اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

مهمترین کسانی که مردم را علیه عثمان تحریک می کردند

متن فارسی

مالک اشتر میگوید: «اى امیر المؤمنین! بخدا، کار طلحه و زبیر و عائشه براى ما مسلم و روشن است و هرگز ما را به توهم و تصور ناصواب نخواهد انداخت. آن دو با بیعت تحت فرمان تو در آمدند و بدون این که کارى از تو سر زده باشد یا ستمى کرده باشى از فرمانت سر پیچیده اند، و ادعا مینمایند که به خونخواهى عثمان برخاسته اند. اگر چنین است باید خود را به کیفر برسانند و انتقام از خویشتن بگیرند، زیرا آنها نخستین کسانى بودند که علیه عثمان تبلیغ کرده مردم را به ریختن خونش وا داشتند. خدا را شاهد میگیرم که اگر تحت فرمانت در نیامده به تعهد بیعتى که کرده اند ملتزم نگردند آنها را بدنبال عثمان خواهیم فرستاد. چون شمشیرهامان بر دوشمان قرار دارد و دلهاى بی تابمان در سینه مان، و امروز به همان حال و سیرتیم که دیروز بودیم» «1».

امینى گوید:
مطالعه در این روایات تاریخى که تعدادش به پنجاه میرسد روشن میدارد که طلحه و زبیر در رأس کسانى قرار داشتند که مردم را علیه عثمان تحریک میکرده اند. بعقیده آنها ریختن خون او روا بوده است، یعنى چیزى را در حق عثمان جایز میدانسته اند که درباره هیچ مسلمانى نمیتوان جایز دانست مگر در چند مورد خاص. بنابر همین عقیده، کار را به قتل او کشانده اند. وضع طلحه در ماجراى قتل عثمان کاملا آشکار است و اقدامات صریح داشته است، مثلا آب را که هر مسلمانى حق خوردنش را دارد بر او بسته و جواب سلامش را نداده در حالیکه میدانیم جواب سلام مسلمان واجب است. مانع دفنش در گورستان مسلمانان شده، در حالی که اسلام اقدام به دفن مسلمان را واجب ساخته است. دستور داده جنازه عثمان را سنگباران کنند در حالیکه اسلام همان احترام و حقوقى را که براى مسلمان زنده قائل شده براى مرده او نیز فرض کرده است. طلحه سرانجام راضى به آن شده که عثمان را در «حش کوکب» یعنى قبرستان یهودیان دفن کنند. آیا با توجه باین که طلحه و زبیر صحابىپیامبر (ص) بوده اند و جماعتى معتقدند اصحاب همگى عادل و راستروند، و عقیده دارند پیامبر اکرم آندو را در ردیف ده نفرى که مژده بهشت داده یاد کرده است- با توجه به اینها- کار طلحه و زبیر را چگونه میتوان توجیه کرد؟! آیا جز بدین گونه که گفته شود طلحه و زبیر خلیفه را «غیر مسلمان» میدانسته اند.
و گرنه، و در صورتیکه او را مسلمان میشمردند «صحابى بودن» و عادل بودن و مژده بهشت داشتن آنها مانع از ارتکاب این کارها در حق وى میشد.
در اینجا، ما بی طرفى اختیار می کنیم و هیچ در صدد این نیستیم که یکى را به حساب دیگرى محکوم نمائیم، و فقط می خواهیم نظریات اصحاب طراز اول را درباره عثمان ثبت و بررسى کنیم. نظریات طلحه و زبیر درباره او در همان زمان کاملا روشن و صریح بوده و در قرنهاى بعد چنین بوده و اکنون نیز براى کسى که آنها را از منابع مطمئن و مآخذ اساسى و بیغرضانه پژوهش نماید واضح است.
اظهار توبه اى را که ایندو پس از نقض بیعت خویش با امام، کرده اند قبلا بررسى و ارزیابى نمودیم، درباره طلحه گفتیم که گناه را بر خلاف ادعایش نه با توبه بلکه با گناه خواسته بشوید. و آنچه درباره طلحه گفتیم درباره شریکش زبیر نیز صادق است. گناهى که آنها بعنوان توبه و زدودن گناه خویش مرتکب شده اند در نظر خداوند سهمگین‏تر از گناهان سابق آنها و کارى است که مدعى توبه از آن شده اند. توبه کاریشان عبارت بوده است از ریختن خون هزاران مسلمانى که در دو سپاه متخاصم در جمل جنگیده اند و همگى از خون عثمان پاکدامن و برى بوده اند، و نیز عبارت بوده از این که همسر پیامبر خدا را از حالت احترام و حالى که پیامبر (ص) برایش تعیین فرموده بدر آورده و به میدان جنگ و میان سپاهیان کشانده اند، و این که علیه امام خویش و پیشواى بر حق و مطاع به جنگ برخاسته اند. بدیهى است آنها بدروغ اظهار توبه مینموده اند، زیرا کارشان هیچ شباهتى که به توبه نداشته سهل است جنایتى مسلّم و محرز بوده است. «چیزى که در دل نمی پرورند و قصدش را ندارند بزبان میآورند. و خدا بر آنها مسلط است» «1».

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏9، ص: 160

متن عربی

17- من کلمة لمالک الأشتر: لعمری یا أمیر المؤمنین ما أمر طلحة و الزبیر و عائشة علینا بمخیّل، و لقد دخل الرجلان فیما دخلا فیه، و فارقا على غیر حدث أحدثت، و لا جور صنعت، فإن زعما أنّهما یطلبان بدم عثمان فلیقیدا من أنفسهما، فإنّهما أوّل من ألّب علیه و أغرى الناس بدمه، و أُشهد اللَّه لئن لم یدخلا فیما خرجا منه لنلحقنّهما بعثمان، فإنّ سیوفنا فی عواتقنا، و قلوبنا فی صدرونا، و نحن الیوم کما کنا أمس.

شرح ابن أبی الحدید «6» (1/103).

قال الأمینی: إنّ الأخذ بمجامع هذه الأخبار البالغة خمسین حدیثاً یعطینا درساً ضافیاً بأنّ الرجلین هما أساس النهضة فی قصّة عثمان، و هما اللذان أسعرا علیه الفتنة

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏9، ص: 161

و أنّهما لم یَریا حرجاً فی إراقة دمه، و قد استباحا عندئذ ما یحرم ارتکابه فی المسلمین إلّا أن یکون مهدور الدم بسبب من الأسباب الموجبة لذلک، فلم یترکاه حتى أودیا به، و کان لطلحة هنالک مواقف مشهودة، فمنع عنه الماء الذی هو شرع سواء بین المسلمین، و أنّه لم یردّ على عثمان لمّا سلّم علیه و من الواجب شرعاً ردّ السلام على کلّ مسلم، و قد منع عن دفنه ثلاثاً فی مقابر المسلمین، و قد أوجبت الشریعة الإسلامیّة المبادرة إلى دفن المسلم، و قد أمر برمی الجنازة و رمی من یتولّى تجهیزها بالحجارة و المسلم حرمته میتاً کحرمته حیّا، فلم یرض طلحة بالأخیر إلّا دفنه فی مقبرة الیهود حشّ کوکب. و هل لهذه الأعمال وجه بعد حفظ کرامة صحبتهما؟ و القول بعدالة الصحابة کلّهم؟ و قبول ما ورد فی الرجلین أنّهما من العشرة المبشّرة؟ إلّا أن یُقال: إنّهما کانا یریان القتیل خارجاً عن حوزة المسلمین؛ و إلّا لردعتهما الصحبة و العدالة و البشارة عن ارتکاب تلکم الأعمال فی أیّ من ساقة المسلمین فضلًا عن خلیفتهم.

و نحن فی هذا المقام نقف موقف المحاید، و لسنا هاهنا إلّا فی صدد بیان آراء الصحابة الأوّلین فی عثمان، و ما أفضناه من رأیهما کان معروفاً عنهما فی وقتهما، و لم یزل کذلک فی الأجیال المتأخّرة عنهما حتى العصر الحاضر، إن کانت الآراء تُؤخذ من المصادر الوثیقة، و کانت حرّة غیر مشوبة بحکم العاطفة، نزهة عن المیول و الشهوات.

و أمّا ما أظهراه من التوبة بعد أن نکثا البیعة الصحیحة المشروعة فقد قدّمنا وجهها فی (ص 101) فی طلحة و یشارکه فی ذلک الزبیر أیضاً. فقد قفّیا الحوبة بالحوبة لا بالتوبة حسبا- إن کانا یصدقان- أنّها تمحو السیّئة، بل الحوبة الأخیرة أعظم عند اللَّه، فقد أراقا بها من الصفّین فی واقعة الجمل دماءً تعدّ بالآلاف بریئة من دم عثمان.

و هتکا حرمة رسول اللَّه بإخراج حشیّة من حشایاه من خدرها، و قد

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏9، ص: 162

نهى صلى الله علیه و آله و سلم نساءه عن ذلک، و أوقفاها فی محتشد العساکر و جبهة القتال الدامی، و قصدا قتل إمام الوقت المفترض طاعته الواجب حفظه، (یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ‏) «1» (وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ) «2».