قاضى جمال الدین مکى، درگذشته به سال 1012
– براى هر توشه و زادى، چه یاور خوبى هستى. تو بهترین مولاى بندگانى.
– سوگند بجان من، که تو بهترین نعمتها و قدرتها را دارى، و پیشوا و یگانه در میان بندگان هستى.
– در روز قیامت، براستى که بر گردن بندگان، ولایت دارى، ولایتى موروث.
– چرا که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، در غدیر خم، ترا به سرورى هر مؤمن منقاد برگزیده است.
– هر قومى که از تو اطاعت کرد، هدایت یافت. و هر نادانى، در جهالت فرو رفت.
– آنگاه پیامبر فرمود: خدایا دوست بدار دوست على را، و دشمنش را دشمن بدار.
– بر دوستارانش رحمت تفضل کن، و دشمنانش را لعنت و نقمت فرست.
– و این چنان شرف بزرگ، و مجد گرانمایه و افتخارى است، که عظمت دیگر هدایتگران را از بین میبرد.
– تو در اصلاب پاک بودى، که به معراج بلندترین پایگاه رسیدى، و در رده بزرگواران قرار گرفتى، و از همان هنگام به وحدانیت خدا لبیک گفته و اقرار آوردى.
– در برابر این مزایایى که نور و روشنایى آن، شبهاى تیره را روشن میکند، این کدامین مغرور است که با تو برابرى تواند کرد؟
– و آن کدام نادان است، که در عرصه دانشها، با تو به مسابقه و مقابله برخیزد؟ چنین کسى، جز انسان تهى از فهم، نمیتواند باشد.
– تو، در میان هر فضیلتى، بهترین، و در صدر هر کمالى، صدر نشین هستى.
– خاندان تو، از منکران نادان منزه است. و بخیلان را به تبار و خاندان تو راهى نیست.
– پس جاوید و پایدار بمان، که سلامت وقف تست، و مدح و ستایش تو، چندین برابر، و روز افزون باد.
نقل از سلافة العصر ص 117، سلوة الغریب، که هر دو از سید على خان مدنى است.
در دنباله شعر فوق باید گفت:
پیش از این ابیات، شاعر ما نامهاى دارد خطاب به شریف اجل امیر نصیر الدین حسین پسر ابراهیم پسر سلام، که بسال 1023 در طائف وفات یافت و در مکه مشرفه بخاک سپرده شد. این نامه در نوع خود، بدیع و جالب است و انشایى بلیغ دارد. گوهر کلماتش به سلک کشیده شده، و مروارید کلامش بخوبى نظم یافته.
تمام این نامه، در سلافة العصر صفحه 117- 119 آورده شده است. و این امیر نصیر الدین، همان عموى جد سید على خان مدنى صاحب «سلافة» میباشد، یعنى برادر سید احمد نظام الدین جد سید على خان. صاحب «سلافة» در «سلوة الغریب» مینویسد: او امامى فاضل، و در علوم عربیت مجتهدى مبرز. و آراسته به صفت زهد و تقوى و صلاح بود، تا جائى که درباره او گفتهاند: در زهد و پارسائى و بیاعتنایى به دنیا، به حدى بود که دست به هیچ دینار و درهمى نزده بود، و هر کارى که در طول روز انجام میداد، یادداشت میکرد و شب هنگام آنها را از نظر میگذرانید. هرگاه اعمال شایسته بود، خدا را سپاس میگفت، و چنانچه جز آن بود، استغفار میکرد، و از خدا آمرزش میخواست. و هیچیک از خدمتکاران را، در حرم تأدیب نمیکرد.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 429