شبی شیخ مفید، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دید که در مسجد کرخ بغداد بر او وارد شد و دو کودکش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام همراه او بودند. حضرت فاطمه سلام الله علیها هر دو کودک را به او سپرد و فرمود: ای شیخ به آنها فقه بیاموز. شیخ مفید از خواب بیدار شد و از این خواب عجیب به شدت حیرتکرده بود. فردا، فاطمه دختر الناصر در حالی که کنیزان دور او را گرفته بودند و دو کودکش علی مرتضی و محمد رضی پیشاپیش او بودند، وارد مسجد شد. شیخ مفید برخاست و بر آن خاتون سلام گفت و او فرمودند: ای شیخ! این دو فرزند من هستند. آنها را خدمت تو آورده ام که به آنان فقه بیاموزی. شیخ مفید به گریه افتاد و داستان خواب خود را برای آن خاتون تعریف کرد و سپس به تعلیم و تربیت آن دو پرداخته و خداوند با لطف و عنایت، ابواب علم و دانش را بر آن دو گشاده است، تا آنجا که شهرت و آوازه آنان در آفاق گیتی پیچید و شهرتی که تا جهان پایدار است برقرار است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص: 253