غدیریه فقیه عماره یمنى (مقتول 569- 513)
ولاؤک مفروض على کلّ مسلم و حبّک مفروط و افضل مغنم
اذا المرء لم یکرم بحبّک نفسه غدا و هو عند اللّه غیر مکرّم
ورثت الهدى عن نصّ عیسى بن حیدر و فاطمة لا نصّ عیسى بن مریم
و قال: اطیعوا لابن عمّى فانّه امینى على سرّ الاله المکتّم
کذلک وصّى المصطفى بابن عمّه الى منجد یوم «الغدیر» و متهم
– ولایت بر مسلمانان فرض و واجب، مهرت ذخیره آخرت، غنیمت دنیا.
– اگر آدمى با مهرت جان خود صفا نبخشد، نزد خداى گیتى پاک و مصفا نباشد.
– رهبرى با نص عیسى فرزند حیدر و فاطمه یافتى، نه گفتار عیسى فرزند مریم «1»
– گفت: طاعت پسر عمم بگردن گیرید که امین من است و امین خدا در اسرار مکتوم.
– چونان وصایت مصطفى به پسر عمش که در روز غدیر با مردم حجاز و تهامه در میان هشت.
– تاریخ تکرار مىشود، کهنه و تازه یکسان است، و فضیلت ویژه سابقان.
– با پیمان و بیعت دلهاى مسلمانان را در اختیار گرفتى، ولایت مفروض، مؤید شد.
– پهنه جهان را ارث بردى از پدرت، از جدت، ارثى که قابل تقسیم نبود.
– ارث خلافت تو را بود، بدون منازع، گر چه بر آسمانها بر شود.
– اگر حق وصایت را حفظ کنند، دیگران را در اقطار جهان حق حکومت نیست.
شاعر قصیده دیگرى هم سروده که ساکنان قصر خلیفه را ماتم سرائى کرده و در آن میان گوید:
و الارض تهتزّ فى یوم «الغدیر» کما یهتزّ ما بین قصریکم من الاسل
– بساط زمین در عید «غدیر» رقصان بود، چونان که نیزههاى آبدار تابدار در دست نگهبانان مىرقصید.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص: 547