آمد.

306- ابو العباس احمد چلبى بن یوسف بن احمد مشهور به «ابن سنان قرمانى» دمشقى- متوفاى 1019، مؤلّف تاریخ مشهور- موسوم به «اخبار الدول و آثار الاول» که چندین بار بچاپ رسیده است، محبّى در جلد 1 خلاصه‌اش ص 209 شرح حال او را ثبت نموده، اشاره بحدیث غدیر از نامبرده در صفحه 60 گذشت.

307- زین الدین- عبد الرؤف بن تاج العارفین بن على حدادى- مناوى- قاهرى- شافعى (در سال 1031 در سن 79 سالگى وفات یافته)- محبّى در جلد 2 «خلاصة الاثر» ص 412 در شرح حال او بسط سخن نموده و درباره او گوید: پیشواى بزرگ، حجّت- صاحب دقت نظر- برگزیده در میان علماء- صاحب تصنیفات مشهور و دایر- بزرگوارترین اهل شهرش (بدون تردید)، نامبرده پیشوائى بوده فاضل، زاهد، عابد، متوجه و خاشع در پیشگاه خداوند، منافع وجودى او بسیار و با کردار پسندیده در طریق قرب بحق به تسبیح و ذکر خدا مشغول بوده، متصف به صبر و صدق بوده، در شبانه روز به یک نوبت غذا اکتفا میکرده، از علوم متنوعه و معارف بقدرى تحصیل نموده که احدى از علماء همزمان او در تحصیل آن قادر نبوده، سپس مشایخ و استادان او را در فقه و اصول و تفسیر و حدیث و ادب و طریقت و خلوت ذکر و تألیفات بسیار او را تعداد و نسبت بآنها بسیار ستایش کرده، نامبرده در «کنوز الحقایق» ص 147، این فرموده پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را: من کنت مولاه فعلى مولاه. و: من کنت ولیه فعلى ولیه. و: على مولى من کنت مولاه روایت کرده، و حدیث نزول آیة سأل سائل در واقعه غدیر خم نقل از کتاب او «فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر» خواهد آمد و همچنین افاده او در صحّت حدیث در باب کلمات پیرامون سند حدیث غدیر خواهد آمد.

308- فقیه- شیخ بن عبد اللّه بن شیخ بن عبد اللّه بن شیخ بن عبد اللّه عیدروس- حسینى- یمنى (در سال 933 متولد و در 1041 وفات یافته، محبّى در جلد 2 «خلاصة الاثر» ص 235 شرح حال او را ثبت و او را با کلمات: استاد بزرگوار- محدّث صوفى- فقیه- ستوده و مشایخ و استادان او را در قرائت حدیث- در یمن و در حرمین و در هند تعداد نموده و کرامتى براى او در مورد بهبودى جراحت سلطان ابراهیم (که زمین گیر شده بود) بامر او- حکایت نموده که در نتیجه سلطان مزبور که نخست رافضى بوده بمذهب اهل سنت و جماعت در آمده!!. و سیّد محمود قادرى مدنى در کتابش «الصراط السّوى» ضمن نقل از کتاب «العقد النبوى و السرّ المصطفوى» تألیف نامبرده، او را با این عنوانها و القاب ستوده: شیخ امام و غوث همام، بحر الحقایق و المعارف، السید السّند و الفرد الامجد* روایت او در مورد نزول آیه سأل سائل پیرامون واقعه غدیر خم نقل از کتاب مذکور «العقد النبوى» خواهد آمد.

309- محمود بن محمّد بن على شیخانى- قادرى- مدنى، مؤلّف کتاب «الصراط السوّى. فی مناقب آل النبى صلّى اللّه علیه و آله و کتاب «حیات الذاکرین» روایت او در مورد نزول آیه سأل سائل پیرامون قضیه غدیر خم خواهد آمد.

310- نور الدین، على بن ابراهیم بن احمد حلبى- قاهرى- شافعى، متوفاى 1044، صاحب کتاب مشهور «السیرة النبویّه» محبّى در جلد 3 «الخلاصه» ص 122 شرح حال او را ثبت و درباره او گوید: پیشواى بزرگوار، جلیل القدرترین مشایخ اعلام، علّامه زمان، کوهى از کوههاى دانش و دریاى بی‌کران آن، داراى منطقه وسیع حلم (بردبارى) دانشمند عالیمقدار، گرد آورنده پراکندگیها، کسى که نقد عمر شریفش را در اندوختن علم نافع و نشر آن صرف نموده، و در اثر رسیدن بمقامات شامخه علوم حظّ و نصیبى احراز کرده که احدى بدان پایه از موفقیت نایل نگشته! مجلس درس او مجمع فضلا بوده و خردمندان و شخصیتهاى بزرگ در حریم دانش او بار سفر میگشودند، منتهاى مراتب تحقیق را پیموده، و با فهم تند و نافذ و نیرومندى فکر، کاوش در فتاوى نموده و بین علم و عمل را جمع کرده، و جدّ و جهد فراوان در درک حقایق نموده، منافع وجودى و آثار علمى او بهمگان رسیده بطوریکه طالبین علم و فضیلت از هر نقطه و شهرى بسوى او میشتافتند، …

سپس در ثنا و ستایش او سخن بسیار گفته و استادان و تألیفات او را تعداد کرده و تالیفاتش را ستوده، تألیفات بسیارى دارد، روایت او در حدیث غدیر در صفحه 59 گذشته و در مورد نزول آیه سأل سائل در اطراف واقعه غدیر و همچنین سخن او در باب کلمات پیرامون سند حدیث غدیر خم خواهد آمد.

311- شیخ احمد بن فضل بن محمّد با کثیر مکى- شافعى- متوفاى 1047، محبى در جلد 1 «خلاصه» ص 271 از او نام برده و گوید: او از ادباء و فضلاء با تمکین حجاز بوده، در فضل و ادب داراى مقامى ارجمند بوده، در علوم فلکیّه و معرفت آفاق جهان و عالم آفرینش دستى داشته و در میان بزرگان و اشراف مکّه منزلت و شهرت بسزائى داشته .. تا آنجا که گوید: از جمله مؤلّفات او «حسن المآل فی مناقب الال» است، که آن را بنام: شریف ادریس امیر مکّه قرار داده، سپس قصیده‌اى از او نقل میکند که ضمن آن شریف حسنى- علىّ بن برکات را مدح و ستایش کرده، روایت او در مورد نزول آیه سأل سائل در اطراف قضیه غدیر خم خواهد آمد و حدیث غدیر از او در صفحات 44 و 91 و 101 مذکور و نامبرده را در پیرامون صحّت حدیث غدیر و مفاد آن سخنى است که در باب کلمات پیرامون حدیث غدیر خم خواهد آمد.

312- حسین بن امام منصور باللّه- قاسم بن محمّد بن على یمنى متوفاى 1050، صاحب تألیف گرانبها و وزین که در دو مجلّد ضخیم در هند به چاپ رسیده و آن را به «غایة السئول فی علم الاصول» نامیده، و شرح آن به نام «هدایت العقول» در سال 1049 از آن فراغت یافته، محبّى در جلد 2 «خلاصه» ص 104 شرح حال او را ثبت و از قول قاضى حسینى مهلا گوید که او در حق نامبرده چنین گفته: پیشواى علوم محمّد صلّى اللّه علیه و آله، آنچنان کسى که اهل تحقیق، اعتراف به مراتب تحقیق او، و ارباب دقّت نظر تصدیق بدقّت نظر او نمودند و در تمام اقطار بلاد یمن بدارا بودن علوم عالیه مشهور گشته، او از پدرش: امام منصور اخذ حدیث نموده، سپس بقیه استادان او را ذکر نموده و از جمله تصانیف عالیه او همین کتاب «غایة السئول» و شرح آن: «هدایت العقول» را بشمار آورده و کتابى هم در آداب علماء و متعلّمین، سپس گوید:

نامبرده کتاب مزبور را از «جواهر العقدین» تالیف سید سمهودى خلاصه نموده، سپس قطعه‌اى از نمونه‌هاى شعر او را ذکر نموده.

نامبرده در کتاب خود «هدایت العقول» (که در نزد مؤلّف معظم «الغدیر» موجود است) حدیث غدیر را بطرق بسیار ذکر نموده که هر گاه جداگانه آنرا تنظیم میکرد خود رساله‌اى مستقل بود، سخن او در باب کلمات پیرامون سند حدیث غدیر خم خواهد آمد.

313- شیخ احمد بن محمّد بن عمر- قاضى القضات- ملقّب به- شهاب الدّین- خفاجى- مصرى- حنفى- متوفاى 1069 (که سن او قریب نود سال بوده)، محبّى در جلد 1 «خلاصه الاثر» ص 331- 343 در شرح حال و ستایش او بسط کلام داده و استادان و تألیفات او را تعداد کرده و اشعار نموده که نامبرده متصدى قضاوت شد و بدمشق آمد و در آنجا مسکن گرفت، و نمونه‌اى از شعر او را ذکر کرده و درباره او چنین گوید:

داراى- تصنیف‏هاى حسّاس و مهّم و یکى از شخصیّتهائى است، که در احاطه و تخصص شهرت جهانى یافته، و در عصر خود بمانند ماه آسمان دانش و خورشید تابان در افق نظم و نثر بوده، بر اهل تألیف و ارباب تصنیف ریاست و سرورى داشته و نام و شخصیّت او بتمام نقاط منتشر گشته و اخبار او چون ستاره‌گان درخشان فلک در افق علوم تابیده و هر که را دیدیم و از هر کسى که ملاقات او را درک کرده- شنیدیم، همگان به یگانه بودن و برترى او در تقریر و تحریر و حسن انشاء معترف بودند، و کسى در زمان او بجایگاه بلند او در دانش نرسیده، و تألیفات او بسیار و در خور استفاده عموم و در تمام بلاد منتشر گشته و از این راه موفقیت و سعادت بزرگى را احراز نموده است، تا آخر … نامبرده حدیث غدیر را در جلد 3 شرحى که بنام «نسیم الریاض» بر کتاب «الشفاء» تألیف قاضى عیاض نوشته و در چهار مجلد بچاپ رسیده، در ص 456 ذکر نموده، آنجا که مصنّف (قاضى عیاض) گوید: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره على علیه السّلام فرمود من کنت مولاه فعلى مولاه؛ اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، شارح نامبرده گوید: و این فرمایش در غدیر خم بوده در حالی که آن حضرت براى مردم خطبه خواند …

314- عبد الحقّ بن سیف الدّین دهلوى- بخارى- متوفاى 1052، صاحب تألیفات گرانبها، از جمله: «اللمعات فی شرح المشکات»، و «رجال المشکات» و «ترجمه فصل الخطاب»، و «جذب القلوب»، و «اخبار الاخیار» و «مدارج النبوّه»، لفظ نامبرده در کلمات پیرامون سند حدیث غدیر خواهد آمد.

315- محمّد بن محمّد مصرى، مؤلّف کتاب «الدّرر العوال بحلّ الفاظ بدء المآل»، در کتاب مزبور در ذکر نام أمیر المؤمنین علیه السّلام گوید: در فضل او احادیث بسیار وارد شده، از جمله آنها: فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده.

316- محمّد محبوب العالم ابن صفى الدّین جعفر- بدر العالم، مؤلّف تفسیر مشهور به (تفسیر شاهى)، روایت او در باب نزول آیه تبلیغ درباره على علیه السّلام و نزول آیه سأل سائل پیرامون حدیث غدیر نقل از تفسیر نامبرده خواهد آمد.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 289 – 294

متن عربی

 «القرن الحادی عشر»

305- الملّا علیّ بن سلطان محمد الهرویّ، المعروف بالقاری، الحنفیّ، نزیل مکّة المشرّفة: المتوفّى (1014)، صاحب تآلیف کثیرة قیِّمة.

ترجمه المحبّی فی خلاصة الأثر (3/185)، و قال: أحد صدور العلم، فرد عصره، الباهر السمت فی التحقیق و تنقیح العبارات، و شهرته کافیة عن الإطراء فی وصفه، ولد بهراة، و رحل إلى مکّة، و أخذ بها عن الأستاذ أبی الحسن البکری. ثمّ عدّ مشایخه، فقال:

و اشتهر ذکره، و طار صیته، و ألّف التآلیف الکثیرة اللطیفة المحتویة على الفوائد الجلیلة، منها شرحه على المشکاة فی مجلّدات أسماه المرقاة، و هو أکبرها و أجلّها، و شرح الشفاء، و شرح الشمائل، فعدّ تآلیفه، و أرّخ وفاته، و قال: و لمّا بلغ خبر وفاته علماء مصر صلّوا علیه بجامع الأزهر صلاة الغیبة فی مجمع حافل یجمع أربعة آلاف نسمة فأکثر.

و ترجمه الزرکلی فی أعلامه «1» (2/697)، و عدّ تآلیفه، و ذُکِر فی معجم المطبوعات (2/1792) عشرون من تآلیفه المطبوعة.

قال فی المرقاة شرح المشکاة «2»، فی شرح قول المصنّف: رواه أحمد و الترمذی-:

و فی الجامع: رواه أحمد و ابن ماجة عن البراء، و أحمد عن بریدة، و الترمذی و النسائی و الضیاء عن زید بن أرقم، ففی إسناد المصنِّف الحدیث عن زید بن أرقم إلى

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 290

أحمد و الترمذی مسامحة لا تخفى،

و فی روایة لأحمد و النسائی و الحاکم عن بریدة بلفظ: «من کنتُ ولیَّه فعلیٌّ ولیّه»

، و روى المحاملی فی أمالیه عن ابن عبّاس، و لفظه: «علیّ ابن أبی طالب مولى من کنتُ مولاه».

و یأتی عنه فی الکلمات حول سند الحدیث.

306- أبو العبّاس أحمد چلبی بن یوسف بن أحمد، الشهیر بابن سنان القرمانیّ، الدمشقیّ: المتوفّى (1019)، مؤلِّف التاریخ المشهور أخبار الدول و آثار الأُول، المطبوع غیر مرّة.

ترجمه المحبّی فی خلاصته (1/209).

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 27).

307- زین الدین عبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علیّ الحدّادیّ، المناویّ، القاهریّ، الشافعیّ: المتوفّى (1031) عن (79) عاماً.

بسط القولَ فی ترجمته المحبّی فی خلاصة الأثر (2/412)، و قال: الإمام الکبیر الحجّة الثبت القدوة صاحب التصانیف السائرة، أجلُّ أهل عصره من غیر ارتیاب، و کان إماماً فاضلًا زاهداً عابداً قانتاً للَّه خاشعاً له، کثیر النفع، و کان متقرِّباً بحسن العمل، مثابراً على التسبیح و الأذکار، صابراً صادقاً، و کان یقتصر یومه و لیلته على أکلة واحدة من الطعام، و قد جمع من العلوم و المعارف على اختلاف أنواعها و تباین أقسامها ما لم یجتمع فی أحد ممّن عاصره. ثمّ ذکر مشایخه فی الفقه و الأصول و التفسیر و الحدیث و الأدب و الطریقة و الخلوة، و عدّ تآلیفه الکثیرة، و أثنى علیها و أکثر.

روى فی کنوز الحقائق «1» (ص 147): «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» و «من کنت ولیّه فعلیٌّ ولیُّه» و «علیٌّ مولى من کنتُ مولاه».

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 291

و یأتی عن کتابه فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) فی واقعة الغدیر، کما یأتی ما أفاده فی صحّة الحدیث فی الکلمات حول سنده.

308- الفقیه شیخ بن عبد اللَّه بن شیخ بن عبد اللَّه بن شیخ بن عبد اللَّه العیدروس، الحسینیّ، الیمنیّ: المولود (933) و المتوفّى (1041).

ترجمه المحبّی فی الخلاصة (2/235)، و أثنى علیه: بالأستاذ الکبیر المحدّث الصوفی الفقیه، و عدّ مشایخه فی القراءة بالیمن و الحرمین و الهند، و ذکر له کرامة بُرءِ جُرحِ السلطان إبراهیم المقعد له بأمر منه، و اعتناق السلطان مذهب أهل السنّة و الجماعة بیده بعد ما کان رافضیّا.

و أثنى علیه السیّد محمود القادریّ المدنیّ فی کتابه الصراط السویِّ عند النقل عن تألیف المترجم العقد النبویّ و السرّ المصطفویّ بقوله: الشیخ الإمام و الغوث الهمام بحر الحقائق و المعارف، السیّد السند، و الفرد الأمجد.

یأتی عن تألیفه المذکور- العقد النبویّ- نزولُ آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول واقعة الغدیر.

309- محمود بن محمد بن علیّ الشیخانیّ، القادریّ، المدنیّ: مؤلّف الصراط السویِّ فی مناقب آل النبیّ، و کتاب حیاة الذاکرین.

یأتی عنه نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول قضیّة الغدیر. ع «1» (1/214).

310- نور الدین علیُّ بن إبراهیم بن أحمد الحلبیّ، القاهریّ، الشافعیّ: المتوفّى (1044)، صاحب السیرة النبویّة الشهیرة.

ترجمه المحبّی فی الخلاصة (3/122)، و قال: الإمام الکبیر أجلّ أعلام المشایخ و علّامة الزمان، کان جبلًا من جبال العلم، و بحراً لا ساحلَ له، واسع الحلم، علّامةً

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 292

جلیل المقدار، جامعاً لأشتات العلى، صارفاً نقد عمره فی بثِّ العلم النافع و نشره، و حَظِیَ فیه حُظوة لم یحظَ بها أحد مثله، فکان درسه مجمع الفضلاء، و محطّ رحال النبلاء، و کان غایةً فی التحقیق، حادَّ الفهم، قویَّ الفکرة، متحرِّیاً فی الفتاوی، جامعاً بین العلم و العمل، صاحب جدٍّ و اجتهاد، عمَّ نفعه الناس، فکانوا یأتونه لأخذ العلم عنه من البلاد. ثمّ أطنب فی الثناء علیه، و ذکر مشایخه و تآلیفه، و أثنى علیها، و هی کثیرة.

مرّ الحدیث عنه (ص 27)، و یأتی عنه حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول واقعة الغدیر، کما تأتی کلمته فی الکلمات حول سند الحدیث.

311- الشیخ أحمد بن الفضل بن محمد با کثیر المکیّ، الشافعیّ: المتوفّى (1047).

ذکره المحبّی فی الخلاصة (1/271)، و قال:

من أدباء الحجاز و فضلائها المتمکِّنین، کان فاضلًا أدیباً، له مقدارٌ علیّ، و فضلٌ جلیّ، و کان له فی العلوم الفلکیّة و علم الآفاق و الزایرجات ید عالیة، و کان له عند أشراف مکّة منزلة و شهرة… إلى أن قال:

و من مؤلَّفاته حسن المآل فی مناقب الآل، جعله باسم الشریف إدریس أمیر مکّة. ثمّ ذکر له قصیدة یمدح بها الشریف الحسنیَّ علیّ بن برکات.

یأتی عنه نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول واقعة الغدیر، و مرّ عنه (ص 18، 47، 54)، و له کلام حول صحّة الحدیث یأتی فی الکلمات، کما یأتی کلامه فی مفاده فی الکلمات حول المفاد.

312- الحسین ابن الإمام المنصور باللَّه القاسم بن محمد بن علیّ الیمنیّ: المتوفّى (1050)، صاحب التألیف القیّم المطبوع فی مجلّدین ضخمین فی الهند، أسماه غایة السؤول فی علم الأصول، و شرحه هدایة العقول، فرغ منه سنة (1049).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 293

ترجمه المحبّی فی الخلاصة (2/104)، و قال: قال القاضی الحسین المُهَلّا فی حقِّه: إمام علوم محمد الذی اعترف أولو التحقیق بتحقیقه، و أذعن أرباب التدقیق لتدقیقه، و اشتهر فی جمیع الأقطار الیمنیّة بالعلوم السنیّة، أخذ عن والده الإمام المنصور. و ذکر بقیّة مشایخه، و عدّ من تصانیفه الغایة المذکورة و شرحها، و کتاباً فی آداب العلماء و المتعلّمین، ثمّ قال: اختصره من کتاب جواهر العقدین للسیّد السمهودی. ثمّ ذکر قطعةً من نماذج شعره.

ذکر فی کتابه المذکور هدایة العقول- الموجود عندنا- حدیث الغدیر بطرق کثیرة لو أُفردت تأتی رسالة، و تأتی له کلمة فی الکلمات حول سند الحدیث.

313- الشیخ أحمد بن محمد بن عمر قاضی القضاة، الملقَّب بشهاب الدین الخفاجیّ، المصریّ، الحنفی: المتوفّى (1069)، و قد أناف على التسعین.

بسط القول فی ترجمته المولى المحبّی فی خلاصة الأثر (1/331- 343) بالثناء علیه، و ذکر مشایخه، و عدّ تآلیفه و تولّیه القضاء و نزوله بدمشق و نماذج من شعره، قال:

صاحب التصانیف السائرة، و أحد أفراد الدنیا، المجمع على تفوّقه و براعته، و کان فی عصره بدر سماء العلم، و نیّر أُفق النثر و النظم، رأس المؤلّفین، و رئیس المصنّفین، سار ذکره سیر المَثَل، و طلعت أخباره طلوع الشُّهُب فی الفلک، و کلُّ من رأیناه و سمعنا به ممّن أدرک وقته معترفون له بالتفرّد فی التقریر و التحریر و حسن الإنشاء، و لیس فیهم من یلحق شأوه، و تآلیفه کثیرة ممتعة مقبولة، و انتشرت فی البلاد، و رُزِق فیها سعادة عظیمة…

ذکر الحدیث فی کتابه شرح الشفاء للقاضی عیاض، الموسوم بنسیم الریاض «1»، المطبوع فی أربع مجلّدات فی (3/456) قال- عند قول المصنّف: قال‏

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 294

رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم فی علیّ: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه، اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه»-: و هو عند غدیر خُمّ، و قد خطب الناس.

314- عبد الحقِّ بن سیف الدین الدهلویّ، البخاریّ: المتوفّى (1052)، صاحب التآلیف القیِّمة، منها: اللمعات فی شرح المشکاة، رجال المشکاة، ترجمة فصل الخطاب، جذْبُ القلوب، أخبار الأخیار، مدارج النبوّة.

یأتی لفظه فی الکلمات حول سند الحدیث.

315- محمد بن محمد المصریّ، مؤلّف الدرر العوال بحلِّ ألفاظ بدء المآل.

قال فی کتابه المذکور عند ذکر أمیر المؤمنین علیه السلام: ورد فی فضله أحادیث کثیرة، منها

قوله صلى الله علیه و سلم: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه، اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه» ع «1» (1/222).

316- محمد محبوب العالم ابن صفیّ الدین جعفر بدر العالم: مؤلّف التفسیر الشهیر بتفسیر شاهی.

یأتی عن تفسیره المذکور نزول آیة التبلیغ فی علیّ علیه السلام و نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول قضیّة الغدیر.