بررسی تمجید و تعریفها که برای عثمان ساخته اند
تا اینجا صفحه ای از زندگانی عثمان را از نظر گذراندیم، صفحه ای که نمی دانم صفحه سپید حیات اوست یا سیاه تر از دیگر صفحاتش؟ به هر حال، کسی که آن را به تحقیق از نظر گذرانده و مورد تامل و دقت قرار داده باشد به روحیات و پایه و مقامش پی برده است. به تفصیل بر گذاردن آن نیز به همین جهت بود، تا در اثنای کاوش و پژوهش و سنجش، مقیاس و شناختی به دست آمده باشد و ما را در بررسی و ارزشیابی روایاتی که درباره اش هست به کار آید، و بتوانیم در پرتو آن و با شناخت قطعی و دقیقی که از او به عمل آورده ایم آنها را بسنجیم و تکلیفشان را معین نمائیم، هر چه را با آن جور و اندازه آمد ثابت بدانیم و نگاه داریم و هر چه را ناجور و بی قواره به دور افکنیم خاصه روایاتی را که در تمجید و در فضائلش هست و بسیاری را از روی مبالغه و غلو ساخته اند .
آنچه تا کنون آوردیم از زشتخوئی و بد سرشتی و خلافکاریش و مواردی که تن به غرائز و امیالش سپرده یا بد کرداری نموده و در حکومت و اداره خشونت و بیداد به خرج داده و راه نه از دین بلکه از شهوت جسته و سر از قانون اسلام پیچیده و پستی نموده و سست رأیی و بد زبانی و دیگر کارها که هم ناپسند است و هم بد عاقبت و مایه کیفر آخرت، به هیچ محققی مجال این را نمی دهد که روایاتی را که در فضائل و مکارم وی به دروغ ساخته و رواج داده اند باور دارد خواه سند آنها سست باشد و خواه محکم چنانکه آراء و نظریات اصحاب پیش کسوت پیامبر اکرم (ص) – که پیشتر در همین جلد – از نظرتان گذشت مجالی برای این باقی نمی گذارد که بحث از صحت آن روایات ساختگی که در تمجید و تعریف عثمان هست پیش آید تا چه رسد به بحث از اثبات آن در مضمون آن روایات دروغین خواه آنها که (مرسل) است و سندش ناتمام و خواه آنها که (مسند) و کامل است تمایلات هوسناک و غرض ورزی مشتی بصری یا شامی را می بینید که غالبا نقل و روایت خویش را به بردگان آزاده شده عثمان یا به افراد خانواده بی اعتبارش می رسانند ، و همین می رساند که از ساخته های معاویه به نفع عثمان است به نفع خلیفه ای که حکومتش را نردبان وصول به سلطنت و لذت کرده بود. معاویه خروارها سیم و زر خرج می کرد تا احادیثی در فضیلت و تمجید افراد خانواده اش – همان شجره ای که قرآن وصفش کرده – یعنی بنی امیه عموما و شاخه خانواده ابی العاصم خصوصا بسازند . متن بیشتر این روایات جعلی به قدری سست و رسوا است که هر گونه تلاش برای توجیه و تصحیح آن را به باد می دهد و بی اساس و پوچی و کذب خود را ثابت می دارد.
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 371 )