از ابو اروی دوسی آورده اند که گفت من نزد پیامبر (ص) نشسته بودم که ابوبکر و عمر (ض) بیامدند رسول خدا (ص) گفت ستایش آن را که مرا بدست شما یاری کرد .
امینی گوید: گزارش بالا را حاکم در مستدرک 74 / 3از طریق کسی – ابن ابی فدیک -آورده که هر چند ابن معین او را مورد وثوق می شمارد ولی ابن سعد سخن او را حجت نمی شمارد و تازه او گزارش را ازعاصم بن عمر بن حفص بن عاصم بن عمر بن خطاب گرفته است که احمد و ابن معین و ابو حاتم و ابن عدی، احادیث وی را ضعیف می شمرند و فروی گفته: نیرومند نیست. و جوزجانی گفته حدیثش سست است. و بخاری گفته: حدیثش نکوهیده است. و ترمذی گفته: او متروکاست، و مورد وثوق نیست. و ابن حبان گفته او را تخطئه کرده و با وی مخالفند و هم گوید احادیثش بسیار نکوهیده است و از مردان موثقاحادیثی نقل می کند که به احادیث استوار ماننده نیست و روا نیست که آنها را زمینه گفتگو گیریم مگر در جایی که با احادیث مردان موثق سازگارباشد . و ابن جارود گفته: حدیث او حجت نیست، و احمد بن صالح که او را مورد وثوق شمرده از این لحاظ مورد اعتراض نسایی واقع شده و تازه او گزارش را ازسهیل بن ابی صالح گرفته که به گفته ابن معین حدیث او حجت نیست و ابو حاتم گفته حدیث وی سرمایه استدلال را نشاید . و ابن حبان گفته او را خطا کار می شمارند وابن ابی خیثمه از زبان یحیی آورده: همیشه اهل حدیث از احادیث وی می پرهیزند . و عقیلی از زبان یحیی آورده که او صالحک است و در احادیث وی جای نکوهش است. و تازه او حدیثش رااز زبان محمد بن ابراهیم بن حارث مدنی آورده که گرچه تعدادی او را مورد وثوق می شمارند ولی امام حنبلیان احمد گوید: در حدیث او چیزی ناپسند هست و احادیث نکوهیده یا ناپسندی روایت می کند حدیث یاد شده را ابن حجر نیز در اصابه ج 4 / ص 5 یاد کرده و سست شمرده .
این کوتاه سخنی بود درباره میانجیان زنجیره حدیث و چنانچه می بینید، متن آن هم برترین نمونه گزافگویی است .
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 7 ص 401 و 403)