8- نامه أمیر مؤمنان به عمرو
(این نامه) از جانب بنده خدا على أمیر المؤمنین به آن بى عقب و زاده نسل بریده، عمرو بن عاص پسر وائل است که سرزنش کننده محمّد و آل محمّد در عصر جاهلیت و اسلام بود- سلام بر آن کس که سعادت را پیروى کند-
اما بعد، همانا تو، شؤون مردى و مردانگى را به خاطر شخص فاسقى که پرده اش دریده است، از دست داده اى؛ کسى که اشخاص شریف و کریم در مجلسش اهانت میشود و اشخاص حلیم و بردبار، با آمیزش با او بى ارزش و به سفاهت منسوب می شوند و در نتیجه دلت تابع دل او شد چنانکه گفته شده: وافق شن طبقة «1» این پیروى تو از او باعث شد که دینت را از تو بگیرد و سپرده الهى را (دین و مسؤولیت در مقابل آن) و دنیا و آخرت را تباه سازد، البته خدا نابکارى و پستى تو را از روز نخست می دانست چنانکه گرگى دنبا شیر روانه میشود تا در سایه چنگال نیرومندش بنوائى برسد و از زیادى شکارش شکمى از عزا در آورد، تو نیز پیرو معاویه شدى تا از پس مانده اش چیزى بتو رسد ولى از آنچه قلم تقدیر بر آن جارى گشته گریزى نیست.
در حالیکه اگر حق را می یافتى و در راه حقیقت سیر می کردى به آنچه امید بدست آوردنش را در دل داشتى می رسیدى. چه، مسلم است هر آنکس که پیرو حق باشد به رشد و سعادت می رسد.
اگر خداوند مرا بر تو و آن زاده زن جگر خوار، مسلّط فرماید، شما را به ستمکاران قریش ملحق خواهم کرد به آنهائى که در زمان رسول خدا (ص) خداوند قهار آنها را هلاک فرمود، و اگر تو و او زنده بمانید و زندگیتان بعد از من ادامه یابد، خدا شما را کفایت کند و همان انتقام و عقاب خدا شما را بس است.
یک نکته مفید
ابن ابى الحدید این نامه را به این صورت در ج 4 ص 61 «شرح نهج البلاغه»
خود، از کتاب صفین تالیف نصر بن مزاحم نقل نموده است «1» در حالیکه ما این نامه را در کتاب نصر بن مزاحم نیافتیم، پس هر کس در بسیارى از آنچه ابن ابى الحدید از این کتاب نقل نموده دقت و امعان نظر کند، خواهد دانست که آنچه از کتاب نصر بن مزاحم به چاپ رسیده مختصرى از کتاب اصلى است نه تمام کتاب او و کتاب نصر از آنچه که فعلا در دسترس است بسیار بزرگتر بوده است.
9- صورت دیگر از نامه على (ع)
همانا تو دین خود را تابع دنیاى کسى قرار دادى که گمراهى و ستمکاریش آشکار است و پرده حیا و دینش دریده؛ انسان بزرگوار در مجلس او مورد نکوهش و اهانت واقع شود و بردبار و حلیم با آمیزش او به سفاهت منسوب گردد؛ تو از او پیروى کردى بخاطر مال دنیا، چون سگى که دنبال شیرى را گیرد تا از پنجه هاى نیرومند او بهره مند گردد و در انتظار آن باشى که از باقیمانده طعمه خود چیزى بسویت افکند در نتیجه این روش؛ دنیا و آخرت خود را از دست دادى! در حالیکه اگر به حق مى- پیوستى به آرزوهایت می رسیدى.
آن هنگام که خداوند، مرا بر تو و پسر ابو سفیان پیروز کند و غلبه دهد؛ پاداش اعمالتان را به شما می رسانم و اگر مرگتان بتأخیر افتد و بعد از من باقى ماندید، آنچه در پیش روى شماست و در آینده در انتظارتان است بدتر است. و السلام «2»
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج2، ص: 194