در جنگ صفین، جوانی جنگجو از سپاه معاویه در حالی بیرون تاخت که این شعر رزمی را میخواند:
من پسر ارباب پادشاهان غسّانم*
و امروز بر دین و آئین عثمانم
خویشان ما به ما از ماجرا خبر داده و*
گفتهاند که علی، عثمان را کشته است
آنگاه حمله آورده بهر سو شمشیر میزد، و سپس شروع کرد به ناسزا گوئی به علی (ع). هاشم بن عتبه (المرقال) به او گفت: حرفی که تو میزنی باز خواست و محاکمه دارد و این جنگ تو حساب و کتاب بدنبال دارد. بنابراین از خدا بترس و بدان که تو را به نزد او میبرند و از تو درباره این حال و کردارت بازخواست خواهد کرد. جوان جنگجو گفت: من باین دلیل با شما میجنگم که رهبر شما چنانکه به من گفتهاند نماز نمیخواند و شما هم نماز نمیخوانید، و باز باین دلیل با شما میجنگم که رهبر شما خلیفه ما را کشته است و شما به او در قتلش کمک کردهاید. هاشم المرقال گفت: تو را چه به عثمان! او را اصحاب محمد و اساتید قرآن کشتند وقتی دیدند بدعتها از او سر زده و بر خلاف حکم قرآن عمل کرده است. و اصحاب محمد همان اصحاب دین و دیندارانند و از هر کس برای نظر دادن در کار مسلمانان شایستهتر و ذیحقترند. و فکر نمیکنم حتی یک لحظه به سرنوشت امت اسلام یا اسلام اعتنا و اهتمام کرده باشی.
جوان جنگجو گفت: بله، بله، بخدا قسم اعتنا و اهتمام داشتهام. من دروغ نمیگویم، زیرا دروغ مایه خوشبختی نیست مایه بدبختی است. هاشم المرقال گفت: چون علم و اطلاعی در این باره نداری بهتر است از آن درگذری و به دانشمندان واگذاری. گفت: بخدا فکر میکنم تو خیر خواه من باشی.
هاشم گفت: این که گفتی رهبر ما نماز نمیخواند. بدان که او اولین کسی بود که همراه پیامبر خدا نماز خوانده، و از همه خلق دینشناستر است و از همه به پیغمبر (ص) نزدیکتر. اما درباره اینها که همراه او هستند، همهشان استاد قرآنند و قرآن خوان، و شب از نماز و دعا نمیآرمند. مبادا افراد سبکسر و بدبخت و بد دل ترا از دین بدر برند. جوان جنگجو گفت: ای خدا پرست! من فکر میکنم تو آدم خوب و صالحی هستی و من آدم گناهکار گمراهی.
بگو ببینم راهی برای توبهام هست؟ گفت: آری. توبه کن و به خدا باز گرد تا توبهات را بپذیرد و رو به تو گرداند، زیرا او توبه بندگانش را میپذیرد و از کارهای بدشان در میگذرد و توبه کاران را دوست میدارد و به پاکی گرایان مهر میورزد «1».
امینی گوید:
این، هاشم المرقال صحابی مقدس پیامبر اکرم (ص) و قهرمان عالیقدر اسلام است، و این هم عقیدهاش درباره عثمان که آنرا در جنگی که بر اثر قتلش رخ داده اظهار کرده است و میگوید قاتلینش حق داشتهاند و آنان اصحاب محمد (ص) و مردمی دیندار و حافظ و نگهبان قرآن بودهاند که وقتی بدعتهای عثمان و انحرافش را از حکم قرآن دیدهاند به قتلش کمر بسته و او را کشتهاند.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج9، ص: 178