اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

هم نشینان اصحاب بزرگ در بهشت چه کسانی هستند؟

متن فارسی

پس از پیدایش این روایت (روایت جعلی عشره مبشره)، کسی پیدا شده که دیده مژده بهشت- چنان که ملاحظه نمودید- همه مؤمنان را در بر می گیرد و به افراد یا گروه معینی اختصاص ندارد و فهمیده که این روایت چنان فضیلت و افتخار ارزنده ای برای آن جماعت ثابت نمی دارد و به علاوه، چون اسمی از عائشه ام المومنین در آن برده نشده ناقص می نماید، پس بر آن شده که مفهوم آن را به قالبی دیگر- و چنان که خود می پسندد- بریزد و به گونه ای در آورد که بهشت به انحصار همان گروه معدود در آید و هیچ کس دیگر در آن شریک و سهیم نماند، و آن را به ابوذر غفاری نسبت داده که می گوید:

“پیامبر خدا (ص) به خانه عائشه در آمده فرمود: عائشه نمی خواهی مژده ای به تو بدهم؟ گفت: آری، می خواهم ای پیامبر خدا. فرمود پدرت در بهشت است و رفیقش ابراهیم است. عمر در بهشت است و رفیقش نوح. عثمان در بهشت است و رفیقش من. علی در بهشت است و رفیقش یحیی بن زکریا. طلحه در بهشت است و رفیقش داود. زبیر در بهشت است و رفیقش اسماعیل. سعد بن ابی وقاص در بهشت است و رفیقش سلیمان بن داود. سعید بن زید در بهشت است و رفیقش موسی بن عمران عبد الرحمن بن عوف در بهشت است و رفیقش عیسی بن مریم. ابو عبیده بن جراح در بهشت است و رفیقش ادریس. آنگاه افزود: ای عائشه من سرور پیامبرانم و پدرت برترین صدیقان و تو مادر مومنان”

کاش این روایت، سند می داشت و معلوم می شد چه کسی از چه کسی نقل کرده تا جاعلش را می شناختیم و می دانستیم چه کسی به دروغ از زبان پیامبر (ص) ساخته است. کاش جاعل و سازنده اش می دانست که رفاقت دو نفر مستلزم تشابه اخلاقی و اشتراک درسلوک و خصال است و وحدت روحیه و اعتقاد. مگر کسی می تواند پیامبران معصوم و عالی مقام را با این گروه نه نفره ای که در مدینه بوده اند، مقایسه کند و همتا و هم شأن بپندارد یا تشابهی که لازمه رفاقت و همنشینی است میانشان بیابد؟ آیا کسی می تواند پی ببرد به راز این انتخاب و تعیین رفاقت و این که چگونه هر پیامبر معصومی را رفیق کسی ساخته اند که معصوم نیست؟ به راستی این انتخاب و تعیین رفاقت به انتخاب و تعیین خلافتی می ماند که در سقیفه انجام گشته، چون ملاک و میزانش لیاقت و شایستگی و احراز شرایط و کمالات لازم نبوده است. و هر دو شگفت و مایه حیرت اند، و تا روزگار هست شگفتی ها خواهی دید.

چرا عبد الله بن مسعودی که آن جماعت حدیث ” صحیح ” در تمجیدش دارند که می گوید: “به لحاظ هدایت و رفتار و حرکات بیش از همه خلق به محمد (ص) شبیه است ” رفیق محمد (ص) نباشد و عثمان رفیقش باشد؟

رفیق عیسی بن مریم چرا ابو ذر نباشد که به موجب حدیثی ثابت “به لحاظ هدایت و نیکو کاری و زهد و پارسائی و راستگوئی و حدیث و هیئت و اخلاق شبیه ترین فرد مردم به عیسی بن مریم است” و عبد الرحمن بن عوف باشد؟

پیامبر اکرم (ص) چرا با عثمان بن عفان رفیق باشد و در بهشت همنشین، در حالی که هیچ تشابهی از حیث اخلاق و رفتار و خلقت و نسب و خوی و زندگانی میانشان نیست و چرا با جعفر بن ابی طالب رفیق و همنشین نباشد که خود به او فرموده: “دوست من، تو از همه مردم به هیئت و اخلاقم شبیه تری، و از دوده ای آفریده شده ای که من از آن آفریده شده ام ” و فرموده: “تو ای جعفر شبیه ترین ساختمان وجود به ساختمان وجودت ساختمان وجود من است، و شبیه ترین اخلاق به اخلاقت اخلاقم. و تو در من هستی و از شجره من؟ “

پیامبر (ص) چرا برای همنشینی و رفاقت، عثمان را انتخاب کرد نه ابو بکر را، در صورتی که آن جماعت این حدیث را ” صحیح”می شمارند که ” اگر می خواستم دوستی برگزینم ابو بکر را بر می گزیدم ” و در حدیث دروغین آمده که در دعائی می فرمود: “خدایا تو ابو بکر را در غار رفیقم ساختی، بنابر این او را در بهشت رفیقم گردان”

چرا عثمان رفیق ابراهیم نگشت در حالی که به موجب تمجیدهای دروغینی که برای او ساخته اند وی شبیه ابراهیم بوده است. چرا عمر رفیق موسی نگشت و عثمان رفیق هارون، و علی بن ابی طالب رفیق پیامبر خدا (ص) چنان که حدیث دروغینی که از قول انس از زبان پیامبر (ص) آمده حکایت می کند که “هر پیامبری نظیری در میان امتم دارد. ابو بکر نظیر ابراهیم است و عمر نظیر موسی، و عثمان نظیر هارون، و علی بن ابی طالب نظیر من”؟

آری، جاعل این روایت غفلت کرده و ندانسته که پیامبر اکرم (ص) فرموده: “علی! تو برادر من و همنشینی و رفیقم در بهشتی.” و این همنشینی و رفاقت و برادری است که برهان های راست و استوار و قاطع بر آن است و با تشابه و همسانی و تجانسی که میان ایشان وجود دارد تحکیم می شود و به همین سبب در آیه “تطهیر ” گرد هم آمده اند و خدا در قرآن حکیمش آنها را یک تن شمرده است و ولایتشان را ملازم گردانیده و مقارن. و آن روایات جعلی و دروغین را شعبده بازی دشمنان دین و خاندان نبوت و کینه ورزی های دیرینه ساخته است. در برابر این حدیث گهربار که در فضل مولایمان سرور دودمان پاک رسالت امیرمومنان علی علیه السلام هست.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب  ،ج10،ص184الی 186)

متن عربی

نبأ یصکّ المسامع:

و جاء بعد لأی من عمر الدهر من لم یر فی الروایة فضیلة رابیة تخصّ العشرة،

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 184

نظراً إلی أنّ البشارة بالجنّة کما سمعت تعمّ المؤمنین جمعاء و لا تنحصر بقوم منهم دون آخرین، و وجد فیها مع ذلک نقصاً من ناحیة خلوّها عن ذکر عائشة أمّ المؤمنین، فصبّها فی قالب یروقه، و صوّر لها صورة مکبّرة تخصّ بأُولئک العشرة و لا یشارکهم فیها أحد، و أسند إلی أبی ذر الغفاری أنّه قال: دخل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم منزل عائشة فقال: یا عائشة: ألا أُبشّرک؟ قالت: بلی یا رسول اللَّه، قال: أبوک فی الجنّة و رفیقه إبراهیم، و عمر فی الجنّة و رفیقه نوح، و عثمان فی الجنّة و رفیقه أنا، و علیّ فی الجنّة و رفیقه یحیی بن زکریّا، و طلحة فی الجنّة و رفیقه داود، و الزبیر فی الجنّة و رفیقه إسماعیل، و سعد بن أبی وقّاص فی الجنّة و رفیقه سلیمان بن داود، و سعید بن زید فی الجنّة و رفیقه موسی بن عمران، و عبد الرحمن بن عوف فی الجنّة و رفیقه عیسی بن مریم، و أبو عبیدة بن الجراح فی الجنّة و رفیقه إدریس علیه السلام. ثم قال: یا عائشة أنا سیّد المرسلین، و أبوک أفضل الصدّیقین، و أنت أُمّ المؤمنین «1».

لیت لهذه الروایة إسناداً معنعناً حتی نعرف واضعها و مختلقها علی النبیّ الأقدس، و لیت مفتعلها یدری بأنّ الرفاقة بین اثنین تستدعی مشاکلتهما فی الخصال، و تقتضیها الوحدة الجامعة من النفسیّات و الملکات، فهل یسع لأیّ إنسان أن یقارن بین أُولئک الأنبیاء المعصومین و بین تسعة رهط کانوا فی المدینة فی شی ء ممّا یوجب الرفاقة؟ و هل لبشر أن یفهم سرّ هذا التقسیم فی کلّ نبیّ معصوم مع رفیقه الذی لا عصمة له؟ و لعمر الحقّ إنّ هذا الانتخاب و الاختیار فی الرفاقة یضاهی الانتخاب فی أصل الخلافة الذی کان لا عن جدارة و تأمّل. ما عشت أراک الدهر عجباً!

لما ذا لم یکن عبد اللَّه بن مسعود الذی صحّ عند القوم فی الثناء علیه: أنّه کان أشبه الناس هدیاً، و دلّا، و سمتاً بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم «2» رفیق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و یرافقه عثمان؟

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 185

و لما ذا لم یرافق عیسی بن مریم أبو ذر الثابت فیه: أنّه أشبه الناس بعیسی بن مریم هدیاً، و برّا، و زهداً، و نسکاً، و صدقاً، و جدّا، و خلقا، و خُلقاً، «1» و یرافقه عبد الرحمن بن عوف؟

و لما ذا رافق رسول صلی الله علیه و آله و سلم عثمان بن عفّان و لا مشاکلة بینهما خلقاً، و خُلقاً، و أصلا، و محتداً، و سیرةً، و سریرة، و لم یتّخذ صلی الله علیه و آله و سلم جعفر بن أبی طالب رفیقاً له،

و قد جاء عنه قوله له: «یا حبیبی، أشبه الناس بخلقی و خلقی، و خلقت من الطینة التی خلقت منها»، و قوله صلی الله علیه و آله و سلم: «أمّا أنت یا جعفر فأشبه خلقک خلقی، و أشبه خُلقک خُلقی، و أنت منّی و شجرتی» «2»؟

و لما ذا اختار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم لرفاقته عثمان و لم یرافق أبا بکر، و قد صحّ عنه صلی الله علیه و آله و سلم عند القوم: لو کنت متّخذاً خلیلًا لاتّخذت أبا بکر. و جاء عنه صلی الله علیه و آله و سلم- فی مکذوبة- أنّه کان یدعو و یقول: اللّهمّ إنّک جعلت أبا بکر رفیقی فی الغار، فاجعله رفیقی فی الجنّة «3».

و لما ذا لم یکن عثمان رفیق إبراهیم، و قد جاء فی مناقبه- المکذوبة- أنّه شبیه إبراهیم. کما مرّ فی (9/350).

و لما ذا لم یکن عمر رفیق موسی، و عثمان رفیق هارون، و علیّ بن أبی طالب رفیق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أخذاً بما مرّ من مکذوبة أنس مرفوعاً: ما من نبیّ إلّا و له نظیر فی أُمّتی، فأبو بکر نظیر إبراهیم، و عمر نظیر موسی، و عثمان نظیر هارون، و علیّ بن أبی طالب نظیری «4»؟

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 186

نعم؛ عزب عن مفتعل الروایة ما جاء عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم من قوله: «یا علیّ أنت أخی، و صاحبی، و رفیقی، فی الجنّة»، و هذه الرفاقة و الصحبة و الأُخوّة تقتضیها البرهنة الصادقة، و تعاضدها المجانسة بین نبیّ العظمة و صنوه الطاهر فی کلّ خَلّة و مأثرة، و هی التی جمعتهما فی آیة التطهیر، و جعلتهما نفساً واحدة فی الذکر الحکیم، و قارنت بین ولایتیهما فی محکم القرآن، و کلّ تلکم الموضوعات نعرات الإحن، و نفثات الأضغان، اختلقت تجاه هذه المرفوعة فی فضل مولانا سیّد العترة أمیر المؤمنین علیه السلام.