اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

نگاهی به مناقب عثمان

متن فارسی

نگاهی به مناقب عثمان

دروغ بافان به زودی خواهند فهمید که بزرگ کردن دیگران و فضیلت تراشیدن برای آنها به قیمت هتک حیثیت پیامبر گرامی و عزیز اسلام جرم سهل و ساده ای نیست و فردا خدای توانا به داوری کارشان خواهد نشست و پیامبر اکرم به دادستانی و دادخواهی .

کاش می دانستیم عائشه معتقد بوده که ملکه شرم و حیا در وجود عثمان پایدار مانده و ادامه یافته است و هم در دوره ای که حدیث پوشاندن ران مربوط به آن است با شرم و حیا بوده و هم در دوره ای که وی – یعنی عائشه – آن حرف های تند و قاطع و کوبنده را علیه عثمان می زده و مردم را بر او می شورانده است ؟ یا نه، معتقد بوده که با شرم و حیائی عثمان ، محدود به قسمتی از عمرش بوده و چون به اواخر عمر رسیده از آن عاری گشته است ؟

 در صورتی که عقیده اولی را داشته باشد می پرسیم چگونه او را مورد حمله های سخت قرار داده و کار را به کشتنش کشانده است ؟ و به چه دلیل و مجوزی چنان انسان با حیائی را کافر می شمرده و نعثل می نامیده و مردم را به سرنگونی و قتلش می خوانده است ؟ در صورتیکه عقیده دوم را داشته باشد و بگوید عثمان در سالهای آخر عمرش آن شرم و حیا را از دست داده است، به استناد عقیده عائشه آن روایت را باطل و بی اساس می دانیم و باطل و نادرست هم هست.  زیرا فرشتگان فضیلتی را در کسی تجلیل می نمایند که در وی ثابت و پایدار باشد نه زائل و گذران.  چنین فضیلت زائلی که در یک مرحله از عمر عثمان وجود داشته و بعد سپری گشته باشد موجب تجلیل و احترام فرشتگان یا مایه حیای آنان نخواهد شد.  این جواب را عائشه در صورتی می دهد که آن جواب اولی را تکرار ننماید و نگوید از زبانم دروغ ساخته اند.  جوابی که همیشه می دهد و در هر مورد که درباره فضائل و مناقب عثمان از زبانش نقل می کنند، و در حقیقت جعلیات دوره سلطنت معاویه است که به طمع رشوه هایش می ساختند و می بافتند .

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 392 )

متن عربی

و سیعلم المبطلون غبّ ما فرّطوا فی جنب رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم غلوّا فی فضائل أُناس آخرین، و نعم الحکم اللَّه غداً و الخصیم محمد صلی الله علیه و آله و سلم.

لیت شعری هل کانت عائشة تعتقد باستقرار ملکة الحیاء فی عثمان فی کلّ تلک المدّة التی روت عن أولیاتها حدیث الفخذین، و طفقت فی أُخریاتها تثیر الناس علی عثمان و تقول فیه تلکم الکلم القارصة الفظّة التی أسلفناها فی هذا الجزء صفحة (77- 86) و لم تفتأ حتی أوردته حیاض المنیّة؟ و هل کانت تری استمرار حیاء الملائکة منه طیلة ما بین الحدّین؟! أو أنّها ترتئی انفصام عراه بتقطّع حلقات ما أثبتت له من ملکة الحیاء؟ و لذلک قلبت علیه ظهر المجن، فإن کان الأوّل فما المبرّر للهجاته الأخیرة؟ و إن کان غیره فالحدیث باطل أیضاً لأنّ تبجیل عالم الملکوت لا یکون إلّا علی حقیقة مستوعبة لمدّة حیاة الإنسان کلّها، و التظاهر بالفضل المنصرم لا حقیقة له تکبرها الملائکة و تستحی من جهتها، هذا إن لم تُعد أمّ المؤمنین علینا جوابها الأوّل مرّة أخری من أنّها مُنیت بالکذّابة، کما أنّه جوابها المطّرد فی کلّ ما یُروی عنها من فضل عثمان، و أنّها کلّها من ولائد عهد معاویة المحشوّ بالأکاذیب و المفتریات طمعاً فی رضائخه.