اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

نقش طلحه در قتل عثمان

متن فارسی

فریاد طلحه درباره عثمان !

هر که در تاریخ اسلام مطالعه داشته باشد می داند که طلحه چقدر فعالیت شدید علیه عثمان داشته و در کشتنش بسیار همت نموده است و روز جنگ خانه عثمان روی خود پوشانده و تیراندازی می کرده است و قبلا او بوده که آب را به روی وی بسته و مردم را از بام خانه ابن حزم انصاری بالا برده و از دیوار به خانه عثمان در آورده است و باز او بوده که نگذاشته در گورستان مسلمانان دفنش کنند و بر سر راه جنازه اش جمعی را به کمین نشانده تا سنگ بارانش کنند، و همان کسی است که مروان بن حکم او را کشت و به ابان بن عثمان گفت در عوض تو یکی از قاتلان پدرت را به قتل رساندم ، و همان است که امیرالمومنین مولای متقیان (ع) درباره او و رفیقش گفت : طلحه و زبیر ساده ترین کارشان در حق عثمان اعمال خشونت بود و ملایم ترین حرفشان دشنام و تندگوئی .

طلحه اگر چنان بود که دروغ سازان و جاعلان روایت ادعا می کنند این فریاد عثمان چه معنی دارد که ” خدایا خودت چاره طلحه را بساز، زیرا اینها را به حمله بر من واداشته و برانگیخته است ” یا این حرفش که ” وای از دست طلحه که آن همه سیم و زر به او بخشیدم و او دیگران را به ریختن خونم تحریک می کند . خدایا نگذار که از کارش بهره بردارد و نتیجه بگیرد و بگذار عواقب تجاوز مسلحانه اش گریبان گیرش شود ؟  

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 316 )

متن عربی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 316

و إنّ تهالک طلحة دون التشدید علیه و قتله بکلّ ما تسنّی له ممّا لا یجهله مُلمّ بالحدیث و التاریخ، و کان یوم الدار مقنّعاً بثوب یرمیها بالسهام، و هو الذی منع منه الماء، و هو الذی حمل الناس إلی سطح دار ابن حزم فتسوّروا منها دار عثمان، و هو الذی منعه من أن یدفن فی مقابر المسلمین، و هو الذی أقعد لمجهّزیه فی الطریق ناساً یرمونهم بالحجارة، و هو الذی قتله مروان ثمّ قال لأبان بن عثمان: قد کفیتک بعض قتلة أبیک، و هو الذی

قال فیه و فی صاحبه مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام: «کان طلحة و الزبیر أهون سیرهما فیه الوجیف «1»، و أرفق حدائهما العنیف».

و لو کان طلحة کما زعمه الوضّاعون فما معنی هتاف عثمان: اللّهمّ اکفنی طلحة ابن عبید اللَّه فإنّه حمل علیّ هؤلاء و ألّبهم. و قوله: وَ یلی علی ابن الحضرمیة- یعنی طلحة- أعطیته کذا و کذا بهاراً ذهباً و هو یروم دمی یحرّض علی نفسی، اللّهمّ لا تمتّعه به و لقّه عواقب بغیه.