“ماوردی ” و دیگر مورخان نوشتته اند “: چند دزد را پیش معاویه آوردند. دستور داد دستشان را قطع کنند. آخرین دزد پیش از اینکه دستش را قطع کنند، این ابیات را بنا کرد به خواندن:
دست راستم را ای امیرالمومنین می خواهم که در پناه گذشت خویش مصون داری و نگذاری آسیبی زشتی آور ببیند،
دستم اگر از عیب (دزدی) پاک می بود زیبابود و زیبا رویی نیست که از عیبی زشتناک بری باشد،
دستم که دوست داشتنی است اگر چپش از همدوشی راستش محروم گردد زندگانیم بی خیر و تباه خواهد گشت.
معاویه پرسیدش که با تو چه کنم حال آنکه دست رفقایت را بریده ام؟ مادر آن دزد گفت: ای امیر المومنین! این کار هم جزو دیگر گناهانت که از آنها توبه می کنی. در نتیجه، معاویه آن دزد را رها کرد. و این اولین باری بود در تاریخ اسلام که از اجرای اسلامی صرفنظر می شد. “
این دزد خصوصیتی داشت و چه فرقی با آن دیگران که معاویه او را از قانون و عمومی و قطعی کیفری اسلام مستثنی و معاف ساخت از حکم قرآن که می گوید “: دست مرد و زن دزد را قطع کنید؟! دلش به حال مادر آن دزد سوخت و دلسوزی مانع از اجرای یکی از حدود و مقررات الهی گشت با این که قرآن مجید می فرماید: «هر که پا از حدود و مقررات الهی بیرون نهد بر خویشتن ستم کرده باشد»و می فرماید “: اینها حدود و مقررات الهی است بنابراین از آنها تجاوز ننمائید و ” هر کس فرمان خدا و پیامبرش را نبرد و از حدود و مقرراتش تجاوز نماید او را به آتش در خواهد آورد و در آن جاودانه خواهد بود “
یا معاویه می پنداشت اگر یکی از قوا نین الهی را تعطیل نماید و از حدود آن تخطی کند فردای قیامت در پناه کسی یا چیزی از کیفر الهی در امان خواهد بو د؟! و مگر هر کس به صرف این که قصد تو به از گناهی را داشته باشد حق دارد مرتکب آن گناه شود؟! این چیز شگفت انگیزی است! تازه چه کسی به او اطمینان داده که موفق به توبه خواهد شد و مانعی برای توبه اش وجود نخواهد داشت و گناهی که این توفیق را از وی سلب نماید مرتکب نخواهد گشت یا گناهان کبیره ای که ایمانش را از او بگیرد یا همین بی اعتنائی و تحقیری که نسبت به شریعت و احکامش روا می دارد او را به آتش دوزخ نخواهد کشانید؟! ضمنا فهمیده می شود که معاویه اولین بارش نبوده که به امید توبه مرتکب گناه می شد، بلکه کار و بارش همین بوده است و این رویه و پندارش سبب می شود که نظام اسلام و شریعتش تعطیل گردد و کسی به آن عمل ننماید و آداب مقررات اسلام بی اجرا بماند و بی اثر گردد و تبهکاران که بسیاری از جنایات و گناهان را از ترس کیفر فوری ترک می کنند، با چنین خرافات و چرندیاتی گستاخ گشته دست به هر جنایتی بیالایند. و هیچ کار زشتی نماند که نکنند. و روح و جان خلق را نیالایند و آرامش را از میان نبرند، و این سبب می گردد که تشریع اسلامی نتواند هدف عالی و نهایی خویش را تحقق بخشد و بند بر دست و پای سر کشان و گناه ورزان گستاخ و چموش نهد.
گرفتیم که توبه هر نافرمانی و گناهی را بشوید، اما چه کسی به معاویه گفته و از پیش خبر داده که توبه اش درآن مورد پذیرفته خواهد شد؟! حال آن که می دانیم ” توبه پذیری برای خدا فقط منحصر به کسانی است که از روی نادانی کار زشت می کنند و بعد به زودی توبه می نمایند، اینان هستند که خدا توبهشان را می پذیرد، و خدا بسیار دانا و حکیم است، توبه برای کسانی نیست کهکار زشت می کنند تا آنکه وقتی مرگشان در رسید می گویند من اکنون توبه می کنم، و نه برای کسانی است که درحال کافر بودن می میرند، اینها را بر ایشان عذابی درد ناک مهیا کرده ایم”.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 305