همچون حاکم در «المستدرک ج 2 ص 615» و نیز بیهقی و طبرانی و سبکی و قسطلانی و عزامی و بلقینی و زرقانی و جز آنان- که گفت: خداوند به عیسی- درود بر او- الهام کرد که ای عیسی به محمد ایمان بیاور و کسانی از پیروانت را که او را دریابند بفرمای تا به او بگروند که اگر محمد نبود آدم را نمی آفریدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمی آفریدم «1»
از زبان عمر- پسر خطاب- نیز گزارش شده که گفت: فرستاده خدا(ص) گفت: چون آدم آن لغزش را کرد گفت: پروردگارا! تو را به محمد سوگند که مرا بیامرز، خدا گفت: ای آدم! محمد را چگونه شناختی با اینکه او را نیافریده ام گفت پروردگارا! از این روی که چون مرا با دست توانای خویش آفریدی و از روح خود در من دمیدی سر برداشتم و ستون های عرش را نگریستم که بر پایه های آن نوشته بود: خدائی جز خدای یکتا نیست و محمد برانگیخته خدا است «2». پس دانستم تو تنها نام کسی را بر نام خویش می افزائی که از همه آفریدگانت دوست تر داری. خدا گفت ای آدم! راست گفتی به راستی او دوست ترین آفریدگان است نزد من، مرا به حق او بخوان که آمرزیدمت و اگر محمد نبود تو را نمی آفریدم.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 57