اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

صدیق اکبر و فاروق امت

متن فارسی

و مقصود عبدی کوفی شاعر از “صدیق “،امیرمومنان صلوات الله علیه است؛ چه وی صدیق این امت و این لقب خاص اوست . محب الدین طبری در کتاب ریاضش گفته است: همانا رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)علی را صدیق نامید و نیز در ص 155 آورده است که: ” خجندی” گفت: علی (علیه السلام)به لقب ” یعسوب الامه ” و ” صدیق اکبر ” ملقب است و در این باره اخبار فراوانی رسیده است که برخی از آنها را یاد میکنیم:

1-  “ابن سجاد” و “احمد ” در کتاب ” المناقب ” از قول ابن عباس روایت کرده اند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده اند که: صدیقان سه تن اند، حزقیل که مومن آل فرعون است و حبیب که صاحب آل یاسین است، و علی بن ابی طالب.

و ” ابو نعیم ” این روایت را در ” المعرفه ” آورده و ” ابن عساکر ” نیز آن را از قول ” ابی لیلی ” نقل کرده و این دو عبارت را برحدیث افزوده اند که پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم)فرمودند: و علی بالاتر از آنها است.

 محب الدین طبری در 2 ص 154 ” ریاض ” و پنجی ” در ص 47 ” کفایه، ” روایت را با ” عبارت ابی لیلی، و سیوطی در ” جمع الجوامعش ” بطوری که در ج 6 ص 152 ترتیب آن آمده است و ” ابن حجر ” در ص 74صواعق، ” آن را به عبارت ” ابن عباس ” آورده اند، و در ص 75 ” صواعق ” نیز این حدیث به عبارت ” ابی لیلی ” تکرار گردیده است.

2- رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند: همانا این ” علی ” نخستین کسی است که به من ایمان آورد و اولین کسی خواهد بود که در روز رستاخیز با من مصافحه می کند، و اوست صدیق اکبر و این است فاروق این امت که حق را از باطل جدا می کند و این است یعسوب مومنان. ” طبرانی ” این روایت را از ” سلمان ” و ” ابی ذر ” و ” بیهقی ” و ” عدنی ” از ” حذیفه، ” و ” هیثمی ” درج 9 ص 102 مجمع و ” حافظ گنجی ” در ص 79 کفایه این روایت را از طریق ” حافظ ابن عساکر ” آورده اند و در پایان حدیث چنین آمده است که: پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: و اوست باب ” مدینه علم من که از جانب آن وارد می شوند و او است خلیفه من پس از من.

“متقی هندی ” این روایت را با عبارت اول در صفحه656  کتاب ” اکمال کنز العمال ” آورده است.

3- “ابن عباس و ابی ذر ” گفته اند: از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)شنیدیم که به علی (علیه السلام)می فرمود: انت الصدیق الاکبر و انت الفاروق الذی یفرق بین الحق و الباطل: توئی صدیق اکبر و توئی فاروقی که حق را از باطل جدا می کند.

“محب الدین ” در ص 155 ” ریاض ” روایت را آورده و گفته است: و در روایتی چنین است که فرمود و انت یعسوب الدین.

حاکمی و قرشی نیز در ص 35 شمس الاخبار این خبر را آورده و افزوده اند که فرمود: و انت یعسوب المومنین.

 این روایت را شیخ الاسلام حموئی در باب 24الفرائدآورده و ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه 3 ص 257 روایت را ازقول ” ابی رافع ر یاد کرده و عبارتش این است: ابو رافع گفت برای خداحافظی به خدمت ابی ذر آمدم،چون خواستم از نزد او بیرون آیم؛بمن و جمع همراهانم گفت: به زودی فتنه ای پدید می آید، از خداوند بترسید و بر شما باد که از بزرگ مردی چون علی بن ابی طالب پیروی کنید چه من از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)شنیدم که به او می فرمود: تو نخستین کسی هستی که بمن ایمان آوردی و در رستاخیز اولین کسی خواهی بود که با من مصافحه می کنی و توئی صدیق اکبر و توئی فاروقی که حق و باطل را از هم جدا می کند و توئی یعسوب مومنان، و ثروت یعسوب کافران است. و توئی برادرو وزیر من و بهتر کسی که پس از من می ماند و پیمان مرا نگه می دارد.

قاضی ایجی در ص 276 ج 3المواقف وصفوری درص 25 ج 2، نزهه المجالس این روایت را آورده اند.

4-  پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: در شب معراج،پروردگارم به من گفت: ای محمد چه کسی را به خلافت خود بر امت گمارده ای؟

 گفتم:

پروردگارا تو دانا تری.

فرمود: ای محمد من ترا به رسالت نیز بر گزیدم و برای خویش انتخابت کردم، تو پیغمبر من و برگزیده من از میان آفریدگان منی، و پس از تو؛ آن صدیق اکبر و آن پاک و پاکیزه نهادی است که او را از سرشت تو آفریدم و وی را وزیرتو ساختم و پدر دو سبط پاک و پاکیزه نهاد تو،  آن دو سرور جوانان اهل بهشت قرار دادم و همسر او بهترین زنان جهان است؛ تو،درختی، و علی شاخه و فاطمه برگ و حسن و حسین بار آن درخت اند. آن دورا از سرشت علیین آفریدم و شیعه شما را از (طینت)شما ساختم، چه اگر گردنهای آنان را به شمشیر بزنند بر مهرشان نسبت بشما می افزایند، گفتم: پروردگارا صدیق اکبر کیست؟

فرمود: برادرت،علی بن ابی طالب است.

قرشی در ص 32 شمس الاخبار، این روایت را آورده است.

5-  حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: من بنده خدا و برادر پیغمبر و صدیق اکبرم و کسی( به این لقب) پس از من قائل نخواهد شد، مگر آنکه دروغگو و دروغ پرداز باشد. من هفت سال پیش از همه مردم نماز گزارده ام.

ابن ابی شیبه، بسند صحیح این روایت را آورده و نسائی نیز در ص 3 خصائص با سندی که رجال آن ثقه اند و ابن ابی عاصم در کتاب ” السنه ” و حاکم در ص 112 ج 3 ” المستدرک ر روایت را آورده و آن را صحیح دانسته است. ابو نعیم نیز در المعرفه و ابن ماجه در ص 57 ج 1 سنن خود به سند صحیح آورده اند. طبری در ص 213 ج 2تاریخش با اسناد صحیح و عقیلی و خلعی نیزاین حدیث را آورده اند. ابن اثیر در ص 22 ج 2 الکامل و ابن ابی الحدید در ص 257 ج 3 شرح النهج  ومحب الدین طبری در ص 6 ذخائر و ص 155 و 167 و 158 ج 2 ریاض و حموئی در باب 49 فرائد و سیوطی، آن طور که درص 394 ، ج 6 ترتیب جمع وص55  ج 2 طبقات شعرانی آمده است؛ چنین است که:علی(رضی الله عنه)گفت: انا الصدیق الاکبر، لا یقولها بعدی الا کاذب.

6- معاذه گفت: از علی آن گاه که بر منبر بصره خطبه می خواند، شنیدم که می گفت: منم صدیق اکبر که ایمان آوردم پیش از آنکه ابوبکر ایمان آورد و اسلام آوردم پیش از آنکه ابو بکر اسلام آورد. ابن قتیبه در ص 73 ” معارف ” و ابن ایوب و عقیلی و محب الدین در ص 85 ذخائر و ص 155 و 157 ج 2 ” ریاض ” این روایت را آورده اند و ابن ابی الحدید درص 251 و 257 ج 3 شرح نهج البلاغه و سیوطی در جمع الجوامع، بنابر آن چه در ص 405 ج 6 ترتیب آن آمده است به ذکر این روایت پرداخته اند.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص: 440

متن عربی

قوله: صِدِّیقةٌ.

یعنی به فاطمة بنت النبی صلی الله علیه و آله و سلم سماها به أبوها، فیما

أخرجه أبو سعید فی شرف النبوّة عن رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم أنّه قال لعلیّ: «أوتیتَ ثلاثاً لم یُؤتَهنَّ أحدٌ و لا أنا: أوتِیتَ صهراً مثلی و لم أُوتَ أنا مثلی «2». و أوتیتَ زوجة صدِّیقة مثل ابنتی و لم أوتَ مثلها زوجة. و أوتِیتَ الحسن و الحسین من صلبک و لم أُوت من صلبی مثلهما، و لکنّکم منّی و أنا منکم». الریاض النضرة «3» (2/202).

و عن عائشة أمِّ المؤمنین قالت: ما رأیت أحداً کان أصدق لهجةً من فاطمة إلّا أن یکون الذی ولدها صلی الله علیه و آله. حلیة الأولیاء (2/42)، الاستیعاب «4» (4/377- 378)، ذخائر العقبی (ص 44)، تقریب الأسانید و شرحه (1/150)، مجمع الزوائد (9/201)

 

و قال: رجاله رجال الصحیح.

قوله: لصدّیق.

یعنی به أمیر المؤمنین- صلوات اللَّه علیه- و هو صدّیقُ هذه الأمّة و ذلک لقبه الخاص. قال محبُّ الدین الطبری فی ریاضه «5»: إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم سماه صدِّیقاً. و قال فی (ص 155): قال الخجندی: و کان یُلَقَّبُ بیعسوب الأمّة و بالصدِّیق الأکبر. و هناک

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص: 441

أخبارٌ کثیرةٌ نذکر بعضها:

1-أخرج ابن النجّار و أحمد فی المناقب «1» عن ابن عبّاس عن رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم: «الصدِّیقون ثلاثةٌ: حزقیل مؤمن آل فرعون، و حبیب النجّار صاحب آل یاسین، و علیُّ بن أبی طالب». و أخرجه أبو نعیم فی المعرفة «2» و ابن عساکر «3» عن أبی لیلی، و زادا فی لفظهما: «و هو أفضلهم».

و أخرجه «4» محبُّ الدین الطبری فی الریاض (2/154)، و الکنجی فی الکفایة (ص 47) بلفظ أبی لیلی، و السیوطی فی جمع الجوامع کما فی ترتیبه (6/152)، و ابن حجر فی الصواعق (ص 74) بلفظ ابن عبّاس، و (ص 75) بلفظ أبی لیلی.

 

2-عن رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم: «إنّ هذا أوّل من آمن بی، و هو أوّل من یصافحنی یوم القیامة، و هو الصدِّیق الأکبر، و هذا فاروق هذه الأمّة، یَفْرُقُ بین الحقِّ و الباطل، و هذا یعسوب المؤمنین».

أخرجه «5» الطبرانی عن سلمان و أبی ذر، و البیهقی و العدنی عن حذیفة، و الهیثمی فی المجمع (9/102)، و الحافظ الکنجی فی الکفایة (ص 79) من طریق الحافظ ابن عساکر و فی آخره «و هو بابی الذی أُوتی منه و هو خلیفتی من بعدی». و ذکره باللفظ الأوّل المتّقی الهندی فی إکمال کنز العمّال (6/56).

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص: 442

3-عن ابن عبّاس و أبی ذرّ قالا: «سمعنا النبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم یقول لعلیّ: أنت الصدّیق الأکبر، و أنت الفاروق الذی یَفْرُقُ بین الحقِّ و الباطل».

أخرجه محبُّ الدین فی الریاض «1» (2/155) و قال: و فی روایة: «و أنت یعسوب الدین» عن الحاکمی «2». و القرشی فی شمس الأخبار «3» (ص 35) و فیه: «و أنت یعسوب المؤمنین». و رواه مع الزیادة شیخ الإسلام الحمّوئی فی الفرائد «4» فی الباب الرابع و العشرین. و ابن أبی الحدید عن أبی رافع فی شرح النهج «5» (3/257) و لفظه: قال أبو رافع: أتیت أبا ذر بالربذة أُودِّعهُ، فلمّا أردتُ الانصراف قال لی و لأُناس معی: ستکون فتنةٌ فاتّقوا اللَّه و علیکم بالشیخ علیِّ بن أبی طالب فاتّبعوه؛ فإنّی سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یقول له: «أنت أوّل من آمن بی، و أوّل من یصافحنی یوم القیامة، و أنت الصدِّیق الأکبر، و أنت الفاروق الذی یَفْرُق بین الحقِّ و الباطل، و أنت یعسوب المؤمنین، و المال یعسوب الکافرین، و أنت أخی و وزیری، و خیر من أترک بعدی، و تنجزُ موعدی».

و ذکره القاضی الإیجی فی المواقف «6» (3/276)، و الصفوری فی نزهة المجالس (2/205).

4-عن النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «قال لی ربّی لیلةَ أُسری بی: من خَلَّفْتَ علی أمّتک یا محمد؟ قال: قلت: یا ربّ أنت أعلم.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص: 443

قال: یا محمد انتجبتک «7» برسالتی، و اصطفیتک لنفسی، و أنت نبیّی و خیرتی من خلقی، ثمّ الصدِّیقُ الأکبر الطاهر المطَهّر الذی خلقتُه من طینتک و جعلتُه وزیرک و أبا سبطَیک السیِّدین الشهیدین الطاهرین المطهَّرین سیِّدَی شباب أهل الجنّة و زوّجته خیر نساء العالمین، أنت شجرةٌ و علیٌّ أغصانها و فاطمة ورقها و الحسن و الحسین ثمارها، خلقتُهما من طینة عِلِّیِّین و خلقتُ شیعتَکم منکم، إنَّهم لو ضُربوا علی أعناقِهم بالسیوف ما ازدادوا لکم إلّا حبّا. قلت: یا ربّ و من الصدِّیق الأکبر؟

قال: أخوک علیٌّ بن أبی طالب». أخرجه القرشی فی شمس الأخبار «8» (ص 33).

5-عن علیّ علیه السلام أنّه قال: «أنا عبد اللَّه و أخو رسوله و أنا الصدِّیق الأکبر لا یقولها بعدی إلّا کذّاب مُفترٍ، لقد صلّیتُ قبلَ الناس سبعَ سنین».

أخرجه ابن أبی شیبة بسند صحیح، و النسائی فی الخصائص (ص 3) بسند رجاله ثقات، و ابن أبی عاصم فی السنّة، و الحاکم فی المستدرک (3/112) و صحّحه، و أبو نعیم فی المعرفة، و ابن ماجة فی سننه (1/57) بسند صحیح، و الطبری فی تاریخه (2/213) بإسناد صحیح، و العقیلی، و الخلعی، و ابن الأثیر فی الکامل (2/22)، و ابن أبی الحدید فی شرح النهج (3/257)، و محبّ الدین الطبری فی الذخائر (ص 60)، و الریاض (2/155، 158، 167)، و الحمّوئی فی الفرائد فی الباب التاسع و الأربعین، و السیوطی فی الجمع کما فی ترتیبه (6/394)، و فی طبقات الشعرانی (2/55): قال علیٌّ رضی الله عنه: «أنا الصدِّیقُ الأکبر لا یقولُها بعدی إلّا کاذب» «9».

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص: 444

6-عن معاذة قالت: سمعت علیّا، و هو یخطب علی منبر البصرة، یقول: «أنا الصدِّیق الأکبر، آمنتُ قبل أن یؤمن أبو بکر و أسلمتُ قبل أن یُسلِمَ أبو بکر».

أخرجه ابن قتیبة فی المعارف (ص 73)، و ابن أیّوب، و العقیلی، و محبُّ الدین فی الذخائر (ص 58)، و الریاض (2/155، 157)، و ذکره ابن أبی الحدید فی شرح النهج (3/251، 257)، و السیوطی فی جمع الجوامع کما فی ترتیبه (6/405) «1».