اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

اوصاف ولید در آیات و روایات

متن فارسی

 ولید کسی است که به زبان وحی آشکار تبهکار خوانده شده، زناکار بوده و بزهکار وهمیشه مست و دائم الخمر که دستورهای دین را با پرده دری هایش لگدکوب کرده و جلوی چشم همه با تازیانه هائی که خورده پرده اش دریده شده. درباره ی او از قرآن توضیح بخواه که “: اگر تبهکاری خبری برای شما آورده درباره ی آن تحقیق کنید ”  زیرا کسانی که در زمینه ی تاویل قرآن دانشی دارند چنانچه در ج 15 ص گذشت اجماع کرده اند که این آیه درباره ی او فرود آمده است. و نیز از آیه ی دیگر آن توضیح بخواه که “: آیا کسی که مومن بود همچون کسی است که تبهکار باشد؟ مساوی نیستند ” و چنان که در ج 2 ص 43 و 42 از چاپ اول و ص 47 و 46 از چاپ دوم آوردیم این آیه مانند آیه ی سابق او را به عنوان تبهکار یاد می کند. و نیز از محراب مسجد کوفه توضیح بخواه که آن روز از سرمستی در آن جا قی کرد و نماز صبح را چهار رکعت خواند و با صدای بلند به خواندن این تصنیف پرداخت:

دل به رباب (دلدار) آویخت و آن هم پس از پیر شدن هر دو.

و سپس گفت: بیشتر برایتان بخوانم؟ پس ابن مسعود او را با لنگه ی کفشش بزد و نماز گزاران از هر سوی به او ریگ پرتاب کردند تا به خانه ی خویش درآمد و ریگ ها نیز از پی اش روان.

و نیز از عبد الله بن جعفر توضیح بخواه که به مجازات شرب خمر او را تازیانه زد و آن هم به اشاره ی امیر مومنان که ولیدوی را در پیش روی عثمان دشنام می داد و تازه این جریان پس ازشور و غوغائی بود که مسلمانان برای تاخیر در اجرای حد برپا کردند که جریان آن در ص ج 15 از ترجمه ی فارسی گذشت.

و از عموزاده اش سعید بن عاص توضیح بخواه که چون از طرف عثمان پس از ولید به حکومت کوفه رسید دستور داد منبر و محراب مسجد جامع کوفه را شستشو دهند تا از آلودگی به نجاست آن تبهکار پاک شود.

و نیز از سبط پیامبر امام حسن توضیح بخواه که چون در مجلس معاویه به سخن پرداخت گفت: اما تو ای ولید به خدا سرزنشت نمی کنم که چرا با علی دشمنی زیرا برای باده گساری ات هشتاد تازیانه به تو زد و پدرت را پیش روی رسول بکشت و توئی آن کس که خداوندش تبهکار نامید وعلی را مومن نامید و این همان گاه بود که به فخر فروختن بر یک دیگر برخاستید و تو به او گفتی: خاموش باش علی که من دلم از تو شجاع تر و خود از تو زبان آورترم علی به تو گفتخاموش باش ولید که من مومنم و تو تبهکاری و خداوند نیز در هماهنگی با سخن او این آیه فرستاد”: آیا کسی که مومن بود همچون کسی است که فاسق بود؟ مساوی نیستند ” و نیز در هماهنگی با سخن او این آیه درباره تو فرستاد: “هر گاه تبهکاری خبری برای شما آورد در پیرامون آن تحقیق کنید”. وای بر تو ولید هر چه را فراموش کرده ای سخن شاعر را از یاد مبر که درباره ی تو و او گفته: “با آن که نامه خدا گرامی بود خدا درباره علی و ولید -کنار یکدیگر- آیه نازل کرد. علی را مومن و ولید را فاسق خواند هرگز مومن خداشناس با فاسق خائن برابر نیست در آینده ی نزدیک علی و ولید را آشکارا به سوی حساب خواهند خواند. پاداش علی را بهشت قرار می دهند و پاداش ولید را خواری چه بسیار از نیاکان عقبه بن ابان بودند که در شهرهای ما تنبان های کوتاه می پوشیدند ” و تو را چه به قریش؟ تو بیگانه مردکی از کافران صفوریه ای و به خدا سوگند تو از آن چه بدان شناخته شده ای پیشتر بدنیا آمده و بزرگسال تر هستی و نیز اگر می خواهی.

از خلیفه عثمان بپرس که او را شایسته دانسته و سرپرستی صدقات تغلبیان و سپس فرمانروائی کوفه را به او سپرده و اورا بر احکام دین و نوامیس مسلمانان و تهذیب مردم و دعوت ایشان به دین یگانه پرستی امین شمرده و بدهی او به بیت المال مسلمانان را بخشیده و ذمه اش را از مالی که از فقرا بر گردن وی بوده بری ساخته آیا در آئین پاک ما می توان چنین مردی را این همه چیرگی و نیرومندی بخشید؟

من پاسخی برای این سئوال ندارم و شاید تو، یا نزد خلیفه چیزی بیابی که کار او را موجه جلوه دهد یا نزد ابن حجر که پس از اقرار به صحت آن چه ما گفتیم و این که: از طریق راویان مورد اطمینان رسیده است- پاسخی تراشیده که معلوم نیست چه از آن بدست آید زیرا در تهذیب التهذیب 144:11 می نویسد: ثابت است که وی از اصحاب رسول بوده و گناهانی هم کرده که کار آن با خدا است و درست آن است که سخنی از آن ها نرود. پایان.

ولی ما خاموشی را درست نمی دانیم آن هم پس از آن که قرآن کریم خاموشی نگزیده و در دو جا او را فاسق نامیده مگر کسی که مومن است مانند کسی است که تبهکار است؟ برابر نیستند. و ما هر چه را هم که میان او و خدا است به سکوت برگذار کنیم ولی دیگر روا نیست مترتب شدن و نشدن آثار عدالت را هم بر او با سکوت برگذار کنیم و از جایز بودن یا نبودن روایت از زبان او سخنی بر زبان نرانیم چرا که در قرآن به نام فاسق یاد شده و با تبهکاری هائی که آشکارا کرده به پرده دری ها برخاسته و از مرزهایی که قوانین خدایی نهاده بوده تجاوز کرده و کسانی که از مرزهای قوانین خدا تجاوز کنند از ستمگران اند.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 387

متن عربی

هذا الوالد، و ما أدراک ما ولد؟:

أمّا الولید الفاسق بلسان الوحی المبین، الزانی، الفاجر، السکّیر، المدمن للخمر المتهتّک فی أحکام الدین و تعالیمه، المهتوک بالجلد على رءوس الأشهاد، فسل عنه قوله تعالى: (إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا) «2» فإنّ من المجمع علیه بین أهل العلم بتأویل القرآن نزوله فیه. کما مرّ فی (ص 124).

و سل عنه قوله تعالى: (أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ‏) «3» و هذه الآیة کسابقتها تومی بالفاسق إلیه کما أسلفناه فی الجزء الثانی (ص 42، 43، الطبعة الأولى و 46، 47 الطبعة الثانیة).

و سل عن محراب جامع الکوفة یوم قاء فیه من السکر و صلّى الصبح أربعاً و أنشد فیها رافعاً صوته:

علِقَ القلبُ الربابا             بعد ما شابت و شابا

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 388

و قال: هل أزیدکم؟ فضربه ابن مسعود بفردة خفّه، و أخذه الحصباء من المصلّین، ففرّ عنهم حتى دخل داره و الحصباء من ورائهِ، کما فصّلناه فی هذا الجزء (ص 120- 124).

و سل عنه سوط عبد اللَّه بن جعفر لمّا جلده حدّ الشارب بأمر مولانا أمیر المؤمنین، و هو یسبّه بمشهد عثمان بعد ضوضاء من المسلمین على تأخیر الحدّ، کما مرّ (ص 125).

و سل عنه ابن عمّه سعید بن العاص لمّا غسل منبر جامع الکوفة و محرابه تطهیراً من أقذار الفاسق حین ولّاه عثمان على الکوفة بعد الولید.

و سل عنه الإمام السبط الحسن المجتبى یوم تکلّم علیه فی مجلس معاویة

فقال علیه السلام: «و أمّا أنت یا ولید فو اللَّه ما ألومک على بغض علیّ و قد جلدک ثمانین فی الخمر و قتل أباک بین یدی رسول اللَّه صبراً، و أنت الذی سمّاه اللَّه الفاسق، و سمّى علیّا المؤمن حیث تفاخرتما فقلت له: اسکت یا علیّ فأنا أشجع منک جناناً، و أطول منک لساناً، فقال لک علی: اسکت یا ولید فأنا مؤمن، و أنت فاسق. فأنزل اللَّه تعالى فی موافقته قوله: (أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ‏). ثم أنزل فیک على موافقة قوله أیضاً: (إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا) ویحک یا ولید مهما نسیت فلا تنس قول الشاعر «1» فیک و فیه:

أنزل اللَّهُ و الکتاب عزیزٌ             فی علیٍّ و فی الولید قرانا

فتبوّأ الولید إذ ذاک فسقاً             و علیٌّ مبوّأ إیمانا

لیس من کان مؤمناً عمرک الل            – ه کمن کان فاسقاً خوّانا

سوف یُدعى الولید بعد قلیلٍ             و علیٌّ إلى الحساب عیانا

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 389

فعلیٌّ یُجزى بذاک جناناً             و ولیدٌ یُجزى بذاک هوانا

ربّ جدٍّ لعقبة بن أبان «1»             لابسٌ فی بلادنا تبّانا

 

و ما أنت و قریش؟ إنّما أنت علج من أهل صفوریّة، و أقسم باللَّه لأنت أکبر فی المیلاد و أسنّ ممّن تُدعى إلیه». شرح ابن أبی الحدید: (2/103) «2».

و إن شئت فسل الخلیفة عثمان عن تأهیله إیّاه للولایة على صدقات بنی تغلب ثمّ للإمارة على الکوفة، و ائتمانه على أحکام الدین و أعراض المسلمین، و تهذیب الناس و دعوتهم إلى الدین الحنیف، و إسقاط ما علیه من الدین لبیت مال المسلمین و إبراء ذمّته عمّا علیه من مال الفقراء، هل فی الشریعة الطاهرة تسلیط مثل الرجل على ذلک کلّه؟ أنا لا أعرف لذلک جواباً، و لعلّک تجد عند الخلیفة ما یبرّر عمله، أو تجد عند ابن حجر بعد اعترافه بصحّة ما قلناه، و أنّه جاء من طریق الثقات جواباً منحوتاً لا نعرف المحصّل منه.

قال فی تهذیب التهذیب «3» (11/144): قد ثبتت صحبته و له ذنوب أمرها إلى اللَّه تعالى و الصواب السکوت. انتهى.

أمّا نحن فلا نرى السکوت صواباً بعد أن لم یسکت عنه الذکر الحکیم و سمّاه فاسقاً فی موضعین، (أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ‏)، و مهما سکتنا عن أمر بینه و بین اللَّه سبحانه فلیس من السائغ أن نسکت عن ترتیب آثار العدالة علیه و الروایة عنه و هو فاسق فی القرآن، متهتّک بالجرائم على رءوس الأشهاد، متعدٍّ حدود اللَّه (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏) «4».